انقراض سلسله امويان :
در چنين روزي در سال 132 ه ق سلسله امويان منقرض شد . درباره زوال دولت اموى و علل آن مطالب مختلفى گفته شده است. در مورد امويان، به چندين مساله توجه داده شده است. يكى از آنها سقوط عصبيت ويژهاى است كه امويان قدرت سياسى و سلطه خويش را بر پايه آن مستقر كرده بودند. اين مساله مربوط به برترى شاخه خاصى از قريش با عنوان بنى اميه، به پشتوانه عرب شمالى، و قبايل ساكن شام بوده است. نزاع دو گروه از قبايل شمال و جنوب هميشه مشكلزا بوده و در آخرين سالهاى حيات دولت اموى، نزاع اين دو نيرو به حدى رسيد كه بويژه در خراسان امكان سامان يابى مجدد براى آن نبود. اين اختلاف در همه مناطق عربى بويژه عراق و ايران- كه محل سكونت اعراب مهاجر فراوان بود- شده بود. نزاع در عراق ميان دو گروه عرب شمال و جنوب بود. زمانى كه خالد بن عبد الله قسرى سر كار بود، وى به تناسب آن كه از عرب جنوب بود، شمالىها يا به عبارتى مضريها از او راضى نبودند. زمانى كه يوسف بن عمر بر سر كار آمد، ماجرا به عكس شد. او خالد را كشت و اين نزاع شدت يافت. پس از آن يزيد بن خالد بن عبد الله نيز يوسف بن عمر را كه محبوس بود به قتل رساند. مسعودى نزاعهاى قبيلهاى را از دلايل عمده سقوط امويان دانسته است. او از حمايت مروان بن محمد از نزاريان در برابر يمنيان اشاره كرده و اين كه اين امر سبب شد تا اعراب يمنى به حمايت از مخالفان وى از بنى هاشم بپردازند. مشكل خراسان، بيش از اين بود. اين منطقه از سالها قبل از سقوط امويان محل فرار كسانى بود كه از دستحكومت عراق به شرق مىگريختند. شورش حارث بن سريج مشكل را بيشتر كرده بود. جنگهاى مداوم اعراب با ساكنان ماوراء النهر بر خستگى اعراب اين ناحيه افزوده بود. ظلم و فشار حجاج بر تازه مسلمانان اين ديار و گرفتن جزيه از آنها، مشكل چندين دهه اين ديار محسوب مىشد. در اين فضا، مشكل نزاع اعراب شمال و جنوب مىتوانستخطر زيادى را براى حكومت داشته باشد. نصر بن سيار از اعراب نزارى شمالى دفاع مىكرد. در برابر وى، جديع بن على كرمانى مدافع اعراب يمنى و جنوبى بود. نزاع اينها سبب رشد مخالفان امويان شد. قوت ابو مسلم خراسانى در كار دعوت عباسيان و بهرهگيرى وى از روحيه شيعى مردم خراسان كه پس از شهادت يحيى بيشتر شده بود، اوضاع را به نفع او تغيير داد. فرماندهى نظامى او نيز نقطه قوت مهمى بود. همه اين مسائل دستبه دست هم داده و راه را براى يك تغيير مهم در خراسان هموار كرد. مشكل ديگر امويان اين بود كه اين منطقه دور از دسترس آنها بود. لذا به سادگى نمىتوانستند به سوى آن لشكركشى كنند. بايد توجه داشت كه در اين زمان نيروهاى شامى در عراق سخت گرفتار خوارج بودند و على رغم استمدادهاى مكرر نصر سيار نتوانستند به او كمك كنند. خوارج در طى نابسامانيهاى كه در طى سالهاى 126 و 127 براى امويان پيش آمد، رشد يافته و ضحاك بن قيس خارجى براى مدتها با مروان بن محمد درگير بود. او در سال 127 كشته شد، اما خوارج همچنان يكى از تهديد كنندگان اصلى، خوارج عراق و جنوب ايران بودند. به هر روى پيروزى عباسيان در خراسان عامل عمده زوال دولت اموى بود. البته اين كه چرا عباسيان و نه ديگران، دلايل خاص خود را دارد كه مربوط به چگونگى غلبه عباسيان است نه زوال امويان. به