اين محقق و منتقد ادبيات كودك و نوجوان، در گفتگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، ضمن بيان اين مطلب افزود : تيپ سازي و شخصيت پردازي در القاي الگوهاي اخلاقي و آموزش و تربيت ، تنها درداستانهاي كودك گروه سني زير دبستان كاربرد دارد . ادبيات به عنوان يكي از شاخه هاي هنرهرگز با پيش ذهني هماهنگي ندارد و بايد سرشار از تخيل و تراوش هاي الهامي از سوي نويسنده به خوانندگان از تمام گروه هاي سني باشد .
معتمدي اضافه كرد : نويسنده ادبيات كودك بايد در عين استعداد و تبحر ادبي با روان شناسي و نيازهاي كودكان آشنا باشد تا يك داستان هنري و جذاب پديد آورد . حتي بر خلاف اعتقاد جمعي كه تخيل را در داستان هاي خردسالان لازم نمي دانند بايد گفت كه ادبيات و هنر اگر از ذهن پرتخيلي بهره نبرده باشد نمي تواند كودكان را به سوي زندگي متعالي سوق دهد .
اين منتقد تصريح كرد : وقتي نويسنده در مورد شخصيت خود فكر مي كند از ادبيات فاصله مي گيرد . آنچه در امر تربيت اهميت بسزايي دارد غير مستقيم بودن و خارج بودن آن از القاهاي آگاهانه به كودكان است كه بايد حاصل تراوش هاي جاري و روان درون نويسنده باشد.
وي ادامه داد : تصوير گري كتاب نيز براي گروه سني پيش از دبستان به عنوان مكمل متن كاربرد دارد ولي براي سنين بالاتر تصاوير بايد ذهني و نامرئي به صورتي نمادين از طريق تشبيهات و صنايع معنوي در كتاب گنجانده شوند . كتاب هاي كودك و نوجوان بايد به شكلي كه موجب تحريك كنجكاوي خوانندگان مي شود به نگارش در آيند و تخيل به زيبايي بر آسمان تصاوير كتاب در پروازباشد.
معتمدي در ادامه به مهر گفت : در جايي كه نويسندگان پاسخگوي نيازهاي ذهني و رواني كودكان نباشند بازاركتابهاي ترجمه در كشور رونق مي گيرد . نبايد اين حقيقت را كتمان كنيم كه بيشتر تاليفات ما بر اساس عقده هاي كودكي نويسندگان ، بدون توجه به نياز هاي كنوني نوشته شده اند و هنوز تا رسيدن آثار نويسندگان ايراني به سطحي پايدار و جهاني فاصله داريم .
نظر شما