مجلهمهر: ماجرای بازاریابی شبکهای در ایران به شرکتهای هرمی یا به اصطلاح «گولد کوئست» بر میگردد. شرکت های بینام و نشانی که از مردم دعوت میکردند تا با خرید چند کاغذ بیاعتبار وارد شبکه شوند و دیگران نیز به این کار تشویق کنند. بعدها پای کالاهای لوکس نیز به این برنامهها باز شد تا اینکه بعد از مدتی غیر شرعی و غیرقانونی بودن این شرکتهای بینام و نشان بر سر زبانها افتاد و چیزی نگذشت که اعضا بعد از مدتی پی به کلاهی که سرشان رفت بردند؛ ولی خیلی دیر شده بود. اما شیوه بازاریابی شبکهای در ایران تمام نشد بلکه بهانهای شد تا هربار یک سری شرکت قدم علم کنند و این بار خودشان در وهله اول ضد «گلد کوئست» حرف بزنند و دوباره جذب عضو کنند. یکی از ایراداتی که به شرکتهای هرمی و گلدکوئستی وارد بود رسیدن سرشاخه های آن ها به خارج از کشور و فروش اقلام لوکس و غیرقابل استفاده بود. در چندسال اخیر دوباره موج دیگری از شرکت های بازاریابی شبکه ای و به اصطلاح نتورکی سر بیرون آوردهاند که با فروش شبکهای کالاهای مصرفی به این نوع بازاریابی شکل دیگری دادند. شرکتهایی که با نام و نشان و تبلیغاتهای بسیاری ظاهر میشوند و کنفرانسها و همایشهای روان شناسی زیادی برگزار میکنند. همایشهای پرهزینهای که کمی تعجب برانگیز به نظر میرسد و برای همین بهانهای شد تا سراغ این موج فراگیر برویم.
در چندسال اخیر شرکتهای نتورکی بیش از پیش قد کشیدهاند و اقدام به برگزاری کارگاهها و همایشهای بزرگی در سراسر کشور کردند و حتی از پدران آمریکایی بازاریابی شبکهای دعوت کردهاند. تیم باشگاهی فوتبال تاسیس کردهاند و اعلام میشود که مجوز رسمی نیز از وزرات صنعت معدن و تجارت نیز دارند و زیر نظر این مجوز به فعالیتهایشان به طور رسمی ادامه میدهند و اقدام به عضوگیری کنند. موج گسترده بازاریابیهای شبکهای میان افراد مختلف به خصوص جوانترها باعث شده تا در میان هر خانواده چند نتورکر پیدا شود که اقدام به فروش کالا و عضوگیری میکند. نتورکرهایی که از هر محیطی برای جذب عضو و فروش محصولاتشان استفاده میکنند. جمعهای فامیلی، دوستانه، محل کار و یا حتی مکانهای عمومی مثل مترو، اتوبوس و تاکسی جاهایی ست که نتورکها رویش حساب باز میکنند. جملات انگیزشی، تصور آیندهای با شکوه، دوندگیهای بیش از حد همه چیزهایی ست که نتورکها از سوی لیدرهایشان میشنوند و به سمت آن تشویق میشوند و هیچ عجیب نیست که بعد از مدتی روحیه دلالی و کاسبکارانه پیدا کنند و دیر یا زود همه تصوراتشان را برباد رفته ببینند.
اما آیا واقعا بازاریابی شبکهای شغل است؟
آیا این شغل به درآمد خوبی خواهد رسید؟
بازاریابی شبکهای واقعا قانونی و شرعی است؟
بازاریابی شبکهای چه تاثیری در اقتصاد کشور دارد؟
همه این سوالات و دهها سوال دیگر باعث شد سراغ چند محقق بازاریابی شبکهای و یا نتورک مارکتینگ برویم تا در این باره از آنها سوال کنیم.