هر روى وجود جانشين مناسب براى امويان كه همانا خاندان بنى هاشم بودند، سبب شد تا امويان راحتتر قدرت را از دستبدهند. در حالى كه اگر چنين نيرويى وجود نداشت، بعيد مىنمود كه كسى بتواند قدرت را از قريش باز پس بگيرد. نفوذ قريش، تا آن اندازه بود كه تا خاتمه كار دولت عباسى كه آن نيز به زور و نيروى مغولان پايان يافت، دوام آورد. فروپاشى نظام اموى تا اندازهاى به ضعف داخلى امويان نيز مربوط مىشد. از زمانى كه نزاعهاى داخلى خاندان اموى بر سر جانشينى مطرح شد، هم خلفا و هم ولايتعهدان، كه از زمان عبد الملك معمولا از دو نفر بيشتر بودند، راه را براى توطئه آنها بر ضد يكديگر هموار مىكرد. به علاوه شورش يزيد سوم، اعتبار خلافت و بيعت را بيش از حد از ميان برد. سقوط پشتسر هم چند تن از كسانى كه قرار بود بر مسند خلافتبنشينند، در طى سال 126 و 127 انسان را به ياد شاهان ساسانى در آخرين سالهاى آن دولت رو به زوال مىاندازد. بايد بىاعتبارى خلفاى اموى را از لحاظ دينى عامل عمدهاى براى عدم حمايت تودههاى مردم را از آنها دانست. در اين ميان، با وجود اصلاحاتى كه عمر بن عبد العزيز و احيانا هشام كرد، امويان نتوانستند اعتبار گذشته خويش را باز يابند. وليد بن يزيد با به اوج رساندن فساد و تباهى دستگاه خلافت، راه را براى بىاعتبارى خلافت اموى بيش از پيش هموار كرد. افزون بر بىاعتبارى دينى، استبداد سياسى و اقتصادى امويان نيز خشم مردم عراق و خراسان را برانگيخته بود. امويان به حق متهم بودند كه با برخوردهاى نژادى، با موالى ميانهاى ندارند. البته نمونههاى فراوانى مىتوان به دست داد كه غير عربها نفوذى در دستگاه خلافت اموى يافتهاند، اما در مجموع راه يشرفتبراى آنان مسدود بوده و موقعيت مناسبى نداشتند. ( جعفريان ، رسول ، تاريخ خلفا ، ص 722)
حركت قزاقان به سمت تهران :
درچنين روزي در سال 1299 ه ش گروههاي نظامي قزاق به منظور تصرف تهران و انجام كودتاي سياه عازم تهران شدند .پس از آنكه سران كودتا در تهران( اردشير جي ، ژنرال آيرون سايد ، سيد ضياء الدين طباطبايي و رضا خان مير پنج ) مباني كودتا را طراحي كردند رضا خان براي اشغال پايتخت از قزوين روانه تهران شد . او در سوم اسفند 1299 تهران را اشغال كردو طي يك كودتا از احمد شاه براي سيد ضياء الدين طباطبايي مدير روزنامه رعد فرمان نخست وزيري گرفت . رضا خان پس از چندي مقام سردار سپه و فرماندهي لشكر قزاق ، وزارت جنگ و در نهايت در سال 1304 حكومت را در دست گرفت .
جنايات روس ها در تبريز :
در چنين روزي در سال 1290 روسها علاوه بر كشتار آزاديخواهان به تخريب شهر پرداختند . سربازان روس در اين ميان عمارت جبه خانه و ديوارهاي ارك را با دنياميت منفجر ساختند و بيش از صدها خانه مجاهدان را با ديناميت ويران نمودند و مشهدي هاشم حراج چي از مبارزان و يك مبارز گرجب را به دار آويختند.
اعلام موجوديت حزب جمهوري اسلامي :
در چنين روزي در سال 1357 ه ش حزب جمهوري اسلامي اعلام موجوديت كرد و رهبران آن به اين شرح معرفي شدند :
حضرت آيت الله سيد علي خامنه اي ، حجه الاسلام والمسلمين دكتر محمد جواد باهنر ، آيت الله دكتر سيد محمد حسيني بهشتي ، آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي و آيت الله اكبر هاشمي رفسنجاني .
