به گزارش خبرنگار مهر، پاتوق فیلم کوتاه اصفهان، این هفته در سی و هشتمین نشست خود با نمایش پنج فیلم برگزار شد.
«ضد نور» (وحید نصیریان)، «رؤیاهای برفی» (سالم صلواتی)، «رادیولوژی یک پرتره» (امیر توده روستا)، «آنچه اینجاست» (موریتز سونتاگ) و «دو خواهر» (بیژن میرباقری)، فیلمهایی بودند که در آخرین دوشنبه دیماه ۹۶ در نگارستان امام خمینی به نمایش گذاشته شدند.
پس از نمایش فیلمها، احمدرضا سیستان، منتقد و مدرس سینما، بهعنوان کارشناس جلسه گفت که مایل است نقدهایش، رویکردی آموزشی برای حاضران در جلسه داشته باشد.
وی معتقد است با وجود اینکه برخی از این فیلمها را چهرههای شناختهشده سینما ساختهاند و نهادهای حرفهای سینمایی مثل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی تهیهکردهاند، اما هیچکدام از این آثار، قابل دفاع نیستند و از این بابت باید متأسف بود.
سیستان، مهمترین عامل ضعف این فیلمها را فیلمنامههای ضعیف دانست و گفت: عناصر مشترکی در فیلمنامه فیلم کوتاه و بلند وجود دارد که رعایت آنها ضروری است، اما اهمیت رعایت برخی از عناصر، در فیلمنامه کوتاه ضروریتر است. در فیلمنامه کوتاه، پلات، شخصیت، mood یا فضا، گفتوگو، ایجاز و کنش، عناصر ضروری هستند که توجه به آنها، میتواند فیلمنامه خوبی را به وجود آورد. همچنین میتوان گفت که ساختار فیلمنامه کوتاه در یک نمای کلی، میتواند شخصیت محور یا موقعیت محور باشد. تفکیک بین این دو موضوع، میتواند به ما برای ورود به این آثار کمک کند.
منتقد و مدرس سینما همچنین افزود: اگر بخواهیم به ساختار یک فیلم پی ببریم ابتدا لازم است سه خطی آن را بفهمیم. سه خطی، یعنی خلاصه قصه که میتواند از چند جمله تا حدوداً سه خط باشد.
انیمیشن ضد نور، ساخته وحید نصیریان، میخواهد بگوید انسان از عصر توحش به عصر دیگری از توحش رسیده، با اینکه شکل و صورت این توحش تغییر کرده است.
سیستان دراینباره گفت: فیلم کوتاه، محدودیتهای بسیاری از جمله زمان دارد که به نظر میرسد بستر مناسب اینگونه نظریات عمیق فلسفی نیست. با اینکه این فیلم، اثری خوشساخت است، اما نگاهی کلیشهای به تاریخ و انسان دارد و حرف تازهای نمیزند. این دو مسئله، باعث شده در نهایت با فیلم قابل دفاعی مواجه نباشیم.
فیلم «رؤیاهای برفی» درباره پیرمرد و پیرزنی است که در روستایی متروک زندگی میکنند و در انتظار پسرشان هستند که سالها قبل به سربازی رفته و هنوز بازنگشته است. این فیلم را میتوان شخصیت محور دانست، چراکه تضاد و تناقض یا بحرانهایی در داستان نمیبینیم، به همین دلیل نمیتوان آن را موقعیت محور بهحساب آورد.
وی درباره این فیلم نیز گفت: ایده اصلی فیلم یعنی انتظار پیرمرد و پیرزن، چه موانعی را در خود دارد که بتواند ما را درگیر قصه خود کند. این، یک قانون کلی است که هر چقدر سطح کشمکش بیشتر باشد، درگیری تماشاگر با قصه بیشتر خواهد بود. این فیلم، تماشاگر را درگیر نمیکند. نقص دیگر این فیلم، این است که از ابتدا تا تقریباً انتهای فیلم در فضایی واقعگرا هستیم، اما در انتها بهیکباره، اتفاقی غیرواقعگرا میافتد، درحالیکه فیلم با مخاطب چنین قراردادی ندارد.
سیستان تصریح کرد: اگر یک مثلث را در نظر بگیریم، دو رأس آن، انگیزه و منطق، است که برآیند این دو، چیزی است که به آن قرارداد میگوییم. بر این اساس، اگر بنا است در فیلم با اتفاقاتی خلاف آنچه در واقعیت رخ میدهد، روبهرو شویم، باید از ابتدا جنبهها یا رگههایی از این مسئله را مشاهده کنیم. بهعبارتدیگر، فیلم نباید ترکیب نامنسجم و خشکی از اتفاقهای عادی و رخدادهای غیرواقعگرا باشد.
وی در ادامه افزود: درست نیست فیلمنامه مبتنی بر یک اتفاق باشد. بهبیان دیگر، پیرنگ یا پلات فیلمنامه، سلسله روابط علی- معلولی است که رخدادهای قصه، محصول آن است. طبق اصول کلاسیک فیلمنامهنویسی، اگر رخدادها مبتنی بر تصادف باشد و نه محصول روابط علی– معلولی پیش از خود، نمایانگر نقص در فیلمنامه است.
منتقد و مدرس سینما درباره فیلم امیر توده روستا با بازی کورش تهامی هم گفت: فیلم رادیولوژی یک پرتره، کارگردانی ظریفی دارد و صحنههای پربرخورد فیلم، اجرای خوبی دارد که باعث میشود مخاطب، همراه فیلم شود، اگرچه داستان، ابهام زیادی نیز دارد و درنهایت در همان ابهام هم به پایان میرسد.
وی ادامه داد: فیلم «دو خواهر»، روایتگر داستان دو خواهری است که در انتظار کسی هستند تا از جبهه برگردد. گویی آنها نمیتوانند باور کنند که آن فرد، به شهادت رسیده است.
سیستان تصریح کرد: ما در این فیلم، متوجه نمیشویم شخصیت اصلی کیست. این، مهمترین مسئلهای است که در سه خطی وجود دارد، اما متأسفانه بیژن میرباقری باوجود سابقه خوب فیلمسازیاش، این ایراد را نتوانسته برطرف کند. موضوع دیگر اینکه این فیلم، متعلق به دهه هفتاد است و فیلم «رؤیاهای برفی» در سالهای اخیر ساخته شده، مایه تأسف است که دو فیلم از سینمای ایران دیدیم که نشان داد دستکم در داستانگویی و قصهپردازی درجا زدهایم.
وی در پایان اظهار داشت: تکنیک فیلمسازی را میتوان با گذراندن دورههای آموزشی یا تجربه کردن زیاد فراگرفت، اما فیلمنامهنویسی چیزی نیست که بهسرعت آموخته شود. هنری است که صبوری و درک زیادی میخواهد و همواره، تا پایان عمر، باید آموخته شود. فیلمنامه، مهمترین ضعف سینمای امروز ایران است.
نظر شما