«زهرا کلیدری» دانشجوی رشته اقتصاد است که با تشکیل یک کارگروه تخصصی از کارشناسان اقتصادی و حقوقی حدود ۲ سال به صورت شبانهروزی روی موضوع شرکتهای بازاریابی شبکهای تحقیق و مطالعه کرده است. کلیدری بعد از آن سراغ جداشدگان از نتورک میرود و از حرفها و گزارشهای جداشدگان مطالب مهمی تهیه میکند تا از طریق فضای مجازی به دست عموم مردم برساند. او این افراد را که قربانیان نتورک بودند به نام «توابین نتورک» نامگذاری کردهاست.
نتورک شغل کاذبی که با شرکتهای هرمی تفاوتی ندارد
اگر بخواهم در مورد این شبه شغل و شبه تجارت توضیح بدهم اینطور شروع میکنم که نتورک یک اشتغال کاذب است. همه درباره مجوز داشتن این شرکتها میپرسند؛ اما در نهایت به این نتیجه رسیدیم که اینها بزک شده همان شرکتهای هرمی هستند و تغییر خاصی در این شرکتها رخ ندادهاست، تنها کالاهای لوکس و گران قیمت حذف شده و به جای آن کالاهای مصرفی جایگزین شدهاست. به شرکتهای هرمی در زمان خودش حمله غلطی شد چرا که کسی نگفت این شرکتها مشکل زیربنایی دارند بلکه به کالاهایشان خرده گرفتند که در حال حاضر کالای مصرفی را جایگزینش کردند .دومین تغییر این است که در روش باینری شما تنها موظف به معرفی دو زیر شاخه به شرکتها بودید اما در حال حاضر عملا محدودیتی برای جذب اعضا وجود ندارد و شما میتوانید افراد زیادی را به عنوان زیر مجموعه تان معرفی کنید.
کالاهای وارداتی موجود در نتورکها قیمت بیجهت بالایی دارند.
فرض کنید قیمت کالایی مثل خودکار، بیرون از این سیستم فروش ۱۰۰۰ تومان باشد و شما این محصول را در این شرکت ها باقیمت بالاتری مثلا ۲۰۰۰ تومان عرضه کنید ( که بعضا به دلیل خلاء نظارتی حاکم بربازاریابی شبکهای این گران فروشی ها رخ میدهد ) شما وارد سیستم های هرمی سابق شده اید حال میخواهد هر نام و مجوزی داشته باشد . طبق بررسیهای ما کالای این شرکتها اکثرا از کشورهایی مانند بلاروس،امارات و ترکیه و... وارد کشور میشوند. در بررسیهایی که درباره قیمت محصولات یکی از این شرکتها به مواردی برخوردیم که کالاها با ۱۰ برابر افزایش قیمت یعنی چیزی حدود ۱۰۰۰درصد افزایش وارد شبکه میشدند و این ارقام قابل تامل بود.
کافیست شما در اینترنت قیمتها را در سایت کشورهای تولید کننده چک کنید. چرا باید این کالا این میزان افزایش قیمت داشته باشد؟ آن هم کالایی که تولیدش تکنولوژی عجیب و غریبی ندارد و خودمان هم میتوانیم تولید کنیم. باید گفت که در بازاریابیشبکهای شما وارد بازی با نتیجه برد _ باخت خواهید شد و شرکت به عنوان طرف برنده و نت ورکر ها در جایگاه بازنده این بازی قرار دارند
چرا که شرکت ها اطمینان دارند محصولاتشان توسط اعضایی که موظف به خرید ماهیانه هستند خریداری میشود
نتورک به هیچ عنوان شغلی ایجاد نکردهاست
شرکتهای نتورکی همه جا اعلام میکنند که ما شغل ایجاد کردهایم؟ شما چه شغلی ایجاد کردهاید؟ شما اول طرف را مصرف کننده میکنید. هیچ تضمینی هم نمیدهید که این کالا اگر خوب نبود، اگر فاسد شد و اگر هر مشکلی داشت قبول کنید تازه در نقش بعد او را تبدیل به بازاریاب خودتان نیز میکنید. به این صورت که بازاریاب باید افراد دیگر را نیز جذب خودش کند. اینکه همان سیستم شرکتهای هرمی است.
