۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۱، ۱۳:۵۰

مهر روایت می‌کند؛

«معلمی» یعنی زمزمه عشق/روایتی از مادرانه‌ترین احساس یک آموزگار

«معلمی» یعنی زمزمه عشق/روایتی از مادرانه‌ترین احساس یک آموزگار

اردبیل-تعبیر معلم فداکار اردبیلی از شغل آموزگاری این است که یک معلم در عین حال که الفبای توسعه و ترقی را به دانش آموزان تدریس می کند، باید مادرانه غمخوار لحظات تاریک زندگی آنها نیز باشد.

خبرگزاری مهر -گروه استان‌ها؛ نوشین سلامت: همه ما می‌دانیم که پیشرفت‌های معنوی و مادی بشر ریشه در تربیت آن‌ها دارد که سرچشمه این تربیت در ایمان، معرفت، تعهد و ایثار مربیان و معلمان طول دوره زندگی انسان خلاصه می‌شود.

در عین حال توانایی مقابله با مشکلات و لحظات تاریک زندگی و میزان مقاومت افراد در این برهه‌های حساس نیز به میزان شجاعت و قدرت پذیرشی بستگی دارد که روزی سر کلاس درس معلم به یاد سپرده شده است.

مریم نجف نژاد، یکی از دبیران جوان و نمونه استان اردبیل است که به گفته خود دوست دارد بعد از اتمام دوره خدمت و بازنشستگی مردم و افرادی که یک روز بر سر کلاس درس او الفبای عشق را مشق کردند، از او به عنوان یک معلم خوش اخلاق، مهربان و شجاع یاد کنند که در ادامه گفتگوی مهر با این مهربانو را می‌خوانید.

*در چه مقطعی و چند سال است که شغل آموزگاری را دارید؟

من در حال حاضر آموزگار پایه اول ابتدایی و سرگروه درسی پیش دبستانی استان هستم که در کنار این موضوع در زمینه تألیف کتب ۴ جلدی پیش دبستانی و اجرای برنامه پیش دبستانی در صدا و سیمای استان اردبیل و نیز تدریس در جهاد دانشگاهی فعالیت‌هایی داشتم.

از سال ۷۹ فعالیت خود را در مقطع پیش دبستانی شروع کردم و ۱۶ سال به عنوان مربی پیش دبستانی بودم که بعد از این دوره به عنوان آموزگار ابتدایی شروع به خدمت کردم و در حال حاضر نیز معلم پایه اول ابتدایی هستم.

*در طول این سال‌ها رفتارتان با دانش‌آموزان و نحوه برقراری ارتباط با آن‌ها را به عنوان یک معلم تأیید می‌کنید؟

رابطه من با دانش‌آموز و هنر آموزانم در طول چند سال خدمت بی وقفه یک رابطه دوستانه و عاطفی و در عین حال جدی بوده است که هم اکنون نیز همین رابطه را با دانش آموزانم دارم و در برقراری ارتباط عاطفی با بچه‌ها موفق هستم چون واقعاً به آن‌ها عشق می‌ورزم و همانند دو فرزند دوقلوی خود آن‌ها را دوست دارم چون معتقد هستم کودکان جز معدود موجوداتی هستند که پاک و بی ریا و دوست داشتنی هستند.

در کنار آن بر این معتقد هستم که وقتی دانش‌آموز وارد مدرسه می‌شود رفتار و اخلاق یک معلم بر روحیه و موفقیت او نقش بسزایی دارد، چرا که دوران کودکی اولین و اساسی‌ترین دوره زندگی هر فرد است و پایه رفتاری و شخصیتی در این دوره شکل می‌گیرد و من سعی بر آن دارم که این رابطه عاطفی را برقرار کنم تا دانش‌آموز با علاقه بیشتری به تحصیل ادامه دهد و با ذوق و شوق راهی مدرسه و کلاس درس خود شود.

*به عنوان یک معلم دلسوز و کاربلد چه کارهای خداپسندانه‌ای در طول سال‌های خدمت انجام دادید؟

شغل معلم یعنی عجین شدن روح انسان با ایثار و فداکاری و در عین حال غمخوار دیگران بودن و مشکل آن‌ها را مشکل خود دانستن است؛ یعنی شما وقتی به عنوان یک آموزگار، مربی یا دبیر قدم به مسیر پر تلاطم تدریس و آموزش می‌گذاری باید در کنار فکر به خود به دیگران هم بیاندیشی تا بتوانی در این راه هم بهترین خودت باشی و هم به عنوان الگو به دیگران معرفی شوی.