ملاقات كانون نويسندگان ايران با امام خميني ره :
در چنين روزي در سال 1357 ه ش شماري از اعضاي كانون نويسندگان ايران با امام امت ملاقات كردند . در اين نشست خانم سيمين دانشور و آقايان محمد قاضي ، باقر پرهام ، غلامحسين ساعدي ، شيخ مصطفي رهنما ، منوچهر هزار خاني ، سياوش كسرايي ، نعمت ميرزاده ، جمال مير صادقي ، فريدون تنكابني ، اسماعيل خويي ، محمد علي سپانلو ، محمد يلفاني ، جواد مجابي بزرگ پور ، جعفر مختاري ، فريدون فرياد ، اسفنديار فرد و جلال سرافراز حضور داشتند . در آغاز اين نشست باقر پرهام با قرائت پيام كانون نويسنگان ايران به ستم رژيم پهلوي عليه نويسندگان اين مرز و بوم اشاره كرد ودر ادامه خاطر نشان كرد : وظيفه ماست كه همگام با ملت آزادي خواه ايران همچنان با هر گونه سانسور و اختناق فكري مبارزه كنيم . رجاء واثق داريم كه در اين راه از حمايت آن حضرت بر خوردار خواهيم بود .
امام خميني ره در اين ديدار با اشاره به وحدت كلمه به عنوان بزرگترين دستاورد انقلاب اسلامي به رسالت سنگين نويسنگان اشاره كرد و اظهار داشتند : آقايان ! شما نويسندگان الآن تكليف بسيار بزرگي بر عهده تان هست . پيشتر قلم شمارا شكستند ، الان قلم شما باز است لكن استفاده از قلم در راه آزادي ملت ، در راه تعاليم اسلامي بكنيد . اين ملت كه مي بينيد ، تمامشان زير بيرق اسلام است كه وحدت پيدا كردند. اگر نبود قضيه وحدت اسلامي ، ممكن نبود اجتماع اينها . الان از بچه چند ساله تا پيرمرد هشتاد ساله همه با هم در اين نهضت شركت دارند و همه با هم در اين پيروزي شركت دارند ، همه يا هم همصدا آزادي را طلب مي كنند و استقلال را والحمد لله اينها به دست آمده است و جمهوري اسلامي را مي خواهند و آن هم انشاء الله با آراي عمومي به دست مي آيد . آنچه كه الان لازم است براي همه ماحفظ اين وحدت است ...
قيام مردم تبريز :
در چنين روزي در سال 1356 ه ش قيام مردم تبريز در بزرگداشت چهلمين روز در گذشت شهداي قم برگزار شد . اينگونه بزرگداشتها را مي توان به عنوان نقاط مولد و محرك در روند در انقلاب اسلامي بر شمرد چرا كه پس از هر گونه حركت رژيم در سركوب انقلاب اسلامي و راه اندازي يك فاجعه جديد ، مردم كشورمان با بر پايي مراسم بزرگداشت ياد و خاطره شهيدان آن حادثه را در مناسبت هاي هفتم و چهلم آنان گرامي مي داشتند و اين خود بهانه اي بود براي رژيم در سركوبي قيام مردمي كه بار ديگر به حادثه اي ديگر بدل مي شد .
در ساعت ده صبح چنين روزي در سال 1356 ه ش در مسجد قزللي ( ميرزا آقا يوسف مجتهد ) تبريز مراسم بزرگداشتي بر گزار شد . در اين ميان يكي از افسران بر جسته ارتش با حضور در جنب مسجد مردم را به پراكندگي فرا مي خواند . اما يكي از جوانان اين شهر به نام محمد تجلي در مقام اعتراض به به اين فرد بر آمد و او را از توهين به شخصيت هاي انقلابي بر حذر داشت كه اين امر با خشم سرگرد روبرو شد و او را نتيجتا به ضرب گلوله به شهادت رساند. دراين ميان مردم با ديدن جنازه خونين اين جوان رهسپار خيابانها شدند و عليه اين گونه رفتار فرياد اعتراض سردادند . كم كم اعتراضات مردمي حالت گسترده تري به خود گرفت و تبديل به يك قيام مردمي شد . خبر قيام كه به شاه رسيد ، وي مستقيما دستور سركوب قيام مردمي را صادر نمود . شوراي تامين استان از ارتش و ژاندارمري كمك گرفت و با استقرار چندين دستگاه تانك و نفربر درسطح شهر به شليك عليه مردم پرداخت . دراين ميان مردم ساختمانهاي حزب رستاخيز تبريز را تصرف كردند و خودروها و ساختمانهاي دولتي را به آتش كشيدند . سرانجام در ساعت پنج عصر رژيم ، شهر را با كشتن سيزده نفر ، دستگيري نزديك به ششصد نفر ، مجروح ساختن 118 نفر ( بنا بر آمار رسمي ساواك ) در دست گرفت .