برخلاف ادعاهای مطرح شده نتورک روش مدرنی نیست
چه کسی گفتهاست که بازاریابی شبکهای یک روش مدرن است؟
این که افرادی ادعا میکنند نت ورک درکشورما روش نوین فروشمحصولات در عصر ۲۱ است ادعای مضحکی است بلکه باید گفت این روش، به فروش قرون وسطایی شبیه تر است تا فروش مدرن! چرا که افراد باید زمان زیادی را صرف توجیه کردن طعمه هایشان برای خرید محصولات بکنند، که این کار هم بیشتر به صورت حضوری و چهره به چهره انجام میشود!
اینجا اینترنت تنها ابزاری برای تسریع فروش است. اینجا در واژه شبکه سوءاستفاده شدهاست. عدهای به ما خرده میگیرند که چرا در برابر تغییر تحول و تکنولوژی موضع میگیرید؟ دقیقا چه تغییر و تحولی رخ میدهد؟ یک سری نیروی انسانی را به سنتیترین شکل به کار میگیرید که شبکه انسانی تشکیل بدهید. طرف توی پارک قرار میگذارد که صورت به صورت یک چیزی را توضیح دهد. این کجایش تحول است؟
در واقع نیروی کار داخلی ما که باید در مسیر تولید کشور قرار گیرد در شرکت های بازاریابی شبکهای ما دلال های خوبی برای محصولات مصرفی کشورهای خارجی میشویم... نت ورک مارکتینگ در کشور ما نه باعث حذف واسطه ها شده و نه باعث ایجاد شغل شده بلکه واسطه ها رو از شکلی به شکل دیگه تبدیل کرده و حس اشتغال رو برای بیکاران و جوانان سرزمینم به وجود آورده ، فقط همین
نتورکهای ایرانی حتی به قوانین نتورک جهانی به هیچ عنوان پایبند نیستند
مدیر یکی از این شرکتهای بازاریابی خانمی است که کشور آمریکا را به عنوان کشوری که نتورک در آن جریان دارد مثال میزند. سردسته شرکتهای نتورکی در آمریکا «دونالد ترامپ» است. اصلا ترامپ بنیانگذار شرکتهای نتورکی است. بررسی کنید میبینید درآمد ترامپ اصلا از این شرکتها نیست. سرمایهداری بوده که این کار را هم انجام دادهاست. وقتی این شرکتهای آمریکایی را بررسی میکنید. میفهمید قانونی به نام FTC در آن حاکم است. یکی از شروط این قانون این است که کالا حتما حتما و بازهم تاکید میکنم حتما قیمتش از داخل فروشگاهها کمتر باشد. یعنی اگر قیمت برابر هم باشد توجیه اقتصادی ندارد و نکته بعد اینکه آن کالا باید در فروشگاه باشد. یعنی یک محصول بهداشتی علاوه بر شبکه در داروخانه هم باشد. اما میبینیم که اصلا اینطور نیست. در حالیکه یکی از این شرکتها محصولی که تحت نام برند خودش در بازار عرضه میکند یک چیز است اما محصولی که در شبکه توزیع میکند چیز دیگری است. این دو شرط مهم این قانون است ولی وقتی میگوییم چرا اینطور است؟ میگویند خب نمیشود چون انحصار این محصول برای ماست و به هر قیمتی که میخواهند توزیع میکنند. هیچ معیاری هم برای سنجش قیمت وجود ندارد چون این محصول در بازار نیست که با آن سنجیده شود. وقتی میگوییم در بازار محصول مشابه قیمت کمتری دارد کیفیت را بهانه میکنند که کیفیت چیزی نیست که به سادگی سنجیده شود. بازه مشخصی ندارد.
مجوز نتورکیها از مجلس نیست!
قوانین کشورما به این صورت است که بالاترین قانون در کشور ما قانون اساسی است. بعد از قانون اساسی، قوانینی ست که در مجلس شورای اسلامی به تصویب و به تایید شورای نگهبان میرسد. بعد از این قوانین در مرتبه پایینتر آئیننامهها، بخشنامهها و ابلاغیهها هستند که توسط وزراتخانهها تعیین میشود.
حالا سوال اینجاست: آیا بازاریابی شبکهای قانون است؟ خیر. صرفا یک مجوزی است که توسط یک آئیننامه در صنعت و معدن تجارت صادر شدهاست. روزی که این مجوز تایید شد فکر نمیکردند اینقدر مشکل ایجاد شود و اینقدر این شرکتها بزرگ شود. اگر این موضوع پایش به مجلس باز شود آنجا گلوی این مشکل را میگیرند. چون آنجا طبق قانون اخلالگران اقتصادی، چنانچه شما برای کسب سود و درآمد اقدام به شبکهسازی انسانی کنید و فرد دیگری را برای سود جذب کنید. طبق مجازات اخلالگران اقتصادی باید با شما برخورد شود.
نتورک به هیچ عنوان مجوز شرعی ندارد!
من از طریق دانشگاه و حوزه علمیه و مراجع این موضوع را بررسی کردم. مراجع به خصوص آیت الله مکارم شیرازی روی حرام بودن این کار تاکید داشتند. بنده اوایل که به دفتر مراجع استفتا میفرستادم قریب به اکثریت اعلام میکردند که جایز نیست و یا حتی بنا بر احتیاط واجب اصلا ورود نکنید.
اصلا بحث شرعی را کنار میگذاریم چون عدهای میگویند ما شرع را قبول نداریم. برای همین به شما میگویم همه کشورها سیستمهای هرمی بلا استثنا خط قرمزشان است. چون باعث میشود پایههای اقتصادی این کشورها سست شود. دقیقا مثل موریانهای که ریشههای نظام اقتصادی را میخورد. یک نظام کوهی گسترده که توزیع سازمان یافته انجام میدهد این در حالیست که کشور ما به تولید نیاز دارد. وقتی ما تولیدی نداریم این همه توزیع نشان دهنده چه چیزی میتواند باشد؟
یک سری از افراد به خاطر کار نکرده مزد میگیرند. من کالا را به شما میفروشم و از شما پورسانت میگیرم. شما به خواهرتان میفروشید در صورتیکه خواهر شما را نه دیدهام نه میشناسم و این سلسله همینطور ادامه پیدا میکند که از نظر شرعی درست نیست.
نتورک اعضای خود را افسرده میکند
آموزش هایی مثل فن سخنوری و القاء حس اعتماد به نفس و انگیزه ایجاد کردن در افراد به ذات بد نیست اما در صورتی که کاخ رویا ها و آمال و آرزوهای افراد بر روی آب بنا شود میتواند مشکلاتی را به وجود آورد. با یک مثال این موضوع را مطرح میکنم. شما مدیر یک شرکت هستید میخواهید از دست یکی از کارمندانتان خلاص شوید و او را محترمانه اخراج کنید. اما این کار را نوع دیگری انجام میدهید. ۱۰ درصد کارهایش را بیشتر میکنید اما ۱۰۰ درصد حقوقش را بیشتر میکنید. یک مدت این کارمند با این حقوق کار میکند. اما شما بعد از مدتی ۱۰ درصد کار را از او میگیرید و متعاقبا حقوقی را هم که به او اضافه کرده بودید میگیرید. شک نکنید خودش میرود. چون احساس میکند اگر حقوق قبلی خودش را بگیرد در حقش اجحاف شدهاست و به او زور گفته میشود. شبیه این اتفاق در این شرکتها میافتد. فردی که وارد این شرکتها می شود با فردی که از آن خارج میشود تفاوت دارد. جامعهشناسان ما باید روی موضوع کار کنند. وقتی شما سقف آرزوهای یک فرد را به ۱۰۰ یا هزار میرسانید؛ اگر به این ها نرسد چه اتفاقی میافتد؟ اگر به اون پورشهای که روزهای اول لیدر قول ایمانی داده نرسد چه اتفاقی میافتد؟ این آدم چقدر افسرده میشود؟ اگر اینطور بود و قرار بود همه آدمها پولدار شوند که در حال حاضر کل کشور باید پورشه سوار میشد.