در حالت کلی کمک کردن به بچه‌های بی بضاعت، همدردی و ایجاد حال خوب با بچه‌هایی که پدر یا مادر آنها بر اثر سوانح یا حوادث فوت کردند، برگزاری کلاس خصوصی درسی برای دانش آموزانی که معیشت خانواده کفاف تحصیل آن‌ها را نمی‌دهد و همچنین کمک در کارهای خیریه جز اموری می‌تواند محسوب شود که در طول خدمت با همکاری دیگر عزیزان از جمله مدیران و همکاران در مدارس انجام شده است.

«معلمی» یعنی زمزمه عشق/روایتی از مادرانه ترین احساس یک آموزگار

*در طول دوران خدمت در مناطق محروم هم حضور یافتید؟ اگر بلی شرح دهید.

مناطق محروم نه به آن صورت که در مدرسه‌ای انجام وظیفه داشته باشم که محرومیتی با درصد بالا داشته باشد اما دوران خدمت من بیشتر در مدرسه‌های حاشیه شهر بوده ولی توفیق اینکه در مناطق محروم باشم را تا به امروز نداشتم.

البته شایان ذکر است که در حاشیه شهر در مدرسه‌هایی که حضور داشتم خیلی از خانواده‌ها و دانش آموزانی که در آن مدارس مشغول تحصیل بودند وضعیت مالی مناسبی نداشتند و ضعف در تغذیه و کمبود ویتامین در بچه‌ها دیده می‌شد یا کمبود وسایل و لوازم التحریر از مواردی بود که مشاهد می‌شد و همیشه دوست داشتم با همکاری یک نهاد یا دستگاه دولتی بتوانیم جمع کثیری از این دانش آموزان را در مدارس حواشی شهر و شهرهای اردبیل تحت پوشش قرار داده و زمینه تحصیل آسان را برای آن‌ها فراهم کنیم.

*شما با حضور در منزل دانش‌آموز خود که به تازگی داغ پدر را چشیده بود ثابت کردید که شغل معلمی یعنی زمزمه آیه به آیه عشق، در این مورد توضیحی داشته باشید.

من یک معلم هستم، فهمیدن و درک و فهماندن و مفهوم شدن همگی مال من هست وقتی می‌بینم یکی از شاگردانم ناراحت و اندوهگین هست و غمی بس بزرگ بر دل او نشسته و اندوه و غصه از چشمانش سرازیر می‌شود کاری جز اینکه کنار او بوده و مرهمی بر زخمش باشم از دستم برنمی آید.

دانش‌آموز من پایه اول هست و این غم بزرگ از دست دادن پدر خیلی سنگین بوده و کمر کودک مرا می‌شکند و به همین دلیل است که من باید کنار او باشم و کمکش کنم چرا که وظیفه من به عنوان یک معلم فقط این نیست که درس بدهم و کاری با رویدادهایی که روحیه لطیف دانش آموزانم را نشانه می‌رود، نداشته باشم. چون معتقدم من برای دانش‌آموزم مادر دوم هستم و او عین کودک من هست که به همین جهت باید در تربیت و آموزش او نهایت دقت و تلاشم را به کار بگیرم.

حس و حالم نسبت به کودکی که نزدیک‌ترین عزیز خود را از دست داده غم سنگینی هست که هیچ وقت فراموش نخواهد شد و چهره غم بار کودکم از جلوی چشمانم نخواهد رفت فقط در آن لحظه برای دانش‌آموز عزیزم آرزوی صبر می‌کنم چون غم از دست دادن پدر غم بزرگی است که دانش‌آموز من با آن دل کوچک خود مجبور به تحمل این محنت بزرگ هست. بر این اساس من این وظیفه را بر خود می‌دانستم که در روزهای سخت کنارش باشم و تا جایی که می‌توانم کاری بکنم که تحمل درد برایش آسان باشد.

*یک معلم خوب از منظر شما باید دارای چه ویژگی‌هایی باشد؟

یک معلم خوب، علاوه بر آشنایی با مهارت‌های نوین و فعال تدریس، باید مهارت ارتباط قوی با دانش آموزانش را داشته باشد و بتواند اعتماد کامل دانش آموزان را جلب کرده و بار استرس و نگرانی را از دوش آنها بردارد.

*به نظر شما در صورت رخداد یک اشتباه از سوی دانش‌آموز با توجه به بار روانی تحمیل شده به آن‌ها در این روزها، چطور باید با او رفتار کرد؟

وقتی میگوییم بچه از اسمش پیداست یعنی شلوغ می‌کند، اذیت می‌کند و ممکن است کار اشتباهی انجام دهد، قرار نیست که ما او را تنبیه کنیم و بهتر است در قدم اول علت کاری را که انجام داده بپرسیم و با گفت‌وگو و برقراری رابطه عاطفی سعی کنیم که او را متوجه کار اشتباهش کنیم.

