علی جزایری هنرمند خوشنویس درباره تفاوت های تازه ترین نقد خود با عنوان «نقد اندیشه نظری و ساختارهای معنابخش با مروری بر افکار و آثار نقاشیخط ولی فتاح زاده» با سایر آنچه که تاکنون در قالب نقد حوزه تجسمی به آن پرداخته شد به خبرنگار مهر گفت: این نقد فضای جدیدی فراهم می کند که تاکنون در حوزه هنرهای تجسمی، خاصه در هنر نقاشیخط به آن پرداخته نشده یا اگر هم شده باشد به صورتی ناقص بوده است.
وی ادامه داد: معمولا نقدهای مطرح شده فنی بوده و منتقد بر اساس مشاهداتش اظهار نظر می کند که عموما توضیح ظاهری هستند اما در نقد مذکور مباحثی ارائه می شود که مخاطب و حتی خود هنرمند از آن غافل مانده است. در چنین نقدهایی مخاطب از عهده تفسیر آثار عاجز مانده و قدرت تحلیل به سمتی هدایت نشده که موجب انبساط روحی شود، ندارند چرا که هنرمندان در اجرای کار خود نگاه جامعه شناسانه داشته اما در اجرا ناکام مانده اند.
جزایری توضیح داد: ما برای اینکه بتوانیم درس های اجتماعی چون شهرت، عزلت، پیروزی، شکست و هر آنچه پیرامون زندگی هنرمند رخ می دهد را با کارکرد اجتماعی شان نشان دهیم باید کاری کنیم تا از طریق آثار هنری، زیرساخت های جامعه دیده شود به همین خاطر باید هنر را از انحصار تفکر زیبایی شناسی خارج کنیم. بدانیم هنر فقط زیبایی نیست اگر اینگونه بنگریم جفا کردیم چون زیبایی تنها یکی از عناصر هنر است. مثلا وقتی ما نمایشگاهی از جنایات داعش برپا می کنیم کار هنری کرده ایم که قصه ای بسیار تلخ دارد.
این هنرمند گفت: در دنیای امروز هنر تعاریف متفاوتی دارد و رویکردهای اجتماعی به هنرمند این امکان را می دهد که بتواند واژه ها را از انحصار نثر بیرون آورده و با نگاهی مدرن تر به عمق میدان برود. امروز واژه، نگاه، فرم، ایده و فضا قابلیت های اجتماعی دارند اما به شرط قواعد معنا بخش. مثلا شخصیت رضا تفنگچی در سریال «هزار دستان» به نوعی کاراکتر ممتاز و هنری عمادالکتاب را به تصویر می کشد که نامش در این نقد هم آمده است.
وی درباره توضیح مثال خود ادامه داد: در این نقد که از این کاراکتر به عمادالکتاب محبوس یاد کرده ام در زندان کارکرد اجتماعی هنری را شکوفا می کند. در شرایطی اگر زیاد مشق می کند می خواهد تیرگی جامعه را نشان دهد اگر در خلوت می نوسید از سکون جامعه می گوید و اگر تکرار و تکثر در نوشتارش زیاد است یعنی بر مسائلی تاکید و حساسیت داشته است.
جزایری بیان کرد: سعی کردم خوشنویسی از قالب تقدس و کاریزما بیرون بیاید و از حالت فرمایشی با فیلتری که خوشنویسان ایجاد کردند خارج شود. در این نقد ولی فتاح زاده بهانه ای بود تا نقد، شخصیت مستقل پیدا کند. در عصر حاضر زبان جدید قابلیت های چند بعدی دارد و هنرمند باید به تکنیک مدرن تن دهد تا بتواند تاثیرگذار باقی بماند. نقاشیخط، ۵۰ سال پیش در اروپا و کشورهای مدرن چند بعدی کار کرد اما در ایران همچنان به صورت کلیشه باقی مانده است.
وی توضیح داد: خط و نقاشیخط برای هنرمندان تعبیری چون نیایش، قداست و عبادت دارد. آنها با این تعابیر از هنر شخصیت کاذبی ساخته اند که راه ورود نقد را بسته است. در نقد اندیشه نظری و ساختارهای معنابخش با مروری بر افکار و آثار نقاشیخط ولی فتاح زاده اولین بار است نقد به شکل جدی اتفاق می افتد. با تمام احترامی که برای اندیشه موجود و هنرمندان قائلم معتقدم نقاشیخط تنها برای دیوار و موزه نیست این آثار و نقدی که بر آنها وارد می شود کارکرد اجتماعی شان هم باید دیده شود.
علی جزایری درباره تازه ترین فعالیت های خود گفت: در حال حاضر نقد دیگری دارم از کتاب «قلم اندازهای عاشقانه» نوشته کاوه تیموری که تحلیل یک هزار سرمشق استاد غلام حسین امیرخانی است و من در این نقد به نکاتی پرداختم تا روشن کنم استاد امیرخانی قلم انداز نه بلکه قلمران بودند و به تفاوت های این دومقوله اشاره کردم.
نظر شما