نتورک بعد کوچکی از ابعاد این شرکتهاست
یک سوال مهم درباره نتورک وجود دارد. چرا برای فروش کالاهای مصرفی این همه سرمایهگذاری فرهنگی در حجم گسترده میشود؟ فیلم میسازند. سمینار برگزار میکنند چرا؟ چون یکی از ابعاد کوچکش نتورک است. وقتی بررسی میکنید میبینید چرا باید «جان میلتون فاگ» میگوید من میآیم برای شما برنامه نتورک برگزار کنم؟ چرا «رندی گیج» عید نوروز را به ما تبریک میگوید؟ لطفا بروید و رزومه این آدمها را در بیاورید و بخوانید. چه چیزی این وسط وجود دارد که این افراد بد سابقه باید ایران بیایند و پدر ایمانی نتورکرهای ایرانی باشند. چه عقیدهای در حال آموزش است؟ چرا وقتی جان میلتون فاگ وقتی قرار است به ایران بیاید قیمت صندلی که در شیراز رزرو میشود بین ۵۰۰ تا یک میلیون تومان است. شما جمله به جمله کتابهای این افراد را وقتی میخوانید تبلیغ تفکر لیبرالیسم است؟ چرا؟ کاش یکی به ما جواب بدهد که چرا این اتفاقات در کشور میافتد؟
«هادی علیائی نیا» کارشناس حقوقی ست که حدود دوسال به صورت دقیق و میدانی به مطالعه بازاریابی شبکهای از منظر فقهی و حقوقی پرداخته است. ایشان چندی قبل مهمان برنامه زنده مناظره از شبکه اول سیما با موضوع بازاریابی شبکه ای بود و مدتی پس از برنامه اعلام کرد که نامهای با موضوع تقاضای مناظره کارشناسی و فنی بصورت تک به تک را به معاونت سیمای جمهوری اسلامی ایران ارسال و رونوشت آن را به دفتر مقام معظم رهبری، ستاد امر به معروف و نهی از منکر کشور، مراجع تقلید و دستگاههای قانونگذار و قضایی فرستادهاست. با وی درباره بازاریابی شبکهای در ایران گفتگو کردیم.
فقه ما این نوع بازاریابی را معادل مفتخوری میداند
ما بازاریابی شبکه ای را در قیاس با شرکت های هرمی سابق دقیقا مطالعه کردیم تا متوجه شویم که اشتراکات و تفاوت هایشان در چیست. در ادامه متوجه شدیم عمده تفاوت هایی که برای بازاریابی شبکه ای نسبت به شرکتهای هرمی ذکر می شود تفاوتهای شکلی و ظاهری است.
از سوی دیگر وقتی از منظر شرعی به موضوع نگاه میکنید؛ متوجه میشوید که مراجع محترم تقلید حداقل ۲۵ بار به غیرشرعی بودن بازاریابی شبکهای اشاره کردند. یعنی در این باره به مجموعه سوالاتی با محتوای واحد با الفاظ مختلف ولی با مفهوم واحد پاسخ دادهاند. مثلا یکی از مراجع فرمودهاست جایز نیست. دیگری فرموده است وارد نشوید. اشکال دارد. اجازه داده نمیشود و الفاظی از این دست در حالی که معنی همه اینها به لحاظ فقهی به معنی حرام و غیرشرعی بودن است. برای اطمینان این نکته را باز از دفتر مقام معظم رهبری استفتاء کردیم و گفته ما تایید شد. از سوی دیگر استفتاء مقام معظم رهبری از آن جهت که بسیار فنی و دقیق صادر شده است این دوستان به شدت به آن شبهه وارد میکنند و حتی با تحریف کردن این استفتاء آن را به نفع خود تفسیر میکنند که این ظلم بزرگی ست.
مقام معظم رهبری می فرمایند بازاریابی شبکه ای صورت شرعی ندارد و این چنین موارد باید به تصویب مجلس شورای اسلامی و تایید شورای نگهبان برسد و در صورت نبود قانون باید از مجرای قانونی آن اقدام گردد.
حالا وقتی قانونی در این باره وجود ندارد، مرجعی که باید قانون را به وجود بیاورد و قانونگذاری کند کجاست؟ ایا غیر از مجلس و شورای نگهبان است؟ متاسفانه این اتفاق نیفتاده است. اتفاقا بلعکس قانونی وجود دارد که فعالیتهای شبکه ای به این نحو را جرم انگاری کرده است.
فقه ما این نوع بازاریابی با واسطه را معادل مفتخوری دانسته و برای همین هم حرام شرعی اعلام کرده است. قاعده فقهی اکل مال به باطل به زبان ساده همان مفت خوری ست. در عمل هم ادعاهای لیدرها را که بررسی کنید میبینید دقیقا همین اتفاق دارد میافتد. چون میگویند شما بعد از حدود ۴ سال بازنشسته میشوید و تیم شما کار میکند و شما فقط میخورید. اما در بازاریابی ویزیتوری یا بلاواسطه این مشکل وجود ندارد.
مجوز های بازاریابی شبکهای هم در امتداد تفسیر به رای های یک وزارت خانه صادر شده است که از نظر مناسبات حقوقی و قانونی این نحو ورود یک وزارت خانه به چنین مسئله ای ایرادات جدی فنی و حقوقی دارد و به شدت مخدوش است.
مجوز بازاریابی شبکهای تراوش یافته یک وزارتخانه و تفسیر به رای از قانون است
بنده به عنوان یک کارشناس حقوقی، زیربناها و موجودیت بازاریابی شبکهای را مورد مطالعه دقیق کارشناسی قرار دادم که آیا این موجودیت از نظر قوانین عالیهای کشور مورد قبول هست یا خیر؟ که دیدیم متاسفانه نیست و این چیزی که ما به عنوان مقررات بازاریابی شبکهای در داخل کشور میدانیم تنها ناشی از برداشتهای بحث برانگیز و مخدوش یک وزارت خانه است. یعنی در یک وزارت خانه نشستهاند و تفسیر به رای درباره قوانین کشور انجام دادند و با این تفاسیر آئیننامه و مقرراتی تصویب کردند و با این مقررات جواز کسب صادر نموده اند.
گفته اند که این نوع کسب ذیل ماده ۲ قانون نظام صنفی میگنجد ولی وقتی از منظر قانونی و حقوقی بررسی میکنید میبینید که بازاریابی شبکهای به هیچ عنوان ذیل ماده ۲ قانون نظام صنفی نمیگنجد. اگر خود ماده ۲ را مطالعه کنید متوجه خواهید شد. ماده ۲ یک تعریف از فرد صنفی را ارائه داده است اما بازاریابی شبکهای یک روش کسب درآمد است. ما نمیتوانیم یک روش کسب درآمد را ذیل یک تعریف بگنجانیم. این دوستان این موضوع را ذیل این تعریف گنجاندند. و بعد اقتضائات پیش آمده را ذیل قوانین دیگری گنجاندهاند. یعنی تلاش شده که بازاریابی شبکهای را با تفسیر به رای در دل قوانین و آئیننامهها جاسازی کنند.
بازاریابی شبکهای غده سرطانی بدخیم در دل آئیننامههای سالم و قانونی است
بند «ز» ماده واحده قانون مجازات اخلالگران در نظام اقتصادی کشور بازاریابی شبکهای را به کل رد میکند. این بند در سال ۸۴ برای مبارزه با بازاریابی شبکهای در دستور کار مجلس قرار گرفت و به تصویب نهایی رسید. بند ز اینطور تعریف میکند که هر شرکت یا موسسهای که به منظور کسب درآمد اقدام به جذب اعضا کند به نحوی که اعضا،اعضای دیگر را جذب کرده و به شکل زنجیره و شبکه انسانی سازماندهی کنند کارشان مجرمانه است و کسب در آمد از این طریق خلاف قانون و دارای مجازات است و اگر هم ثابت شود فعالان این عرصه برای ضربه زدن به نظام اقتصادی کشور این کار را انجام میدهند برایشان مجازات تا اعدام هم در نظر گرفته شدهاست.این قانون قانون مجلس است و چون مجلس پیشتر به این موضوع ورود کردهاست،مرجع صلاحیت دار برای اظهار نظر در خصوص بازاریابی شبکهای جدید باز هم خود مجلس شورای اسلامی و شورای محترم نگهبان است.اگر دوستان ادعا میکنند این نوع بازاریابی سالم است این ادعا حتما و قطعا باید به تصویب مجلس و تایید شورای محترم نگهبان برسد نه اینکه راسا وارد مسئله شوند و این موضوع را در کشور به جریان بیندازند.متاسفانه دوستان طور دیگری ورود کردند و بازاریابی شبکه ای را در پوشش قوانین دیگری قرار دادند و تلاش کردند صورت قانونی به آن دهند.من همه جا گفتهام بازاریابی شبکهای یک غده سرطانی بدخیم است که در دل آئیننامههای سالم و قانونی به نحو هوشمندانهای جاسازی شدهاست.
سوال ما از دوستان بازاریابی شبکهای همیشه این بوده که چرا اصرار دارند این موضوع را در قالب لایحه و یا طرح به مجلس نبرند و اگر اصراری ندارند چرا نمیبرند؟
سوال مهم دیگر اینکه چرا این به قول خودشان طفل تو پا را با اصرار زیاد در کشور اجرا کردند در حالی که خودشان هم با اطمینان از آن صحبت نمیکنند و نسبت به آن با تردید سخن میگویند و از طریق آزمون و خطا به آن پرداخته اند؟مگر جوانان کشور موجودات آزمایشگاهی هستند؟
متاسفانه ما همیشه شاهدطفره رفتن از پاسخ به این سوالات از سوی دوستان بودیم.
این سه ویژگی نشان میدهد بازاریابی شبکهای غیرقانونی است
همه میتوانند با سه سوال روبروی بزرگترین لیدرهای بازاریابی شبکهای قرار بگیرند.
۱/آیا در بازاریابی شبکهای باید به منظور کسب در آمد جذب اعضا کنیم؟
۲/آیا این جذب اعضا به این نحو است که هر بازاریاب میتواند و باید بازاریاب دیگری را جذب کند و به عنوان زیر مجموعه خودش سازماندهی کند؟
۳/آیا این جذب اعضا به این نحو به شکل زنجیروار ادامه دارد؟
این سه ویژگی دقیقا سه ویژگی مهمی است که در بند ز ماده واحده قانون مجازات اخلالگران در نظام اقتصادی کشور به آن اشاره شدهاست و آن را جرم تلقی کردهاست. جالب است که تعریف آیین نامه های مربوطه از بازاریابی شبکه ای هم دقیقا واجد همین سه ویژگی ست.
بازاریابی شبکهای محکوم به شکست است!
بازاریابی شبکهای به طور کلی ابعاد مضر همه جانبهای دارد. اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، اعتقادی، روانشناختی و حتی امنیتی. به این دلیل که شما یک فقیر اقتصادی هستید. آنها شما را در یک بهشت برین اقتصادی ذهنی و تخیلی جا میدهند و به شما انگیزههای نجومی و غیر معقول میدهند. شما با این انرژی و انگیزه شروع به کار میکنید و آبرو و داروندارتان را وارد میکنید. بعد از ۴ تا ۵ سال شکست بدی میخورید. افسرده میشوید و تمام آرزوها و آمالتان را بر بادرفته میبینید. براساس مطالعات ما این نوع کسب در باقی کشورها بیش از ۹۰ درصد شکست خورده است و باقی هم سود ناچیزی داشتند. شرکت Amway که معروفترین شرکت بازاریابی شبکه ایست جزو ۱۰ برند آخر بنگاههای اقتصادی دنیاست و خود آمریکا این شرکت را به لحاظ اقتصادی قبول ندارد. به خاطر اشباعی هم که در این شرکت ها رخ می دهد و به خاطر اقتضائات ذاتی که دارند محکوم به شکست هستند و فقط برخی از رئوس شبکه سودهای زیادی میکنند وگرنه عمده افراد بدنه شبکه شکست قطعی میخورند.
نتورک با اقتصاد مقاومتی همخوانی ندارد و عکس عمل میکند
اقتصاد مقاومتی که مقام معظم رهبری موکدا آن را در دستور کار قرار دادند سه محور اصلی دارد. اول تولید محوری، یعنی کشور به سمت تولید حداکثری برود. دوم صادرات محوری، یعنی مازاد تولید خودمان را صادرات کنیم و در حوزه مصرف هم آحاد مردم باید مصرف بهینه داشته باشند. وقتی نسبت بازاریابی شبکهای را با اقتصاد مقاومتی مورد مطالعه قرار میدهیم. میبینیم که کاملا برعکس است. بازاریابی شبکهای اساسا بر بازاریابی و واسطهگری و دلالی استوار است نه بر تولید. بنابراین انرژی که جوانها میگذارند صرف تولید نمیشود، صرف بازاریابی میشود. میگویند یکی از شرکتها کارخانه تولید کرده، خیلی خوشحال میشویم که بشنویم این شرکتها کارخانه تولید کنند و ما آرزو میکنیم اینقدر توسعه پیدا کند که این جوانها در کارخانه مشغول به کار شوند و در خط تولید فعال شوند نه اینکه واسطه فروش باشند. خود وزارتخانه اعلام کرده که واردات کالاهای بازاریابی شبکه ای یکی از دغدغه های ماست. ناچار شدن به واردات در ذات و ماهیت بازاریابی شبکه ای ست و قابل حل هم به نظر نمیرسد. در بسیاری از جلسات به مخاطبانشان که آنها اسمش را میگذارند شریک تجاری ولی ما میگوییم قربانی تجاری، میگویند که ما باید به جایی برسیم که بتوانیم یخچال را به اسکیمو بفروشیم. یعنی این قدر بتوانیم روی روان و ذهن مردم کار کنیم که اگر اسکیمو هستند حس نیاز به یخچال کنند. این خلاف اقتصاد مقاومتی است. مصرف بهینه موضوعی نیست که فقط برای کشور ما مهم باشد برای همه مردم دنیا اهمیت دارد که بازاریابی شبکهای آن را نقض میکند.
برخی مدعی شدند که شورای نگهبان آیین نامه بازاریابی شبکه ای را تایید کرده است، این ادعا اصلا صحت ندارد و شورای نگهبان هیچ آیین نامه ای را در این خصوص تایید نکرده است. آن چیزی که شورای نگهبان تایید کرده چند بند از یک ماده یک آیین نامه قدیمی ست نه تمام آیین نامه. همان آیین نامه هم ملغی شد و آیین نامه جدید هیچ تاییدی از شورای محترم نگهبان ندارد.
نظر شما