من در طول دوران خدمت به همین شیوه عمل کردم و سعی ام بر این بوده تا رابطه عاطفی عمیق را جایگزین داد و بیداد و تنبیه کرده و از روش‌های مثبت استفاده کنم که در این زمینه گرفتن دست دانش‌آموز به آرامی و برقرار کردن ارتباط چشمی یا یک نگاه محبت‌آمیز به خوبی می‌تواند در عین حال که او را متوجه اشتباهش می‌کند سبب دل‌زدگی او از مدرسه و کلاس درس نیز نشود.

من به عنوان یک معلم به تمام دبیرانی که تجربه تدریس چندین ساله دارند یا تازه وارد این مسیر پر از عشق شدند توصیه می‌کنم که برقراری رابطه عاطفی با دانش آموزان را هرگز فراموش نکنند و به یاد داشته باشند که فرداهای این دانش آموزان به رفتار امروز با آن‌ها بستگی دارد.

*نوع تدریس دوران کرونا را به عنوان یک دبیر کاربلد چطور ارزیابی می‌کنید؟

در اوایل دوران شیوع بیماری کرونا تدریس در فضای مجازی خیلی سخت بود با توجه به اینکه در مناطق محروم عدم دسترسی به اینترنت و گوشی هوشمند و ناآگاهی به طرز استفاده برنامه‌ها در شاد، خیلی از بچه‌ها دچار افت تحصیلی شدند، اما وقتی تدریس خود را در دوران کرونا ارزیابی می‌کنم می‌توانم بگویم دوران موفقی داشتم چون با آگاهی‌هایی که به اولیا داده بودم و طرز کار کردن به لطف پروردگار دانش آموزانم خوب پیش رفتند و مشکلی در روند تحصیلی آن‌ها به وجود نیامد.

البته تعداد اندکی از دانش‌آموزان که مشکلات مالی در تهیه گوشی و بسته اینترنتی داشتند نمی‌توانستند در بیشتر مواقع سایر دانش آموزان را در روند ایده آل تحصیل همراهی کنند اما در کل هم برای دانش‌آموز و هم برای معلمان زحمت کش، در تهیه محتواها و تدریس‌ها به صورت فیلم دوران سختی بود اما یک خوبی که داشت واقعاً اولیا در جریان کار بودند و خودشان دیدند که معلمان چه اندازه برای آموزش فرزندان آن‌ها و دانش آموزان خود زحمت می‌کشیدند.

*مشارکت والدین در حاشیه شهرها در این مدت چگونه بود؟

مشارکت والدین در این دوران در اوایل کم بود اما بعدها که فهمیدند باید موضوع تحصیل در دوران کرونا را جدی بگیرند و بچه‌ها در کلاس شاد باید حضور داشته باشند، همکاری خوبی را با معلم داشتند به جز مواردی که به دلیل معیشت ضعیف برخی والدین قادر به تهیه گوشی موبایل نبودند که خوشبختانه در این زمینه نیز تعداد زیادی از دانش آموزان با همکاری کمیته امداد و آموزش و پرورش با تهیه گوشی موبایل به شبکه آموزشی شاد متصل شدند.

*به سهم خود در دوران شیوع کرونا کاری انجام دادید که به کاهش بار دغدغه دانش‌آموزان تا حد قابل توجهی کمک کرده باشد؟

در دوران شیوع کرونا، موردی که باعث اذیت اولیا می‌شد ارسال تکالیف بود که به علت ضعف اینترنت نمی‌توانستند ارسال کنند و یا وقتی ساعتی تعیین می‌شد برای ارسال تکالیف، اگر عزیزی نمی‌توانست درک می‌کردم و مهلت بهش می‌دادم چون وقتی خودم را جای آنها می‌گذاشتم سعی می‌کردم درکشان کرده و با ملاحظه و کمی فرصت هر چند کوتاه به دانش آموزان و اولیا از حجم فشار و بار روانی آن‌ها کم کنم، چون معتقدم برای داشتن تحصیل موفق باید زمینه آرامش روانی دانش‌آموز بیش از هر مسئله دیگری حائز اهمیت شمرده شده و مدنظر اولیا و مربیان باشد.