امام خميني ره در همين خصوص با صدور پيامي اين فاجعه را به اهالي تبريز تسليت گفتند و در ادامه اظهار داشتند : ...من به شما اهالي آذر باييجان نويد مي دهم ، نويد پيروزي نهايي .شما آذرباييجان غيور بوديد كه در صدر مشروطيت براي كوبيدن استبداد و خاتمه دادن به خود كامگي و خود سري سلاطين جور به پا خاستيد و فداكاري كرديد . استبداد محمد رضا پهلوي و پدر روسياهش روي سلاطين مستبد را سفيد كرد . تاريخ ايران به ياد ندارد اين چنين سفاكي و قتل عام پي در پي را كه به دست اين ياغي سفاك انجام مي گيرد ...»
انتخابات ششمين دوره مجلس شوراي اسلامي :
درچنين روزي در سال 1378 هجري شمسي ، انتخابات ششمين دوره مجلس شوراي اسلامي برگزار شد. در اين انتخابات كه با حضور و راي پر شور مردم برگزار شد ، جبهه مشاركت ايران اسلامي ، بيشترين كرسي هاي مجلس را به خود اختصاص داد . در اين دوره از انتخابات احزاب و گروههاي مختلف فكري با حضور چشمگير خود يكي از پر شور ترين انتخابات را دوره هاي مختلف پس از انقلاب اسلامي رقم زدند . اصلاح قانون مطبوعات، قانون انتخابات و نظارت استصوابي، قتلهاي زنجيرهاي در كشور، حادثه كوي دانشگاه تهران، صفبندي جديد نيروهاي سياسي كشور، حضور عناصر ليبرال در صحنههاي مختلف بر حساسيت اين دوره از انتخابات مجلس ششم سايه افكنده بود .
انتخابات مجلس نماد وحدت كلمه و همدلي مردم و مسئولان است و نه تنها موجبات پيروزي انقلاب اسلامي وحاكميت مردم ايران بر سرنوشت سياسي خويش را فراهم مي سازد بلكه به نوعي تداعي گر وحدت كلمه مردم در لسان معمار كبير انقلاب اسلامي امام خميني (ره) و مقام معظم رهبري است .
در گذشت رابرت اوپنهايمر :
در چنين روزي در سال1967 يلادي رابرت او پنهايمر فيزيكدان بر جسته آمريكايي در گذشت . او يكي از سازندگان بمب اتمي بود . اختراع وي موجبات كشتار بسياري از انسان ها را در دو فاجعه ناكازاكي و هيرو شيما رقم زد .
در گذشت ميكل آنژ :
درچنين روزي در سال1564ميلادي ، ميكل آنژ نقاش، مجسمه ساز و شاعرقرن شانزدهم ميلادي در رم چشم از جهان فروبست . او در فلو رانس در سال 1475 ميلادي به دنيا آمد . وي زماني در نزد لوران دو مديسي به سر مي برد و ژول دوم و لئون دهم پاپ هاي معاصر به او كارهاي صنعتي و هنري محول مي كردند . ميكل آنژ از نوابغ عصر رنسانس به شمار مي رود . «مجسمه عيساي جام سپرده و مريم »، «مجسمه حضرت موسي »،« رب النوع سپيده دم» ،« روز »، «شفق »، «شب در فلورانس» ، «تصوير هاي پيامبران »و»زنان غيب گو »و» تصوير روز محشر » از جمله اثار بر جسته اوست . مجسمه داوود شاهكار او نام دارد . درباره اوگفتهاند: او زيبايي شناسي هنري را به كاملترين حد هنري ارتقا داد.
تولد الكساندر ولتا :
درچنين روزي در سال1745 ميلادي الكساندرولتا دانشمند و فيزيكدان ايتاليايي به دنيا آمد . وي پس از گذران مقدمات علوم در در مدرسه شهر خود با فقر و تنگدستي روز گار مي گذراند و پس از آن هم به تدريس در مدارس مشغول شد . او پس از انجام تحقيقات مداوم در سال 1796 ميلادي دست يافته هاي خود را در باره الكتريسيته منتشر كرد. وي پس از چند سال سال به استادي فيزيك دانشگاه پاويا منصوب شد. از آثا ر او در اين حوزه مي توان به اختراع الكتروفور ( دستگاهي براي توليد الكتريسيته ساكن) ، تكميل الكتروسكوپ و اختراع پيل الكتريكي اشاره كرد . او با مطالعه آزمايشهايي كه گالواني بر روي الكتريسيته ساكن كرده بود موفق به اختراع اين پيل شد.ولتا با استفاده از دو فلز متفاوت مس و روي و محلول اسيد سولفوريك جريان الكتريكي را توليد كرد. اولين پيلي كه ساخت قرصهايي از مس و روي بود كه بين آن ها قرصهايي از نمد آغشته به اسيد سولفوريك موجود بود. ولتا اين پيل را سلول الكتريكي ناميد. مطالعه بر روي خازنها و كشف قوانين آن ها از ديگر فعاليت هاي اوست . او سرانجام در سال 1827 در زادگاه خود بدرود زندگي گفت.
در گذشت ژان پاپتيست پيگال :
درچنين روزي در سال 1785 "پيگال "يكي از مشهور ترين مجسمه سازان جهان در فرانسه در سن هفتاد و يك سالگي
در گذشت .مقبره" دوك داركور "در كليساي نتردام پاريس و مقبره مارشال دو ساكس در استراسبورگ از جمله مهمترين آثار او نام دارند .
آغاز انقلاب يونان :
درچنين روزي در سال 1821 انقلاب مردم يونان آغاز شد . مردم يونان براي به دست آوردن استقلال خود عليه امپراتوري عثماني قيام كردند و سرانجام موفق شدند هشت سال بعد ميوه هاي پيروزي خود را درو نمايند . در پايان اين انقلاب كشور يونان به استقلال دست يافت .
آغاز تشكيل سنتو :
درچنين روزي در سال1955 تركيه و عراق يك پيمان مشترك نظامي به امضا رساندند . بعدها انگلستان ، پاكستان و ايران هم به اين پيمان نظامي پيوستند . سازمان پيمان مركزي « سنتو » عنوان تغيير يافته اين سازمان پس از خروج عراق از اين سازمان بود . اين معاهده استعماري ابتدابا هدف هاي نظامي ايجاد شد اما هدف اصلي آن جلوگيرى از بسط نفوذ كمونيسم در ميان ملتهاى جهان سوم و حفظ منابع استعمارى و دراز مدت غرب بود. در روزهاى 28 و 29 ژوييه 1958 برابر با 7 و 8 تير 1337، جلسات شوراى وزيران پيمان بغداد در لندن تشكيل شد و هدفهاى پيمان توسط اعضا، تاييد شد و آمريكا كه به عنوان ناظر در جلسه هاى اين پيمان شركت مى كرد، قول مساعدتهاى بسيارى را داد. جمهورى اسلامى ايران در پنجم فروردين 1358 از پيمان سنتو، خراج شد و نهايتا اين پيمان از هم پاشيد .
در گذشت لوتر :
در چنين روزي در سال 1564 ميلادي مارتين لوتر كشيش آلماني است كه در سال 1546 در63 سالگي در گذشت . مارتين لوتر كشيش انقلابي مشهور آلماني است كه در واقع عليه پاپ شوريد و فرقه پروتستان را پايه گذاري كرد . او براي نخستين بار انجيل را به آلماني ترجمه كرد. وي بعدها موفق به ترجمه كتاب عهد عتيق شد . لوتر عم رخود را صرف گسترش تشكيلات مذهبي پروتستانتيزم كرد .
محاصره انگلستان :
در چنين روزي در سال 1915 ميلادي آلمان انگلستان را به محاصره خود در آورد . انگلستان در اين كار از زير دريايي هاي خود كمك گرفت .
استقلال منچوري :
در چنين روزي در سال 1932 ميلادي دولت ژاپن استقلال منچوري از چين را اعلام كرد .منچوري پيشتر در يد حاكميت چين قرار داشت .
چاپ هاكلبري فين :
در چنين روزي در سال 1885 ميلادي ماركتواين نويسنده شهير آمريكايي كتاب «ماجراهاي هاكلبري فين» خود رادر آمريكا براي نخستين بار منتشر كرد .
كشف پلاتون :
در چنين روزي در سال 1930 ميلادي سياره پلاتون توسط كلايد تامبوگ كشف شد . اين كشف در نتيجه عكس هاي مختلفي كه در ژانويه سال 1930 از كهكشان تهيه شده بود ، به وقوع پيوست .
كشتار در ترن :
در چنين روزي در سال 2003 ميلادي در كره جنوبي ، يكصد و بيست نفر از مردم اين كشور پس از آتش گرفتن يك ترن زير زميني ، كشته شدند .
تولد بوريس پاستر ناك :
در چنين روزي در سال 1890 ميلادي بوريس پاستر ناك نويسنده و شاعر مشهور روس ديدهع به جهان گشود ." دكتر ژيواگو " عنوان مهمترين اثر اوست .
تولد آندره برتون :
در چنين روزي در سال 1896 ميلادي آندره برتون شاعر و نويسنده سورئاليست فرانسوي به دنيا آمد . او را پايه گذار مكتب سوررئاليسم دانسته اند . وي پس از آشنايي با پل والري وارد انجمنهاي ادبي شد . برتون نخستين مجموعه شعر خود را در سال 1919 ميلادي منتشر كرد فضاهاي مغناطيسي عنوان نخستين اثر او در مكتب سوررئاليسم است . وي در سال 1924 اولين اعلاميه سوررئاليسم را منتشر كرد . برتون در سال 1966 درگذشت. ظروف مرتبط عنوان مهمترين اثر اوست .
تجزيه بالي :
در چنين روزي در سال 1942 ميلادي نيروهاي ژاپني جزيره بالي در اندونزي را از يد استعمار گران هلندي خارج ساختند .
تولد والاس استگنر :
در چنين روزي در سال در سال 1909 ميلادي والاس استگنر رمان نويس و منتقد ادبي آمريكايي چشم به جهان گشود . او در سال 1971 ميلادي جايزه نوبل ادبي را از آن خود كرد . " فرشته آسودگي" عنوان مهمترين اثر اوست .
تولد توني موريسون :
در چنين روزي در سال 1931 ميلادي توني موريسون نويسنده بر جسته معاصر آمريكا به دنيا آمد ." بچه ملوان "، "معشوقه " و "آواز سولومون " عناوين مهمترين آثار اويند .
تولد ميلوش فورمن :
فورمن فيلسماز مشهور چك در چنين روزي در سال 1932 ميلايد به دنيا آمد . "پرواز بر فراز آشيانه فاخته " ، "آمادئوس " و "رگتايم" عناوين مهمترين آثار اويند .
آغاز تقويم كالي :
در چنين روزي در سه هزار و يكصد و دو سال پيش در چنين روزي تقويم و گاهشماري كالي در هند آغاز شد . كالي نام خدايگاني درمذهب هندو است كه جان را مي گيرد و آن را خلق مي كند . زمان شروع كار كالي در مذهب هندو به عنوان يك دوره تاريخي در اين كشور نام گذاري شده است .
پيمان مشترك نظامي :
در چنين روزي در سال 1536 ميلادي فرانسه و تركيه يك قرار داد تجاري و نظامي مشترك در برابر شاه كارل روسيه منعقد كردند .
نابودي كشتي ها در جبل الطارق :
د ر چنين روزي در سال 1828 ميلادي بر اثر يك طوفان گسترده در جبل الطارق بيش از يكصد كشتي نابود شدند .
تغيير نظام سياسي نپال :
در چنين روزي در سال 1951 ميلادي نظام سياسي نپال به مشروطه سلطنتي تبديل شد .
انعقاد آتش بس :
در چنين روزي در سال 1962 ميلادي فرانسه و مسلمانان الجزاير با انعقاد يك قرار داد آتش بس جنگ هفت ساله خود را پايان دادند .
تظاهرات گسترده در برلين :
در چنين روزي در سال 1968 در يك تظاهرات بزرگ در برلين غربي دهها هزار نفر در اعتراض به جنگ آمريكا عليه ويتنام دست به تظاهرات زدند .
پيروزي حزب ضياء الرحمان :
در چنين روزي در سال 1979 ميلادي حزب ملي رييس جمهور ضياء الرحمان در انتخابات بنگلادش پيروز شد .
روز استقلال در گامبيا :
همه ساله چنين روزي به عنوان روز استقلال در گامبيا گرامي داشته مي شود . اين كشور در سال 1965 ميلادي از انگلستان مستقل شد . گامبيا كشوري است جلگه اي در منطقه استوايي افريقاي غربي در ساحل اقيانوس اطلس كه از سوي كشور سنگال احاطه شده است . نژاد مردم اين كشور سياه و زبان رايج ميان آنان انگليسي و محلي است . بيشتر اهالي اين سرزمين از اديان اسلام و مسيحيت پروي مي كنند . حكومت اين كشور جمهوري است و در 21 سپتامبر سال 1965 به عضويت سازمان ملل متحد در آمد .
نظر شما