«معلمی» یعنی زمزمه عشق/روایتی از مادرانه ترین احساس یک آموزگار

*در امر آموزش چه مسائلی می‌تواند باعث ارتقای سطح کیفی آموزش‌ها در مدارس باشد؟

در این راستا باید بگویم که بهره‌گیری از شیوه‌های نوین و فعال تدریس و مشارکت دادن دانش آموزان در فرایند تدریس و یادگیری به خوبی می‌تواند سبب ارتقای سطح کیفی آموزش‌ها در مدارس ما در تمامی پایه‌ها به ویژه پایه ابتدایی شود.

*به عنوان یک دبیر بافکر چه اقدامات و برنامه‌هایی برای سال‌های پیش رو و آینده در حوزه کیفی‌سازی آموزش دارید؟

سعی می‌کنم تدریسم در فضای عاطفی، احترام‌آمیز، با اعطای مسؤلیت به دانش آموزان در امر تدریس و همراهی و همکاری در فرایند یاد دهی و یادگیری توأم باشد و محیطی پویا و ایمن برای همه دانش آموزان خود در کلاس فراهم کنم که به لطف خدا تا به امروز با همین شیوه خود توانستم در تدریس به دانش آموزانم موفق عمل کرده و شاهد حضور و موفقیت دانش آموزانم در پایه‌های بالاتر باشم.

*نقطه قوت و نقطه ضعفی که بیش از هر مورد دیگری در خود می‌بینید، چیست؟

نقاط قوتی که برای هر دبیری لازم است داشته باشد و من نیز این خصوصیات را در خود می‌بینم می‌تواند شامل خوش اخلاقی، مهربانی، دلسوزی، اعتماد به نفس بالا، برقراری ارتباط اجتماعی خوب و راحت با دیگران، قوه بیان قوی، انجام سریع کاری که باید انجام دهم، انس سریع با کودکان و سایر موارد باشد و باید بگویم که هر سال تحصیلی جدید برای من آغاز اولین سال کاری به حساب می‌آید و لذت و شوقی که از آن دارم برای من غیرقابل وصف است و همین نشان از عشق به شغلم دارد.

اما در کنار این یک سری نقاط ضعفی هم هست که احساساتی بودن بیش از حد از نظر خود من در بسیاری از مواقع برایم مشکل ساز می‌شود و همچنین موقعی که کسی ناراحتم کند نمی‌توانم جواب او را بدهم که این ویژگی هم می‌تواند از جنبه مثبت و هم جنبه منفی ارزیابی شود اما از منظر خودم نقطه ضعفی است که باید تقویت و رفع شود.

*سال‌های دور وقتی شما به عنوان یک فرهنگی بازنشسته جور متفاوتی از زندگی لذت خواهید برد، دوست دارید شما را با چه خصوصیتی که الان دارید یاد کنند.

دوست دارم زمانی که یادم می‌کنند از خوب بودنم و خوب تدریس کردنم و خوش اخلاقی‌ام بگویند و دانش آموزان همیشه مرا به یاد داشته باشند.

*اگر دوباره به دوران اوایل جوانی بازمی‌گشتید و در آستانه انتخاب شغل بودید، باز هم معلمی انتخاب شما می‌بود؟

بله. باز هم معلم بودن را انتخاب می‌کردم چون معلمی عشق هست و من عاشق این شغل و نمی‌توانم تصور کنم که شغلی جز این را می‌توانم یا می‌توانستم انتخاب کنم.

*بهترین خاطره‌ای که در طول دوران تدریس داشتید چه بود؟

بهترین خاطره من در کنار بچه‌ها بودن هست و هر لحظه‌ای که با این کودکان وقت می‌گذرانم برای من یک خاطره شیرین و بزرگی است که واقعاً نمی‌توانم با گلچین کردن یک رویداد خاص یا یک لحظه ناب خاطرات خوب و بد را از هم تفکیک کنم چون هر لحظه‌ای که من در کنار دانش‌آموزانم هستم و آن‌ها همراه من، برایم جذابیت و شیرینی بسیار زیادی دارد.

عشق ورزیدن به مردم زیباترین ترنم گفتگو با خالق است، حالا اگر توفیق خدمت به عزیزانی نصیب انسان باشد که دنیایشان پر از رنگ‌های زیبا و شور زیبای کودکانه است، لطفی وصف ناپذیر دارد و معلمی شغلی است که به زیبایی در این تعبیر جا می‌گیرد و چه بسیارند معلمانی همچون «مریم نجف‌نژاد» که رسم انسانیت را به خوبی بجا آورده و مهر خود را به دیگران هدیه می‌کنند.

کد خبر 5482143

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha