۳ آذر ۱۴۰۲، ۱۰:۵۵

یادداشت مهمان؛

ایالات متحده با دیپلماسی فرهنگی دنبال احیای شهرت است

ایالات متحده با دیپلماسی فرهنگی دنبال احیای شهرت است

دیپلماسی فرهنگی ایالات متحده می‌تواند فرهنگ عامه را برای کمک به احیای شهرت جهانی پس از شکست گسترده در جنگ علیه تروریسم در اوایل دهه ۲۰۰۰ به کار گیرد.

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: علی معروفی آرانی منتقد فرهنگی یادداشتی را با عنوان «راه دیپلماسی فرهنگی و دولت داری فرهنگی با بنیان اعتماد بین مردم می‌گذرد» نوشته که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است.

مشروح متن این یادداشت را در ادامه می‌خوانید:

فرهنگ به طور فزاینده ای در روابط بین الملل و سیاست‌های خارجی نفوذ می‌کند. دیپلماسی فرهنگی توسط کشورها برای ارتقای تمایز فرهنگی خود مهار می‌شود و در نتیجه تنوع فرهنگی جهان را افزایش می‌دهد و در عین حال راه را برای همکاری و گفتگو هموار می‌کند. در جهان جهانی شده و به هم پیوسته که کشورها به طور فزاینده ای به یکدیگر وابسته هستند، دیپلماسی فرهنگی می‌تواند برای تقویت صلح و ثبات حیاتی باشد. با حمایت از درک متقابل، اعتماد و قرار گرفتن در معرض تنوع فرهنگی، روابط بین‌المللی را در بسیاری از زمینه‌های همکاری افزایش می‌دهد. این شکل منحصر به فرد گفتگوی بین فرهنگی، قدرت تقویت و تجدید همکاری‌های چندجانبه را، فراتر از منافع رقیب، برای عرضه کالاهای عمومی جهانی دارد، و در عین حال با برخی از مسائل مبرم زمان ما، مانند اطلاعات نادرست، نابرابری‌های اجتماعی، درگیری‌ها و تغییرات آب و هوایی مقابله می‌کند.

اگرچه اصطلاح «دیپلماسی فرهنگی» آشناست، اما قبل از پایان جنگ سرد به ندرت از آن استفاده می‌شد. در واقع، تمرین‌کنندگان از این اصطلاح اجتناب کردند و «روابط فرهنگی» را ترجیح دادند. این گزارش ظهور «دیپلماسی فرهنگی» را از حوزه وسیع‌تر «دولت‌داری فرهنگی» توضیح می‌دهد. تجزیه و تحلیل نشان می‌دهد که در دوران بین‌جنگ، دو شیوه حکومت‌داری فرهنگی با پیکربندی‌های سازمانی متمایز ظهور کرد. «روابط فرهنگی» که «فرهنگ» را در حوزه سیاست خارجی و «همکاری فکری» که به دنبال ملی‌زدایی از فرهنگ بود را در خود جای داد. در حوزه روابط فرهنگی، روابط کلیدی بین وزارتخانه‌های خارجه و آژانس‌های اجرایی نیمه خودمختار بود. در این زمینه، «روابط فرهنگی» در خدمت مدیریت روابط بین دو طرف بود. در پایان جنگ سرد، تغییر ایده‌های سیاست‌گذاری و ظهور یک مدل سازمانی مبتنی بر پروژه‌ها، بازیگران جدیدی را وارد میدان کرد که دیگر حساسیت‌های قدیمی پیرامون دیپلماسی فرهنگی برای آنها اعمال نمی‌شد.

معرفی

اصطلاح «دیپلماسی فرهنگی» امروزه در رویه سیاست خارجی دولت-ملت‌ها و همچنین در گفتمان فرهنگی به چشم می‌خورد. با این حال، اغلب فقدان واضحی در نحوه استفاده از این مفهوم، در مورد اینکه دقیقاً شامل چه مواردی است، در مورد چرایی اهمیت آن، یا نحوه عملکرد آن وجود دارد. بخش اعظم این عدم قطعیت از آمیختگی دیپلماسی فرهنگی به شدت ناشی می‌شود، که اساساً رویه دولتی مبتنی بر منافع است، با روابط فرهنگی، که تمایل دارد به جای منافع، آرمان‌ها را هدایت کند و عمدتاً توسط بازیگران غیردولتی انجام می‌شود. با توجه به پیچیدگی‌های امروزی بین ارتباطات فرهنگی فراملی و عملکرد فرهنگی در داخل ملت‌ها، این پدیده باید یکی از دغدغه‌های مهم رشته‌های فرهنگی باشد. با این حال، آنها تاکنون توجه کمی به دیپلماسی فرهنگی به عنوان یک جز کلیدی از چشم انداز سیاست فرهنگی معاصر داشته‌اند.

در حالی که در یک دهه و نیم گذشته علاقه زیادی به این موضوع - و موضوع گسترده‌تر دیپلماسی عمومی - در میان متخصصان روابط بین‌الملل، با تأکید بر تکامل به اصطلاح «دیپلماسی عمومی جدید» (به ویژه ملیسن) دیده شده است. تحلیل انتقادی از منظر مطالعات فرهنگی، مطالعات سیاست فرهنگی یا جامعه شناسی فرهنگی، تقریباً وجود ندارد و همچنین در این مقاله نگاه کنید. منظور ما از «انتقادی» در اینجا صرفاً یک موضع نادیده انگیز نیست، بلکه یک تحلیل دقیق و آگاهانه نظری است که رویه‌های دیپلماسی فرهنگی موجود را در زمینه‌های اجتماعی، سیاسی و ایدئولوژیک آن‌ها قرار می‌دهد و شیوه‌های پیچیده و گاه متناقضی را بررسی می‌کند. اول، ابهام زدایی از دیپلماسی فرهنگی، به ویژه با ساختارشکنی «هیجان» ی که امروزه با آن همراه است – به ویژه زمانی که با مفهوم «قدرت نرم» همراه است. دوم، برای درک بهتر نحوه عملکرد آن در سراسر جهان امروز. چنین تحلیلی همچنین بررسی پارامترهای سیاستی ترجیحی در این زمینه و این سوال را تسهیل می‌کند که آیا وقتی از دریچه‌ای فرهنگی دیده می‌شود، می‌توان چیزی به نام دیپلماسی فرهنگی وجود داشت که «فراتر از منافع ملی» عمل کند.

گره گشایی اصطلاحات گفتمانی کلیدی

جدای از خود واژه دیپلماسی فرهنگی، گفتمان حوزه‌ای که این موضوع ویژه بررسی می‌کند، تحت سلطه دو مفهوم دیگر «قدرت نرم» و «دیپلماسی عمومی» است. هدف این بخش بیان مختصر چارچوب مرجع این سه است شرایط با هم فراهم می‌کند. با توجه به اینکه نویسندگان سایر مشارکت‌ها این برداشت‌ها را به عنوان نقطه عزیمت در نظر می‌گیرند، این تکرار مقدماتی به جلوگیری از تکرار بیشتر کمک می‌کند.

این سه مفهوم وارد قاموس روابط بین الملل شده و به اصطلاحات استاندارد در تفکر سیاست خارجی تبدیل شده‌اند. آنها همچنین توسط دولت‌های ملی، منطقه‌ای و محلی (به عنوان مثال شهرها) و همچنین توسط سازمان‌های فراملی مانند اتحادیه اروپا در ترکیب سیاست‌ها نقش دارند. با این حال، همانطور که قبلاً ذکر شد، فرآیندهایی که این اصطلاحات به همراه دارند به ندرت مورد بررسی انتقادی قرار گرفته است. ظهور آنها به عنوان ابزاری برای خود تبلیغی ملی یا آنچه ریموند ویلیامز (در سال ۱۹۸۴) زمانی آن را «سیاست فرهنگی نمایش» می‌نامید، به اندازه کافی باز نشده است. همچنین تحلیل زیادی از جایگاه آنها در گفتمان‌های ناسیونالیسم فرهنگی که مسلماً یکی از ابعاد کلیدی دیپلماسی فرهنگی به‌عنوان یک رویه دولتی است، صورت نگرفته است.

حوزه معنایی واژه دیپلماسی فرهنگی در طول سال‌ها به طور قابل توجهی گسترش یافته است. اکنون تقریباً در مورد هر عملی که به همکاری فرهنگی هدفمند بین ملت‌ها یا گروه‌هایی از ملت‌ها مرتبط است، اعمال می‌شود. در این فرآیند، این اصطلاح تا حدودی از لنگرهای معنایی اصلی خود فاصله گرفته است. دیپلمات آمریکایی که نویسنده شد، ریچارد آرنت تمایز لازم را بین روابط فرهنگی که «به طور طبیعی و ارگانیک، بدون دخالت دولت رشد می‌کنند» و «دیپلماسی فرهنگی [که] تنها زمانی رخ می‌دهد که دیپلمات‌های رسمی، در خدمت دولت‌های ملی، تلاش می‌کنند شکل دهند، ایجاد می‌کند. و این جریان طبیعی را برای پیشبرد منافع ملی هدایت کند». این تمایز به طور فزاینده ای مبهم شده است.

اگرچه کشورهایی مانند فرانسه از اواخر قرن نوزدهم این واژه را به کار برده‌اند، دیپلماسی فرهنگی در اکثر کشورهای دیگر تنها در دهه ۱۹۹۰ وارد زبان رایج شد. در اصل برای اشاره به فرآیندهایی استفاده می‌شد که دیپلمات‌هایی که به دولت‌های ملی خدمت می‌کردند به تبادلات و جریان‌های فرهنگی متوسل می‌شدند یا به دنبال هدایت آنها برای پیشبرد منافع ملی خود بودند. اما به زودی به «تبادل ایده‌ها، اطلاعات، هنر و دیگر جنبه‌های فرهنگ بین ملت‌ها و مردمانشان به منظور تقویت درک متقابل» گسترش یافت. در واقع، درک متقابل فقط گاهی اوقات هدف است. قهرمانان واقعی دیپلماسی فرهنگی هرگز «ملت‌ها» انتزاعی یا «مردم» تعمیم‌یافته نیستند. کارگزاران و فرستادگان دولتی هستند. به عبارت دیگر، دیپلماسی فرهنگی یک رویه دولتی است که به نام یک اخلاق کاملاً مشخص از نمایندگی ملی یا محلی عمل می‌کند، در فضایی که ناسیونالیسم و انترناسیونالیسم در آن ادغام می‌شوند. با این حال، همانطور که فرهنگ گرایی حاکم در زمان ما این اصطلاح را به طور فزاینده ای جذاب کرده است، دامنه دیپلماسی فرهنگی به طور قابل توجهی گسترش یافته است. بنابراین این اصطلاح به عنوان جایگزینی جزئی یا کلی برای بسیاری از مفاهیمی که قبلاً استفاده می‌شد مانند روابط فرهنگی خارجی، روابط فرهنگی بین المللی، تبادل فرهنگی بین المللی یا همکاری فرهنگی بین المللی به کار گرفته شد. اصطلاحات مختلف در این صورت فلکی معنایی تمایل دارند به جای هم استفاده شوند (نقل از میچل ۱۹۸۶) که آن را به یک دال شناور واقعی تبدیل می‌کند.

دومین اصطلاح اصلی، قدرت نرم، توسط جوزف نای، دانشمند علوم سیاسی دانشگاه هاروارد در سال ۱۹۹۰ ابداع شد. از آن زمان، روابط بین‌الملل و دیپلماسی عمومی طوفانی شده است، اغلب به روش‌هایی که با آنچه مخترعش پیش‌بینی کرده بود، فاصله زیادی دارد. نای بین قدرت فرماندهی - هویج اقتصادی و چوب نظامی - که ایالات متحده آمریکا به اندازه کافی از آن برخوردار بود و قدرت همدستانه یا «نرم» «برداشتن دیگران به خواسته‌های شما» تمایز قائل شد. جذب ایده‌های خود یا توانایی تنظیم دستور کار سیاسی به گونه‌ای که ترجیحاتی را که دیگران به بیان آنها هدایت می‌شوند شکل دهد. همانطور که نای مشاهده کرد،

رهبران سیاسی و فیلسوفان مدتهاست قدرت ناشی از تنظیم دستور کار و تعیین چارچوب یک بحث را درک کرده‌اند. توانایی ایجاد ترجیحات با منابع قدرت ناملموس مانند فرهنگ، ایدئولوژی و نهادها مرتبط است.

چگونگی قدرت نرم به عنوان یک بیان خاص آمریکایی از نگاه رابرت آلبرو

قدرت نرم نای طرفدار این بود که ایالات متحده در کنار - نه به جای - قدرت سخت آن استقرار یابد، جذابیت جهانی فرهنگ عامه آن است، همانطور که در کالاها و خدمات فرهنگی تجسم یافته است، و همچنین نفوذ بین المللی آنچه او «باز بودن قومی» می‌نامید. شیوه زندگی آن، یا جذابیت سیاسی ارزش‌های آمریکایی دموکراسی و حقوق بشر. به عبارت دیگر، قدرت نرمی که یک کشور ممکن است طرح کند صرفاً یک مسئله فرهنگی نیست، بلکه بر ارزش‌های سیاسی آن (زمانی که مطابق با آنها در داخل و خارج از کشور عمل می‌کند) و سیاست‌های خارجی آن (زمانی که آنها به عنوان ارزش‌های سیاسی تلقی می‌شوند) متکی است. مشروع و دارای اقتدار اخلاقی)». در حالی که ادبیات سیاست فرهنگی تعدادی توصیف کارکردگرایانه از دستگاه‌ها و گفتمان‌های دولتی به کار گرفته شده به نام فرهنگ به عنوان قدرت نرم ارائه می‌کند، تقریباً هیچ تحلیلی از چندمعنی این واژه یا مفاهیم آن وجود ندارد.

رابرت آلبرو تأکید می‌کند که چگونه قدرت نرم یک بیان خاص آمریکایی است: این مفهوم که به واسطه حجم عظیم کالاها و خدمات فرهنگی که ایالات متحده در سطح جهان صادر می‌کند، نوید نفوذ را به عنوان نوعی استقرار نئولیبرالی بر اساس گستره جهانی فرهنگ متأثر از آمریکا می‌دهد. مصرف. ایده بعدی نای که به همان اندازه بر عناصر اصلی اخلاق آمریکایی استوار است، «قدرت فرا نرم» بود، که ظرفیت و توانایی درون‌نگر یک کشور برای انتقاد از خود است که به جذابیت، مشروعیت و اعتبار بین‌المللی آن کمک می‌کند.
نکته‌ای که در بیشتر نوشته‌های مربوط به قدرت نرم مغفول مانده است این است که جذابیت فرهنگی به خودی خود قدرت نرم نیست. این می‌تواند یک منبع قدرت نرم باشد، مشروط بر اینکه برای دستیابی به اهداف سیاستی به وضوح تعریف شده تحت یک استراتژی اندیشیده شده به کار گرفته شود. هدف آن جایگزینی قدرت «سخت» نیست، بلکه مکمل آن است. همچنین هرگز نمی‌توان چیزی به‌عنوان یک دولت یا موجودیت فراملی وجود داشت که خود را به عنوان «قدرت نرم» تعریف کند، اما با این وجود گاهی اوقات این مفهوم عجیب به کار می‌رود.

دیپلماسی فرهنگی در جریان گسترش گفتمانی خود به دلیل دیپلماسی عمومی نیز در یوغ قرار گرفته است و به عنوان شکلی شهروند مدارتر از دیپلماسی نسبت به مدل استاندارد مورد حمایت قرار گرفته است، که دیگر «هدف‌ها» آن، دیگر دولت‌ها نیستند، بلکه کشورهای مختلف هستند. و مخاطبان و مردم جهانی. این به طور فزاینده ای به عنوان یک فرآیند فراملی درک می‌شود که نه تنها توسط دولت‌ها و سازمان‌های آنها، بلکه توسط جامعه مدنی ویا ذینفعان بخش خصوصی نیز می‌تواند درگیر شود، شکلی از گفت و گوی بین فرهنگی بر اساس متقابل و گوش دادن متقابل. این اصطلاح نیز از سکه‌های آمریکایی است. در سال ۱۹۶۵ توسط ادموند گولیون، رئیس دانشکده حقوق و دیپلماسی فلچر در دانشگاه تافتز (و بنیانگذار مرکز دیپلماسی عمومی ادوارد آر. مارو که در آنجا راه اندازی خواهد شد) راه اندازی شد تا ظاهراً بر مفاهیم منفی مرتبط غلبه کند. با کلمه تبلیغات در قرن حاضر، آن را محکم در گفتمان عمومی ایالات متحده لنگر انداخته بود و به اروپا و فراتر از آن گسترش یافته بود. مانند دیپلماسی فرهنگی، رویه دیپلماسی عمومی نیز به تدریج در اختیار شاخه‌هایی غیر از وزارتخانه‌های خارجه قرار گرفت و در خدمت اهدافی مانند برندسازی ملت قرار گرفت. در عین حال، دیپلماسی فرهنگی در حال حاضر اغلب به عنوان شکل یا بعد خاصی از دیپلماسی عمومی درک می‌شود که در نتیجه تمایز بین این دو نسبتاً مبهم شده است.

دیپلماسی فرهنگی محور دیپلماسی عمومی است. زیرا در فعالیت‌های فرهنگی است که ایده یک ملت در مورد خودش به بهترین شکل نمایش داده می‌شود. و دیپلماسی فرهنگی می‌تواند امنیت ملی ما را به روش‌های ظریف، گسترده و پایدار افزایش دهد. در واقع تاریخ ممکن است ثبت کند که ثروت فرهنگی آمریکا نقشی کمتر از اقدام نظامی در شکل دادن به رهبری بین المللی ما، از جمله جنگ با تروریسم، داشته است. زیرا ارزش‌های نهفته در سنت‌های هنری و فکری ما سنگری را در برابر نیروهای تاریکی تشکیل می‌دهند.

در این بند بیان واضحی از دیپلماسی فرهنگی به عنوان یک تلاش ملی است که در راستای منافع ملی انجام می‌شود: این امر شامل استفاده ابزاری از فرهنگ ملی با هدف ارتقای امنیت ملی و جایگاه بین المللی کشور است. گزارش لینچپین در واکنش به پیامدهای تهاجم فاجعه بار ایالات متحده به عراق منتشر شد که منجر به کاهش شدید افکار عمومی بین المللی علیه ایالات متحده، به ویژه در جهان عرب شده بود. این گزارش استدلال می‌کند که فرهنگ - از طریق استقرار آن در دیپلماسی فرهنگی - می‌تواند فرسایش اعتماد و اعتباری را که ایالات متحده در سراسر جهان متحمل شده است، معکوس کند و به شکل‌دهی افکار عمومی جهانی به نفع آمریکا و ارزش‌هایی که ادعا می‌کند از آن حمایت می‌کند، کمک کند. با این حال، در حالی که گزارش به وضوح معتقد است که پیشبرد منافع ملی ایالات متحده اساسی است، برخی از کارهایی که کار دیپلماسی فرهنگی مسلماً انجام می‌دهد، همانطور که در گزارش فهرست شده است، به وضوح به نتایجی اشاره دارد که بسیار فراتر از منافع ملی محدود است. اینها شامل ایجاد «بنیان اعتماد» بین مردم، ارائه «برنامه همکاری مثبت علیرغم اختلافات سیاسی»، ایجاد «یک پلت فرم بی طرف برای تماس مردم با مردم» و خدمت به عنوان یک ابزار قابل انعطاف و قابل قبول جهانی برای نزدیکی با کشورهایی که روابط دیپلماتیک در آنها تیره شده یا غایب بوده است.

دیپلماسی فرهنگی در آسیا و اقیانوسیه: درون یا فراتر از منافع ملی؟

شجره نامه مختصر ارائه شده در بالا نشان دهنده درهم تنیدگی عمیق واژه‌های دیپلماسی فرهنگی، روابط فرهنگی، قدرت نرم و دیپلماسی عمومی است. آنها به عنوان یک صورت فلکی معنایی، یک میدان گفتمانی را اشغال می‌کنند که به طور متمرکز بر دغدغه مدیریت رابطه مشکل دار بین دولت-ملت و سایرین آن در عرصه بین المللی متمرکز است. ناگفته نماند که این نگرانی به ویژه در عصر جهانی شدن و تغییرات ژئوپلیتیکی در توزیع قدرت اقتصادی و سیاسی در جهان برجسته شده است. همگی با این پویایی‌های جدید، با تأکید ویژه بر نقش‌های پیچیده سیاست‌ها و شیوه‌های دیپلماسی فرهنگی در منطقه آسیا-اقیانوسیه در چارچوب تحولات خود-بازنمایی فرهنگی در جوامع مربوطه، درگیر هستند.

نقطه عزیمت برای این گزارش، سمپوزیومی بود که در مؤسسه فرهنگ و جامعه، دانشگاه وسترن سیدنی در اکتبر ۲۰۱۹ برگزار شد. مقالات ارائه شده در این سمپوزیوم، یک پویش انتقادی از چشم انداز دیپلماسی فرهنگی منطقه آسیا و اقیانوسیه ارائه کرد. اگرچه تمرکز خاصی روی استرالیا وجود داشت، اما بسیاری از مسائلی که در تعریف و ارزیابی عملکرد دیپلماسی فرهنگی آن کشور مطرح می‌شود، به دلایل متعدد در جاهای دیگر وجود دارد. برای شروع، تمرین استرالیایی‌ها در این زمینه اخیراً متبلور شده است. در این فرآیند، هم از مفاهیم تثبیت شده مورد بحث در بالا استفاده کرده است و هم به روش‌های جدیدی آشکار شده است. به‌ویژه، دیپلماسی فرهنگی استرالیا امروز تمرکز منطقه‌ای قوی دارد، موضوعی که به طور فزاینده‌ای در مناطق دیگر مرتبط می‌شود، زیرا مقیاس منطقه‌ای برای ارائه یک نقطه مقابل به نیروهای جهانی درک می‌شود. اجماع سیاسی و سیاسی قوی در استرالیا وجود دارد که به نفع منافع ملی این کشور است که با کشورهای منطقه ژئوپلیتیکی که خود را در آن می‌بیند، پیوندهای نزدیک‌تر برقرار کند: آسیا یا به طور گسترده‌تر، آسیا-اقیانوسیه تصور می‌شود که دیپلماسی فرهنگی نقش عمده‌ای در این تلاش برای ایجاد روابط نزدیکی ایفا می‌کند. در عین حال، دولت‌های منطقه - از جمله دولت‌هایی که در این شماره ویژه حضور دارند، چین، ژاپن و کره جنوبی - به شدت تلاش‌های دیپلماسی فرهنگی خود را افزایش داده‌اند، که هر کدام منطق و روش‌های متمایز خود را دارند.

دیپلماسی فرهنگی ایالات متحده و چین و استراتژی‌های قدرت نرم را این دو کشور اخیراً گوی سبقت را را از رقبای خود در مقیاس فراملی ربوده است. در حالی که هر دوی این کشورها دیپلماسی خود را بر پایه‌های اساساً ملی‌گرایانه، دیدگاه‌های دیپلماسی فرهنگی خود را در سرتاسر جهان تأکید می‌کنند، آنها همچنین به استراتژی‌های مختلفی اشاره می‌کنند که اکنون با هدف فراتر رفتن از منافع ملی مورد حمایت قرار می‌گیرند. اینها شامل تاکید بر گفتگو و همکاری بر اساس منافع مشترکی است که به نام دولت-ملت بیان نشده است. آنها همچنین به این سوال اشاره می‌کنند که آیا کارکنان فرهنگی مانند هنرمندان و سازمان‌دهندگان هنری واقعاً به جای اهداف ملموس‌تر مانند یادگیری متقابل انگیزه‌ی چنین علایق والایی دارند؟ ادغام منابع؛ تأمین مالی مشترک؛ کمک فنی؛ تأمل مشترک، بحث، تحقیق و آزمایش؛ و «در پیچیده‌ترین اشکال آن، همکاری در فرآیندهای خلاقانه، خلق آثار هنری جدید» صدق می‌کند را که در نقش‌های مدافع و اهداف آشکار دیپلماتیک باعث شده است که برخی از سازمان‌های دیپلماسی فرهنگی از این اصطلاح فاصله بگیرند. اکنون در اختیار آنها قرار می‌دهد. هردو کشور به روایت‌های بزرگ فرهنگی مانند گفتگوی بین فرهنگی، اتخاذ این نوع موضع فرصت‌طلبانه را برای آنها آسان‌تر می‌کند، همان‌طور که پیشبرد منافع ملی پوشیده در ردای خود را برای دولت‌ها آسان‌تر می‌کند.

چشم‌انداز دیپلماسی فرهنگی که از همه مشارکت‌ها پدید می‌آید، طیف پیچیده و گاه متناقضی از شیوه‌ها را در بر می‌گیرد، که در آن اهداف، تکنیک‌های ارائه، و تأثیرات و تأثیرات فرضی اغلب ناهمسو هستند. در این چشم انداز، دامنه آنچه به عنوان دیپلماسی فرهنگی تلقی می‌شود، ممکن است بسیار گسترده باشد، و مستلزم اشکال بسیاری از به رسمیت شناختن فرهنگی بین ملت‌ها و فرهنگ‌ها است، که بسیاری از آنها، اما نه همه آنها، به نوعی توسط دولت‌ها - یا محدودتر - به عنوان یک «بازی بیش از حد» میانجی گری می‌شوند. دست، مستعد ادعاهای مبهم و مبهم، مانند توانایی آن در «مدیریت محیط بین‌المللی» بنابراین، به طور کلی، ما با یک زمین نسبتاً گیج کننده روبرو هستیم، که پر از عدم تطابق بین لفاظی بیش از حد و واقعیت روی زمین است. تناقض اصلی پشت این ناهماهنگی را می‌توان این‌طور خلاصه کرد: از یک سو، دیپلماسی فرهنگی قرار است با ارائه ملت در بهترین حالت ممکن به سایر نقاط جهان، منافع ملی را پیش ببرد. از سوی دیگر، انتظار می‌رود (عمدتاً توسط بازیگران غیردولتی) نظم بین المللی هماهنگ‌تر به نفع همه ترویج شود. این درک متناقض بر گرایش گسترده، در گفتمان‌های کنونی، برای حذف موقعیت نهادی بنیادین دیپلماسی فرهنگی در درون دستگاه حکومت و بنابراین، محدودیت‌های اجتناب‌ناپذیر تحمیل‌شده بر آن برحسب منافعی است که قرار است در خدمت آن باشد. همانطور که در بالا ذکر شد، این حذف ناشی از ابهام در روش‌هایی است که دیپلماسی فرهنگی با مفهوم گسترده‌تر در هم آمیخته می‌شود.

در حالی که تمایز بین این دو باید از نظر تحلیلی مهم باقی بماند، گرایش فراگیر به آمیختگی روابط فرهنگی و دیپلماسی فرهنگی یک شاخص مهم از عدم اطمینان است، نه تنها در مورد اینکه دیپلماسی فرهنگی چیست یا باید باشد، بلکه در مورد آنچه که می‌تواند به دست آورد. تعریف کامینگز که در بالا ذکر شد به هیچ وجه به «منافع ملی» اشاره نمی‌کند، و به نظر می‌رسد نشان می‌دهد که کار دیپلماسی فرهنگی، در حالی که توسط دولت‌ها آغاز شده است، می‌تواند از طریق تقویت درک متقابل، که احتمالاً آن را از هر گونه منافع حزبی و ملی فراتر بگذارد، فراتر رود. مورد علاقه مشترک است. با این حال، منطقی است که فرض کنیم بین منافع ملی و منافع مشترک تنش وجود دارد. از آنجایی که این تنش را نمی‌توان به سادگی زیر فرش جارو کرد، چگونه می‌توان آن را آشتی داد؟ به بیان دقیق‌تر، چگونه دیپلماسی فرهنگی می‌تواند هم به نفع منافع ملی باشد و هم فراتر از منافع ملی؟ از این رو علامت سوال در انتهای عنوان این گزارش است.

شیک بودن کنونی دیپلماسی فرهنگی - و دیپلماسی عمومی به طور کلی - را باید در چارچوب تغییر معماری روابط بین‌الملل در دنیایی که به طور فزاینده‌ای به هم وابسته و به هم پیوسته است، دید. دولت ملت‌ها هنوز بازیگران اصلی عرصه سیاسی بین‌المللی هستند، اما موقعیت حاکمیتی آنها به‌طور پیوسته توسط نیروهای جهانی‌سازی تضعیف شده است که جریان‌های فراملی - و اغلب متمایز - مردم، محصولات، رسانه‌ها، فناوری و پول را تشدید کرده است. این واقعیت که دیپلماسی فرهنگی اغلب در روابط فرهنگی قرار می‌گیرد، به خودی خود بازتابی از کاهش اقتدار و ظرفیت دولت‌ها برای ایفای نقش به‌عنوان نمایندگان برجسته «منافع ملی» است یا حتی برای تعریف اینکه منافع ملی از چه چیزی تشکیل شده است).. همانطور که مشاهده کرده است، در چند دهه گذشته صحنه جهانی متراکم‌تر شده است، با طیف گسترده‌ای از بازیگران غیردولتی، که هم در سطح محلی و هم در سطح جهانی فعالیت می‌کنند و از طریق شبکه‌های ارتباطی فراملی به صورت افقی با یکدیگر در تعامل هستند که اغلب با یکدیگر متقاطع می‌شوند. با اهداف و اهداف تعریف شده توسط دولت یا حتی در تضاد. روزناو می‌گوید: «در دوره‌های پیشین، صحنه جهانی عمدتاً توسط دولت‌ها و سازمان‌های بین‌دولتی آن‌ها اشغال شده بود، اما در عصر ظهور، بازیگران شخصیت‌ها بارها و بارها چند برابر شده‌اند. دولت‌ها هنوز نقش‌های مهمی را در روال امور جهانی به عهده دارند، اما رتبه‌شان نسبت به همه سازمان‌هایی که اکنون برای انجام امور خود از مرزها عبور می‌کنند، ضعیف شده است. در نتیجه، دولت‌های ملی در «توانایی آن‌ها برای ادعای حرف آخر در داخل یا صحبت انحصاری برای کشور در خارج از کشور» کاهش یافته‌اند.

این پیامدهای جدی برای رویه دولتی دیپلماسی فرهنگی دارد. اگر دیپلماسی فرهنگی، برای تکرار تعریف آرنت یک بار دیگر، مربوط به مداخله سازماندهی شده دولت برای هدایت جریان فرهنگ در جهت پیشبرد منافع ملی باشد، در این صورت در دنیای جدید (بی نظمی) باید با سیل دیگر فراملی‌ها رقابت کند. جریان‌های فرهنگی که خارج از کنترل دولت‌ها است و ممکن است با تعاریف آنها از منافع ملی همخوانی داشته باشد یا نباشد. به عنوان مثال، سینتیا اشنایدر، مدافع برجسته آمریکایی دیپلماسی فرهنگی، در انتقاد از اتکای آشکار دولت ایالات متحده به توزیع بازار آزاد فرهنگ عامه ایالات متحده برای انجام کار دیپلماسی فرهنگی، اظهار می‌دارد: «در حالی که فرهنگ عامه کمک می‌کند - گاهی اوقات مثبت است. برای انتقال ایده‌ها و ارزش‌های آمریکایی، مؤثرترین رابط بین دیپلماسی فرهنگی تحت حمایت دولت و جریان آزاد فرهنگ عامه هنوز مشخص نشده است، یا حتی تحلیل نشده است. اشنایدر در ادامه پیشنهاد می‌کند که دیپلماسی فرهنگی ایالات متحده می‌تواند فرهنگ عامه را فعالانه برای کمک به احیای شهرت جهانی ایالات متحده پس از شکست گسترده در جنگ علیه تروریسم در اوایل دهه ۲۰۰۰ به کار گیرد: «سرمایه گذاری استراتژیک در فرهنگ عامه. با هدف قرار دادن توزیع محصولات مطلوب، پاداش‌هایی در دادگاه افکار جهانی به دست می‌آید. با این حال، این موضوع تعدادی سوال را مطرح می‌کند: چه کسی باید تصمیم بگیرد که «محصولات مطلوب» چیست، و چه معیارهایی باید مورد استفاده قرار گیرند؟

فرهنگ عامه دقیقاً چگونه «ایده‌ها و ارزش‌های آمریکایی» را منتقل می‌کند؟ چگونه می‌دانیم که آیا و کدام محصولات تأثیر مثبتی بر «نظم جهانی» خواهند داشت یا خیر؟ چه کسی و بر اساس چه کسی؟ به عنوان مثال، زمانی که مایکل مور، مستندساز جنجالی آمریکایی، نخل طلای جشنواره فیلم کن را برای فیلم فارنهایت ۱۱ سپتامبر در سال ۲۰۰۴ برنده شد، فیلم بسیار انتقادی او درباره جنگ جورج دبلیو بوش با تروریسم، این یک پیروزی برای آمریکایی‌ها بود. دیپلماسی فرهنگی، همانطور که به نظر می‌رسد حمایت از اشنایدر را نشان می‌دهد؟ یا موفقیت فیلم فقط به ضد آمریکایی بودن در سرتاسر جهان دامن زد؟ آلبرو همچنین در این شماره به ساده لوحی «اجازه دادن به بخش سرگرمی برای به عهده گرفتن کار انتقال تصویر ایالات متحده به جهان» اشاره می‌کند، زمانی که محصولات فرهنگ عامه کالایی بیانگر «واژه نامه خاص ایالات متحده از آزادی‌های شخصی است که به عنوان انتخاب‌های مصرف کننده به روش‌هایی اعمال می‌شود. که اغلب با دیدگاه‌ها یا نارضایتی‌های مردم خارجی ارتباط برقرار نمی‌کنند.» در این دیدگاه، سیاست فرهنگی غالب نمایش، فرآیندهای گفت‌وگو را در پایبندی به «نظریه مطابقت حقیقت» که برای توضیح ماهیت مخاطبان مجهز نیست، از بین می‌برد. و روش‌های مختلف تفسیر به طور خلاصه، دیپلماسی فرهنگی مبتنی بر دولت تنها یک رشته جریان فرهنگی در شبکه روابط فرهنگی متقاطع است که بی‌وقفه توسط بی‌شمار بازیگران کوچک و بزرگ بین دولت‌-دولت‌ها و در سراسر جهان چرخانده می‌شود. علاوه بر این، در جهانی که فرصت‌های تبادل و شبکه‌سازی جهانی در همه جا وجود دارد، ظهور اشکال ضدهژمونیک دیپلماسی فرهنگی، که توسط نیروهایی که علیه دولت‌های ملی کار می‌کنند، یک امکان متمایز است. ترفندهای تبلیغاتی هماهنگ سازمان تروریستی داعش، مانند انتشار فیلم‌های هیجان‌انگیز از سر بریدن گروگان‌ها در اینترنت به عنوان ابزاری برای جذب جهادگران جدید در میان جوانان ناراضی غرب، یک مورد افراطی در این زمینه است که نشان می‌دهد که در شرایط کنونی جهانی، که در آن نقش دیپلماسی فرهنگی که توسط دولت آغاز شده بسیار محدود شده است، مورد مناقشه شدیدی است.

نارضایتی از «قدرت نرم»

نارضای قدرت، در حالی که جز اساسی روابط بین الملل است، مفهومی گریزان است که اندازه گیری آن بسیار دشوار است. نقش قدرت در سیاست همراه با جهانی شدن و پیشرفت فناوری‌های دیجیتال تکامل یافته است. اکنون یک انتشار قدرت وجود دارد که از غرب به شرق و دور شدن از دولت‌ها به سمت بازیگران غیردولتی حرکت کرده است. در عصر رو به رشد اطلاعات، قدرت به این نیست که ارتش چه کسی پیروز می‌شود، بلکه به این بستگی دارد که داستان چه کسی برنده است. به خصوص در دوران اخبار جعلی و اطلاعات نادرست. قدرت داستان‌ها به بخشی حیاتی از جنگ تبدیل شده است که به جای اطلاعات مبتنی بر قدرت است. داستانی که هر ملتی می‌خواهد بگوید قلب جذابیت جهانی آن است و این داستان‌ها متقاعد کننده هستند. جوزف نای، دانشمند علوم سیاسی، اصطلاح قدرت نرم را ابداع کرد، که عبارت است از متقاعد کردن دیگران برای حمایت از نتیجه دلخواه شما از طریق فرهنگ، سیاست و سیاست خارجی. نای استدلال می‌کند که یک کشور می‌تواند به نتایج مطلوب خود در سیاست جهانی دست یابد، زیرا سایر کشورها ارزش‌های آن را تحسین می‌کنند، از نمونه آن الگوبرداری می‌کنند و آرزوی سطح رفاه و باز بودن آن را دارند. قدرت نرم، از زمانی که برای اولین بار در طول نظم جهانی دوقطبی ابداع شد، برای اجرای مؤثر سیاست خارجی بسیار مهم بوده است. به طور قطع، توسعه مفهوم قدرت نرم محصول جانبی نظم بین المللی لیبرال است که توسط ایالات متحده رهبری می‌شود.

در اصل، نظم بین‌المللی لیبرال به عنوان یک ابتکار غربی به رهبری ایالات متحده آغاز شد که دولت‌های آزاد و باز را با هدف جلوگیری از گسترش شوروی و گسترش کمونیسم پرورش داد. بنابراین، قواعد تعیین شده توسط نظم بین‌المللی لیبرال، ایده‌های دموکراسی و آزادی‌ها را تقویت کرد، دو ارزش اصلی که مدت‌ها تعیین کننده ایالات متحده و دموکراسی‌های غربی بوده‌اند. از سوی دیگر، اتحاد جماهیر شوروی نظم و اتحادهای خود را ایجاد کرد که راهی به سوی رفاه ارائه می‌کرد که شامل ایده‌های دموکراسی و آزادی نمی‌شد. اگرچه نظم جهانی دوقطبی با پیروزی نظم بین المللی لیبرال فروپاشید، بقایای جنگ سرد در طول دهه ۲۰۰۰ بیشتر به چشم آمد. از آنجایی که قدرت در حال پراکندگی بیشتر و حرکت از غرب به شرق است، مفهوم قدرت نرم با چالش‌های بزرگی روبرو می‌شود. برجسته‌ترین آنها از دموکراسی‌های غیرلیبرال و حتی دولت‌های استبدادی است که نوعی از قدرت نرم را اعمال می‌کنند. سال ۲۰۱۸ سال نمادینی بود که در آن جهان هرج و مرج جهانی را از موج پوپولیستی-ناسیونالیسم در غرب تجربه کرد. علاوه بر این، ما در حال حاضر شاهد یک ایالات متحده انزواطلب هستیم که سیاست خارجی خود را مجدداً تنظیم می‌کند و در رهبری و حفظ نظم بین المللی که ایجاد کرده ناکام است. این خلاء ایجاد شده توسط ایالات متحده توسط قدرت‌های در حال ظهور پر می‌شود که در واقع وضعیت موجود را به چالش می کشند. یک چالش کلیدی برای قدرت نرم ناشی از روش‌هایی است که قدرت‌های در حال ظهور، مانند چین و روسیه، از قدرت نرمی استفاده می‌کنند که با تعاریف اساسی آن در تضاد است.

پورتلند ارتباطات اخیراً سالانه خود را برای چهارمین سال متوالی منتشر کرد. این گزارش به موقع به بررسی کامل ۳۰ کشور قدرت نرم جهانی در زمان عدم اطمینان تزلزل ناپذیر می‌پردازد و بنابراین روندها و تحولات جهانی را روشن می‌کند. شاخص قدرت نرم پورتلند این ایده را آغاز می‌کند که هر کشور باید حسابی از منابع موجود داشته باشد، و علاوه بر این، ارزیابی از کجا و چگونه این منابع می‌تواند مؤثر باشد. جوزف نای قبلاً استدلال کرده بود که سه منبع اصلی قدرت نرم وجود دارد: فرهنگ، ارزش‌های سیاسی و سیاست خارجی. شاخص Soft) (Power 30 منابع قدرت نرم کشورها را با مشاهده این سه منبع اصلی ارزیابی می‌کند و آنها را با داده‌های عینی و ذهنی ترکیب می‌کند. داده‌های هدف شامل زیرشاخص های دولت، فرهنگ، مشارکت جهانی، آموزش، دیجیتال و شرکت است. برای جمع آوری داده‌های ذهنی، Soft Power 30 از ۱۱۰۰۰ نفر در بیست و پنج کشور مختلف نظرسنجی می‌کند. در شاخص قدرت نرم کنونی، زیرشاخص سیاست خارجی با ۲۵.۹ درصد سنگین‌ترین وزن را به خود اختصاص داده است، ارزش‌های سیاسی با ۲۰.۹ درصد دومین و زیرشاخص دولت با ۲۰.۸ درصد در جایگاه سوم قرار دارند. مطمئناً، داده‌های عینی قدرت نرم برای دموکراسی‌های لیبرال غربی با توجه به تأکید آن بر دولت و سیاست خارجی مطلوب‌تر است.

بنابراین، معیارهای مورد استفاده برای ارزیابی دولت طبیعتاً به نفع ملت‌هایی است که با استانداردهای لیبرال دمکراتیک غربی تعریف می‌شوند، زیرا مفهوم قدرت نرم نیز از آنجا سرچشمه می‌گیرد. در نتیجه، کشورهایی مانند چین و روسیه که دارای منابع فرهنگی قابل توجهی هستند اما دارای قدرت تیز هستند، در ارزیابی قدرت نرم خود در مضیقه هستند. کشورهایی مانند ترکیه که دارای امتیازات فرهنگی و تعامل قوی‌تری هستند اما در زیر شاخص دولت و سیاست خارجی نسبتاً عقب هستند، از نظر امتیاز ترکیبی نیز در مضیقه هستند. نمونه‌گیری ذهنی داده‌های Soft Power 30 به اندازه کافی کشورهای آفریقا و کشورهایی که در مدار روسیه هستند را شامل نمی‌شود، که محدودیتی برای درک جذابیت زمان واقعی کشورهای در حال رشد غیرغربی در بخش‌های خاصی از جهان ایجاد می‌کند. با این وجود، Soft Power 30 گسترده‌ترین تحقیق موجود است که هم موقعیت یک کشور را باز می‌کند و هم ظهور قدرت‌های در حال رشد حتی برای تعریف قدرت نرم یک چالش است.

در این سال بریتانیا به عنوان اولین کشور قدرت نرم در صدر فهرست قرار گرفت و پس از آن فرانسه، آلمان، ایالات متحده و ژاپن قرار گرفتند. اگرچه ابهامات زیادی پیش روی بریتانیا وجود دارد، اما این کشور همچنان دارای مجموعه قابل توجهی از دارایی‌های قدرت نرم بدون توجه به توافق برگزیت است. پس از بریتانیا به عنوان دومین کشور برجسته قدرت نرم در جهان، فرانسه قرار دارد که اگرچه از رتبه اول خود نسبت به سال ۲۰۱۷ پایین‌تر است، اما همچنان یک مرکز فرهنگی برای کل جهان است. افزایش ناگهانی قدرت نرم فرانسه به دلیل رئیس جمهور محبوب آن امانوئل ماکرون در سال ۲۰۱۸ تا حدی محو شد و تأثیرات اعتراضات خیابانی اخیر Gilets Jaunes (جلیقه زردها) در حال حاضر ناشناخته است، اما فرانسه در وضعیت ناآرامی قرار دارد و با نارضایتی داخلی مواجه است. عدم قطعیت‌های موجود در بریتانیا و فرانسه می‌تواند بر قدرت نرم آنها در سال آینده تأثیر بگذارد. آلمان سومین کشور قدرت نرم در جهان است که تا حد زیادی مدیون احترام جهانی است که آلمان در دوره صدراعظم مرکل به عنوان نیروی پیشرو لیبرال دموکراسی به دست آورده است. اگرچه رهبری آلمان با زمینه‌های متزلزلی روبرو شده است و با پایان دولت مرکل شاهد عدم اطمینان بیشتری خواهد بود، آلمان ثابت کرده است که می‌تواند ارزش‌های اروپایی را رهبری کند و چندجانبه‌گرایی را دنبال کند.

ایالات متحده دریک مارپیچ نزولی نشان می‌دهد که از رتبه اول در سال ۲۰۱۶ به سوم در سال ۲۰۱۷ و در نهایت به رتبه چهارم در سال ۲۰۱۸ رسیده است. و صنایع فناوری علاوه بر این، ایالات متحده خانه بسیاری از برندهای خانگی مانند اپل، مایکروسافت و فیس بوک است. با این حال، این دولت و متغیرهای سیاست خارجی هستند که به قدرت نرم آمریکا آسیب می‌رسانند، نه منابع فرهنگی آن. کمپین آمریکا اول رئیس جمهور دونالد ترامپ، بومی گرایی را شعله ور کرد، که خود را در کنار گذاشتن شراکت ترانس پاسیفیک (TPP)، خروج آمریکا از توافقنامه آب و هوای پاریس و خروج یکجانبه آمریکا از توافق هسته‌ای ایران نشان داد. علاوه بر این، انزواطلبی و حمایت‌گرایی آمریکا جای خود را به واکنش‌های یهودی‌ستیزانه و بیگانه‌هراسی مانند راهپیمایی شارلوتزویل و حمله به کنیسه درخت زندگی داد. گفتمان ضد مهاجرتی آقای ترامپ راه را برای جنایات نفرت باز کرده است و با تصویر آمریکایی از یک ملت مهاجر در تضاد است. حمایت بی دریغ دولت ترامپ از رژیم‌های وحشی در سراسر جهان، مانند عربستان سعودی، اسرائیل و سکوت آن در مورد سایر موارد نقض حقوق بشر، به وجهه آمریکا آسیب بیشتری خواهد زد.

شاخص Soft Power 30 در سال ۲۰۱۸، نشانه روشنی از چالش‌هایی است که دموکراسی‌های غربی با آن مواجه هستند و چالش‌هایی که با تعریف مفهومی قدرت نرم در عصر قدرت‌های غیرغربی در حال رشد همراه است. فقدان تعامل ایالات متحده، اگر با این سرعت تسریع شود، تأثیرات قابل توجهی بر شکاف بین اروپا و ایالات متحده خواهد داشت. علاوه بر این، افزایش نقش قدرت سخت و استفاده از قدرت تیز در سال‌های آینده، نقش قدرت نرم را در روابط بین‌الملل بازتعریف خواهد کرد. در عصر عدم قطعیت، قدرت سخت همچنان در سال ۲۰۱۹ کشش بیشتری به دست خواهد آورد و قدرت‌های در حال رشد همچنان در عرصه سیاسی بین‌الملل تثبیت خواهند شد.

گسترش دیپلماسی فرهنگی

بنابراین، دیپلماسی فرهنگی، به جای مجموعه‌ای منسجم از سیاست‌ها و استراتژی‌ها، یک چشم انداز درهم و برهم است که می‌تواند به راحتی بر حسب موفقیت آن یا در غیر این صورت برای یک دولت-ملت معین ارزیابی شود. علاوه بر این، دیپلماسی فرهنگی به‌عنوان سیاست، به‌ویژه در معرض همزیستی ناسازگاری از منطق‌های متفاوت در عملکردهای دولتی است. در واقع نویسندگان در این شماره از طیفی از صفت‌ها مانند «تجزیه‌شده»، «مبهم»، «سطحی» یا «مبهم» در توصیف انبوهی از گفتمان‌ها و برنامه‌های سیاست دیپلماسی فرهنگی استفاده کرده‌اند. شاید از حوزه‌ای که مفاهیم بسیار متفاوتی از «فرهنگ»، اهداف و انواع مختلف ابزارسازی، و طیف وسیعی از مکان‌های نهادی، از جمله ادارات امور خارجه، وزارتخانه‌های فرهنگی، آژانس‌های ترویج تجارت، و بسیاری از موارد مختلف را در بر می‌گیرد، نمی‌توان انتظار ثبات و انسجام داشت.

دنبال شفاف سازی درک پیچیده معاصر از دیپلماسی فرهنگی بوده‌ایم

برای اینکه از تمرکز بر فرافکنی قدرت نرم، سیاست دیپلماسی فرهنگی و رویه حرکت کنیم، بهتر است درکی از فرهنگ و ارتباطات برگرفته از تئوری فرهنگی معاصر اتخاذ کنیم، که بر فرهنگ به عنوان یک فرآیند مداوم و ذاتاً رابطه‌ای و ارتباطی تأکید می‌کند. به عنوان یک فرآیند اجتماعی تولید مشترک معنا. چنین درکی به مشروعیت بخشیدن و تقویت رویکردهای گفتگوی بیشتر و مشارکتی به دیپلماسی فرهنگی که شروع به پیشنهاد شده‌اند کمک می‌کند.

در این گزارش به دنبال شفاف سازی درک پیچیده معاصر از دیپلماسی فرهنگی بوده‌ایم. با انجام این کار، ما معضل اصلی دیپلماسی فرهنگی را در هدف اصلی آن قرار داده‌ایم که به منافع استراتژیک دولت‌های ملی خدمت می‌کند و در عین حال وعده حرکت فراتر از منافع ملی را برای حمایت از خیر بزرگ‌تر از طریق تبادلات فرهنگی متقابل می‌دهد. تنش‌های زیر با این تناقض کلیدی مرتبط است که بر عملکرد دیپلماسی فرهنگی ملی در دنیای پرنوسان امروزی تأثیر می‌گذارد:


از آنجایی که دیپلماسی فرهنگی باید منافع عمومی و همچنین منافع استراتژیک ملی را ارزش گذاری کند، کشورها باید یک بازی دوگانه را انجام دهند، به عنوان مثال تعادل بین بی طرفی و مزیت استراتژیک در فعالیت‌های پخش بین المللی برای دستیابی به اعتبار و مشروعیت.

منافع ملی تجسم یافته در دیپلماسی فرهنگی هرگز صرفاً توسط تفکر ابزاری یا محاسباتی هدایت نمی‌شود. بلکه در ایده‌ها و تأثیرات متمایز درباره ملت و جایگاه آن در تصور سایر ملت‌ها، از جمله «نظریه‌های عامیانه» و نقاط کوری که نسبتاً از استدلال و تأمل عقلانی مصون هستند، نهفته‌اند. مطالعات دیپلماسی فرهنگی باید صریحاً بر درک گسترده‌تر از ملی‌گرایی و تخیل‌های ملی خاص مبتنی باشد: دیپلماسی فرهنگی یک میدان آزمایشی برای احتمالات سیاست به رسمیت شناختن بین ملت‌ها و شاید فراتر از آن است.

تنش‌های دائمی بین فعالیت‌های دیپلماسی فرهنگی سنتی مبتنی بر تبادل اجتماعی و فرهنگی مانند تعاملات مردمی، پروژه‌های مشارکتی و غیره از یک سو و فعالیت‌های مبتنی بر رقابت بخشی و بازار در زمینه‌های فرهنگی در حال جهانی شدن از سوی دیگر وجود دارد.. با توجه به گسترش انواع فعالیت‌ها در زمان‌های اخیر - ما حتی به حوزه رو به رشد دیپلماسی دیجیتال اشاره نکرده‌ایم - در حوزه دیپلماسی فرهنگی، ممکن است تفکیک مفهوم «دیپلماسی فرهنگی» و بررسی جداگانه روش‌های مختلف آن مفید باشد.، هر کدام با پویایی‌های متفاوت، ادغام‌های مختلف در زمینه‌های فرهنگی و حرفه‌ای خاص و جوامع شرکت کننده.

چنین تنش‌هایی با گفتمان‌های سیاستی و استراتژی‌های تأثیرگذار بر دیپلماسی فرهنگی در دو دهه گذشته، به ویژه قدرت نرم و برند سازی ملت (Aronczyk Citation 2013)، که بر رقابت بین ملت‌ها متمرکز است، تشدید شده است. آیا ظهور گفتمان قدرت نرم - که به شیوه‌های مختلف تفسیر و اجرا می‌شود - به ابزاری سازی خاص تبادل فرهنگی کمک کرده است؟ آیا ممکن است در این فرآیند پتانسیل دیپلماسی فرهنگی برای ایجاد درک بین فرهنگی جدید و کاهش بی اعتمادی را محدود کند؟ یا سایر گرایش‌ها در ICR، مانند جهت‌گیری‌هایی که در دستور کار فرهنگ اتحادیه اروپا در روابط خارجی نمونه‌ای است، شتاب کافی برای سوق دادن دیپلماسی فرهنگی به سوی دوجانبه بیشتر ایجاد می‌کند؟

کد خبر 5947617

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • رضا AE ۱۴:۲۶ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      29 0
      ازآنجایی‌که دیپلماسی دانش منجر به ایجاد تصویر قدرتمندی از یک کشور می‌شود می‌توان از سایر بازیگران ازجمله غیردولتی اعم از دانشگاه‌ها، نهادها و مؤسسات علمی‌پژوهشی و مطالعاتی در سیاست‌گذاری دیپلماسی دانش در گستره جغرافیایی جهانی همیاری و همکاری نمود.
      • آقا رضا از هراز IR ۱۶:۲۱ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        19 0
        بهانه های جنگ اوکراین و وضعیت داخلی ایران نیز بخشی از اخلال های قابل پیش بینی آمریکا در مسیر دیپلماسی با ایران است.
    • صبایی AE ۱۴:۲۹ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      20 0
      در حوزه دیپلماسی عمومی مستلزم تغییرات بنیادین در نظام آموزش عالی کشور به خصوص در حوزه علوم انسانی برای تربیت نیروی انسانی با رویکرد میان رشته ای است.
      • حزب الله IR ۱۴:۴۹ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        24 0
        دیپلماسی همیشه امکان‌پذیر هست فقط باید ما در مذاکره دست برتر داشته باشیم
      • آرش کمان گیر IR ۱۶:۱۵ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        23 0
        متاسفانه برخی مامور شده‌اند دیپلماسی آمریکایی را در جامعه ترویج و راه نفوذ دشمن را هموار کنند.
      • آسمان بلند IR ۱۶:۱۸ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        14 0
        دیپلماسی آمریکا برای ارتباط و تاثیرگذاری بر افکار عمومی فضای مجازی است اما دست برتر و قدرت برتر برای ملت ماست زیرا پیام ما الهی است. نقش دیپلماسی هم همین است که با نخبگان جهان ارتباط برقرار کند و حرف‌های نظام را به آنها برساند.
      • بجنورد قهرمان IR ۱۶:۱۹ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        15 0
        آمریکایی ها هنوز به قطعیت کامل برای پرداختن به دیپلماسی با ایران نرسیده اند و رفتار های متناقض آن ها نشان می دهد که دنبال امتیازگیری و عدم امتیاز هستند.
      • شبگرد IR ۱۶:۲۹ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        12 0
        سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا با مطرح کردن ادعاهایی علیه ایران گفت: امروز، ما در نیاز به مقابله با حاکمیت ایران با متحدان و شرکای‌مان یکی شده‌ایم. این یعنی دیپلماسی یعنی زرشک
      • ضمیر دل IR ۱۶:۳۷ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        18 0
        دولت روحانی هی میخواست از طریق دیپلماسی خودش بچسبونه به امریکا ،امریکا کناره میگرفت، نمونه اش ظریف که بدون دعوت بلند شد رفت اجلاس سران‌گروه جی ۷، اما این دولت محل....به امریکا نمیذاره امریکا برای اینکه پرستیژش در جهان حفظ بشه میخواد بگه منم که دارم به ایران لطف میکنم
      • طوقانی از کاشان IR ۱۷:۱۱ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        17 0
        آیا ظهور گفتمان قدرت نرم - که به شیوه‌های مختلف تفسیر و اجرا می‌شود - به ابزاری سازی خاص تبادل فرهنگی کمک کرده است؟ آیا ممکن است در این فرآیند پتانسیل دیپلماسی فرهنگی برای ایجاد درک بین فرهنگی جدید و کاهش بی اعتمادی را محدود کند؟
    • شنزار AE ۱۴:۳۰ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      23 0
      در حال حاضر دانشجویان رشته روابط بین الملل در کشور آموزش هایی به سبک و سیاق دهه 70 میلادی دریافت می کنند و هنوز رویکرد میان رشته ای برای آموزش به آنها مورد توجه قرار نگرفته است.
    • نعمایی AE ۱۴:۳۵ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      27 0
      اختصاص حداقل دو ترم اول این دانشجویان به دریافت آموزش های پایه در عرصه رسانه های دیجیتال، آمار، ارتباطات و غیره و دیگری اجباری شدن گذراندن دوره های آموزش ضمن خدمت برای دانشجویان رشته روابط بین الملل در نهادهایی همچون وزارت امور خارجه، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و غیره.
    • مرسده AE ۱۴:۳۷ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      21 0
      به ارسال پیام برای آنها و طراحی استراتژی های دیپلماسی عمومی اقدام کنند. این مساله به خصوص در حوزه دیپلماسی آموزشی و جذب دانشجویان خارجی مشکل آفرین می شود.
    • ضابطی AE ۱۴:۳۷ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      23 0
      در ایران، نهادهای مختلفی خود را متولی دیپلماسی عمومی می دانند و در این زمینه موازی کاری دارند. این امر به هدر رفت سرمایه ها، رفتارهای متناقض، درگیری و سردرگمی منجر می شود و مخاطب دیپلماسی عمومی ایران را نیز از خود می راند.
    • ضمیر AE ۱۴:۳۹ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      23 0
      طراحی پیام های دیپلماسی عمومی کشور باید با دقت و ظرافت فراوان صورت بگیرد تا با شرایط و وضعیت داخلی کشور سازگاری داشته باشد و به ضد خود مبدل نشود. در غیر این صورت رسانه های کشورهای رقیب و معماران دیپلماسی عمومی دولت های متخاصم آن را به ضد تبلیغ مبدل می کنند.
      • IR ۱۴:۳۴ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        25 0
        برای کشور عمق استراتژیک ایجاد کنیم؛ راهبردی که در سال‌های اخیر در عراق و سوریه شاهد آن بوده‌ایم. عمق دیپلماسی راهبردی ایجاد شده دراین کشورها ضرورتی برای حفظ امنیت‌ملی و همچنین تأمین منافع‌ملی کشور است
    • ضرب AE ۱۴:۴۰ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      24 0
      انعکاس کشتارهای اسرائیل و اعتراضات روشنفکران و نخبگان در غرب، ضربه سختی به دیپلماسی عمومی اسراییل زده و در غرب نیز باعث فشار به دولتمردان غربی برای پایان دادن به جنگ و تحقق آتش بس می‌شود
    • شاهی AE ۱۴:۴۹ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      27 0
      برجسته کردن نقش و تأثیر فرهیختگان و دانشمندان تاریخ گذشته و معاصر کشور متبوع در پیشرفت علم و ادب در سطح جهان و استفاده از شهرت، محبوبیت و موقعیت آنها برای اهداف راهبردی دیپلماسی فرهنگی. که سازمان فرهنگ ووزارت خارجه موفق نبودند
    • صبری AE ۱۵:۰۸ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      21 0
      صیانت از سه گانه «کیان، حریم و منافع» از مهم‌ترین دستور کار‌های دیپلماسی و میدان است. دوگانه‌سازی و دوگانه‌انگاری مفهوم «میدان» و «دیپلماسی» از پایه نادرست و رقیب دانستن این دو بلاوجه است. براساس «نظریه میدان»، نسبت «میدان سیاست و دیپلماسی» با «میدان رزم» یک نسبت منطقی است و میان آن‌ها یک رابطه معقو
      • سوره IR ۱۳:۵۹ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        21 0
        ً دوگانه سازی و دوگانه انگاری مفهوم "میدان" و "دیپلماسی" از اساس نادرست و جبهه گیری یکی علیه دیگری، بلاوجه و زیانبار است.
    • سرداب AE ۱۵:۰۹ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      24 0
      یادداشت خوبی است اما تجمیع بهره‌گیری بهینه از سرمایه‌ها در میدان «سیاست خارجی و روابط بین‌الملل» از الزامات حکمرانی خوب است. در مقابل، غفلت از این ظرفیت‌ها، از جمله موانع تأمین منافع ملی در عرصه سیاست‌ورزی است.
    • سرداری AE ۱۵:۱۰ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      23 0
      جمهوری اسلامی ایران در چارچوب اصل هماهنگی دیپلماسی و میدان توانسته است علاوه بر افزایش قدرت و اقتدار و اعتبار ملی، سرمایه ملی را در میدان سیاسی فرهنگی (پرستیژ)، میدان اقتصادی (ثروت) به اعتبار منطقه‌ای پایدار در عرصه سیاست خارجی تبدیل کند؛
      • هانی IR ۱۴:۰۱ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        24 0
        تعادل، توازن، هم افزائی میدان ها، بهره وری مطلوب از هر میدان، استفاده مناسب از سرمایه هر میدان در سایر میدان ها، تجمیع بهینه سرمایه ها و بهره گیری درست از سرمایه کل در میدان "سیاست خارجی و روابط بین الملل" از الزامات حکمرانی خوب است
      • لیلی افاضلی IR ۱۷:۰۷ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        17 0
        دیپلماسی فرهنگی یک میدان آزمایشی برای احتمالات سیاست به رسمیت شناختن بین ملت‌ها و شاید فراتر از آن است.
    • سریر AE ۱۵:۱۱ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      23 0
      دیپلماسی بدون پشتوانه قدرت نظامی و آورده‌ها و سرمایه‌های «میدان رزم»، بی اعتبار و فاقد نفوذ کلام است و میدان رزم نیز در کنار سلحشوری به درایت و دیپلماسی نیازمند است؛ موضعی که در دولت نیابتی اصلاحات مورد غفلت قرار گرفت
      • ثانی IR ۱۴:۰۴ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        19 0
        ژاپن، کره جنوبی، عربستان، بحرین، قطر، امارات و...نمونه‌هایی از این کشورهای ثروتمند هستند که رشدی «نامتوازن» داشته بعضا حتی، دیپلماسی را خوب هم بلدند اما، بدون حمایت‌های سیاسی و نظامی آمریکا، شاید یک روز هم دوام نیاورند.
      • چاوش IR ۱۴:۰۵ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        21 0
        مگر در علوم سیاسی نمی‌خوانیم که در معادلات سیاسی و روابط بین‌الملل، یا باید گرگ بود یا کنار یک گرگ بود؟! (گرگ کنایه از همان قوه قهریه یا یک قدرت است). نتیجه اینکه باید دو مولفه «میدان» و «دیپلماسی» را در کنار هم داشت تا به نتیجه مطلوب رسید.
      • علامعلی حلوا نی IR ۱۴:۱۷ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        24 0
        مذاکره یک فن است. یک تخصص است. مذاکره یعنی، یک چیز بده و یک چیز بگیر. در مذاکرات هسته‌ای که هنوز هم ادامه دارد! ما امتیازهای زیادی به‌صورت نقد دادیم. در عوض مشتی وعده نسیه گرفتیم که هنوز برای نقد شدنش، می‌دویم. این یعنی، این طیف تنها کاری را که بلد نیست، همین مذاکره است.
      • شوکران IR ۱۶:۳۱ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        19 0
        روغن ریخته نذر امام زاده شده. ایران تحریم ها را دور زده اینها هم مدعی هستند تحریم ها را شل کرده اند. آخه کی باور میکنه آمریکا بخواد به ما لطف کنه
      • موسی سحرخیزان IR ۱۶:۳۳ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        14 0
        مگه حتما باید ارباب تو بپذیره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
      • کوه تنها IR ۱۶:۳۳ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        14 0
        حالا وقتی ارتش روسیه وارد گرجستان و آذربایجان بشه سفارت آمریکا در تهران هم باز میشه
    • سوت AE ۱۵:۱۲ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      26 0
      این مطلب منصفانه تر بود از مطلب قبلی است
    • یارمن AE ۱۵:۱۷ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      23 0
      پیشنهاد می‌کنم حتماً کتاب «ذهن روسی در نظام شوروی» اثر برلین و مهمتر از آن کتاب «نامه‌هایی از تهران: خاطرات سفیر کبیر انگلستان در ایران» که توسط بولارد نوشته شده مطالعه شود تا بفهمیم ما کجای کار دیپلماسی فرهنگی هستیم و انگلیسی‌ها کجا بوده‌اند
    • بایرام AE ۱۵:۲۷ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      22 0
      باید فرهنگ گفت‌وگو در حوزه عمومی نهادینه شود
    • مسافر AE ۱۶:۱۲ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      21 0
      صمن تشکر از خبرگزاری مهر ...آقای معروفی ما بیشتر با نقدهای شنا و یادداشت هایتان علیه رژیم صهونیستی لذت می بریم لطفا راه را ادامه بده یقینا برای ما و شما بهتراست.ممنونیم
    • داور AE ۱۸:۱۹ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      25 0
      آمریکا دیپلماسیش یعنی پول و زور
      • فریبا مومنی IR ۱۵:۰۶ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        23 0
        آمریکایی ها هیچ پایبندی بر اصول دیپلماسی ندارند
    • مترسک AE ۱۸:۲۸ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      29 0
      دیپلماسی یه چیزی تو خون آدماست....من دست فروشم خوب ارتباط می گیرم و خوب می فروشم.
      • یک مادر IR ۰۹:۰۶ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۵
        16 0
        یکی از ماده های تعیین پیشرفت قدرت نرم در کشورها بالا بردن سطح رفاه و باز بودن آن است. که الحمدلله همه را داریم
    • پلیس AE ۱۸:۳۴ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      21 0
      انگلیسی حرف زدن ظریف یعنی دیپلماسی
      • داور AE ۲۲:۴۵ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
        24 0
        ....ودوچرخه سواریش با جان کری
      • وحدتی IR ۱۴:۰۷ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        24 0
        آقای ظریف گویا معتقدند، همان یک مولفه کافی است! کسانی که این دو مؤلفه را در کنار هم نداشته باشند، به نتیجه‌ای نمی‌رسند و در بهترین حالت از در دیپلماسی هم که وارد شوند، فقط دیکته می‌نویسند! دشمن دیکته می‌کند، آنها هم می‌نویسند!
      • گرداب IR ۱۴:۲۶ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        24 0
        اکثریت مطلق اصلاح طلبان یک عده پیرمرد مغرورند و غرور خود را با هیچ چیزی حاضر نیستند عوض کنند نه با منافع ملی نه با اهداف والای نظام نه با وضعیت مردم ... هیچی و هیچی فقط غرور و خودخواهی !
      • ذکرگو IR ۱۴:۴۱ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        22 0
        آمریکا در دیپلماسی احیای شهرتش در جهان خواستار جهان تک قطبی است که این ،محال است
      • الناز شکری IR ۱۶:۴۱ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        15 0
        "ظریف"؛ آشناترین شخصیت ایرانی با ظرایف دیپلماسی سیاست خارجی آمریکاست
    • علم دار AE ۱۸:۳۶ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      29 0
      دیپلماسی فرهنگی و قدرت نرم یعنی هرگز یک ایرانی را تحدید نکن
    • شاپور AE ۱۸:۴۰ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      25 0
      دیپلماسی یعنی حضورایران در بریکس و سران گروه۸
      • سالار دریا IR ۱۴:۳۱ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        24 0
        طرح مطالبات فرابرجامی ازسوی طرف‌های غربی و به‌ویژه آمریکا که با هدف کنترل توان نظامی و دفاعی کشور پیگیری می‌شود، نمودی از دست‌پر دیپلماسی کشورمان دراین مذاکرات است؛ موضوعی که از موفقیت‌آمیز بودن سیاست‌های دفاعی جمهوری‌اسلامی ایران در سال‌های اخیر حکایت دارد.
    • زنبور AE ۱۸:۴۴ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      27 0
      دیپلماسی یعنی میییییییییییدان
      • عبودی IR ۱۴:۱۴ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        22 0
        ایران با حضور در میدان و ترکیب دیپلماسی بازو و قدرت ،آن جمله معروفِ «همه گزینه‌ها روی میز است»را حذف کرد.
      • قهرود IR ۱۶:۳۶ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        15 0
        همیشه گفتیم امریکا تنها زمانی تحریمی رو لغو می‌کنه که دیپلماسی بی‌اثر شده باشه. الان هم دید ایران چه تحریم باشه چه نباشه داره نفتش‌رو می‌فروشه ، گفت بهتره حداقل دو تا امتیاز بگیرم و بیشتر از این خودم‌رو ضایع نکنم
    • سودابه جلیلی از زاهدان AE ۱۸:۴۷ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      26 0
      کدوم دو قطبی ؟ پر واضحه که بدون میدان نشستی برای دیپلماسی شکل نمی گیره
      • نجمه IR ۱۷:۱۰ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        19 0
        حوزه دیپلماسی فرهنگی، ممکن است تفکیک مفهوم «دیپلماسی فرهنگی» و بررسی جداگانه روش‌های مختلف آن مفید باشد.، هر کدام با پویایی‌های متفاوت، ادغام‌های مختلف در زمینه‌های فرهنگی و حرفه‌ای خاص و جوامع شرکت کننده.
    • تورک AE ۱۸:۵۴ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      23 0
      دیپلماسی یعنی سردار سلیمانی خیلی عالی گفته.. سردار سلیمانی به کار سه دولت پایان داد: دولت اول داعش، دولت دوم ‌ترامپ و دولت سوم همین جریان سیاسی‌.
    • زبور AE ۱۸:۵۵ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      24 0
      اگر میدان نبود،الان باید با داعش مذاکره میکردیم
    • زیبا کرمعلی AE ۱۸:۵۶ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      28 0
      در برجام دست می دهند ، در میدان هم دست می دهند ، فدای دست بریده سردار شهید سلیمانی
      • سودابه احمدی IR ۱۴:۳۰ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        22 0
        هم‌پوشانی دیپلماسی و توان دفاعی، همواره به‌عنوان رویکردی گریزناپذیر درمسیر تأمین حداکثری منافع‌ملی به‌حساب می‌آید؛ موضوعی که در دهه‌های اخیر با قوت از سوی جمهوری‌اسلامی ایران دنبال شده‌است.
      • گرز ایران IR ۱۴:۴۳ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        23 0
        رژیم یاغی ایالات متحده آمریکا بیجا و غلط کرد والسلام نامه تمام . مداخله رژیم یاغی ایالات متحده آمریکا در امور برنامه صلح آمیز هسته ای جمهوری اسلامی ایران بسیار جای شرم تاریخی دارد والسلام نامه تمام .
    • زارع AE ۱۸:۵۷ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      26 0
      مرد تمامی میدان های دیپلماسی سردار سلیمانی
    • ذوالنور AE ۱۹:۰۰ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      31 0
      مگر میشود بدون میدان نبرد از دیپلماسی سخن گفت؟ این تفکیک غیر منطقی و غیر اصولی است، کسانی که برای بار اول چنین چیزی را مطرح کردند ناشیانه به سیاست بین الملل نگاه میکردند و البته نتیجه اش را هم دیدیم! هر چند اگر استاد دانشگاه سیاست باشند! اما نقش شهید سلیمانی در راهبرد های بین المللی جمهوری اسلامی ای
    • درود AE ۱۹:۰۴ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      26 0
      به مردم شیعه جزبدبختی چی میرسه بااین کارا
    • واوان AE ۱۹:۰۵ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      21 0
      اگر میدان در خدمت دیپلماسی باشه درسته ولی اگر برعکس باشه دیگه پشتوانه اش نیست بلکه دیپلماسی ابزار میدان میشه
    • وطنم ایران AE ۱۹:۰۶ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      27 0
      دیپلماسی روی شانه میدان
    • نمناک AE ۱۹:۱۴ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      22 0
      امیرعبداللهیان معتقد به دیپلماسی در میدان است
    • ناظری AE ۱۹:۱۵ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      22 0
      من امیدوارم امیرعبداللهیان بتواند وضعیت وزارت خارجه را از فضای فرمالیته،‌ شكل‌گرایی و پروتكل‌گرایی خارج كند و به عرصه كنش راهبردی ودیپلماسی پیوند دهد.
    • از میناب AE ۱۹:۱۷ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      27 0
      شکست تل‌آویو در میدان دیپلماسی
    • شنزار AE ۱۹:۱۸ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      25 0
      دیپلماسی مسئول برآورده کردن نیازهای میدان است
      • مبصر IR ۱۷:۰۸ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        29 0
        مطالعات دیپلماسی فرهنگی باید صریحاً بر درک گسترده‌تر از ملی‌گرایی و تخیل‌های ملی خاص مبتنی باشد
    • احمدآقامون AE ۱۹:۱۸ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      24 0
      معتقدم دیپلماسی باید در اولویت باشد و صلح می‌تواند کارکرد زیادی را برای کشورها داشته باشد. به واسطه چنین رویکردی جنگ و میدان باید تنها جنبه دفاعی داشته باشد و نه تهاجمی.
      • حیدرعلی IR ۱۴:۱۱ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        25 0
        ....بن سلمان گفت:«ایران کشوری همسایه است. امیدوارم روابط خوبی با آن داشته باشیم...»
      • صمد آقا IR ۱۵:۰۳ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        23 0
        چرا بن سلمان چنین حرفی زد چون دیپلماسی میدان را دیده بود و ترس داشت بیش از این آرامکو را بزنند.
      • زورق IR ۱۵:۰۷ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        21 0
        در آمریکا قانون جنگل حاکم است، آنها هر طور که بخواهند اقدام می‌کنند، روزی از معاهده پاریس خارج می‌شوند و امروز علیرغم تمامی ادعاهای حقوق بشری‌شان از شورای حقوق بشر سازمان ملل خارج شدند.
    • تندرو AE ۱۹:۱۹ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      26 0
      اختلاف میدان با دیپلماسی در مخالفت با برجام است
      • تندر IR ۱۴:۴۸ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        17 0
        مقام آمریکایی: دیپلماسی بهترین گزینه برای برنامه هسته‌ای ایران است
    • قربت AE ۱۹:۲۲ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      27 0
      شهید سلیمانی بین میدان و دیپلماسی ارتباط خوبی برقرار کرد
    • فراسو AE ۱۹:۳۴ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
      28 0
      دیپلماسی میدان هیجان و‌‌‌ احساسات نیست
      • گردان AE ۲۲:۴۸ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
        24 0
        درست فرمودند....عقل و منطق و درایت است
      • آستارا IR ۱۶:۱۶ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        15 0
        دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی سخنان رهبر معظم انقلاب است.
    • سید رضی از قزوین IR ۱۴:۴۲ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
      23 0
      تأسف برای رژیم یاغی ایالات متحده آمریکا که دیپلماسی را ابزاری برای مداخله در امور برنامه صلح آمیز هسته ای جمهوری اسلامی ایران قلمداد کرده است والسلام نامه تمام
    • سایه دار IR ۱۴:۴۵ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
      21 0
      همینکه دونه دونه،از بورل گرفته ،تا وزیر خارجه فرانسه تا این آمریکایی ،گروسی و...که پالس مثبت و مذاکرات میدن و تا سفیر روپاه پیر که برگشته به ایران ،همه و همه نشان میده در زمین دیپلماسی گفتگوشکست خوردن و از اپوزوسیون جمهوری اسلامی ایران‌ناامیدن و از دیپلماسی میدان ترسیده اند
    • صدرا مهستانی IR ۱۴:۴۶ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
      25 0
      یک بار برای همیشه بمب اتم بسازید و خیال ملت رو راحت کنید ،غرب ایران را به بازی گرفته ,هیچ راهی غیر از قدرتمند شدن ایران نیست دیپلماسی فقط بمب اتم
      • دادا IR ۱۶:۳۴ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        14 0
        همین امثال تو و تفکر نو سبب تخریب و تضعیف دولت انقلابی دکتر سید ابراهیم رئیسی می‌شود. . چه اشکالی داره دلار بگیریم ؟؟؟ رئیس جمهور محترم بارها اعلام کردند علاوه بر خنثی سازی تحریم دنبال رفع تحریم های ظالمانه و غیرقانونی هم هستیم. این نظر رئیس جمهور واقعا نظری درست و انقلابی هست.
      • خوراسگان IR ۰۸:۵۶ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۵
        4 14
        آقا صدرا داریم بوقتش رونمایی می کنیم نگران نباش
    • عامری از کاشان IR ۱۴:۴۹ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
      19 0
      دولت آمریکا برای دیپلماسی هم مسیری باقی نگذاشتند، عملا برجام نخواهد بود. حوادث داخلی ایران هم تموم شد می مونه یه ضعف اقتصادی ایران که اگه مرتفع بشه آخرین اهرم هم از طرف مقابل گرفته می شه
      • آبادان IR ۱۶:۳۱ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
        16 0
        کی از لطف امریکا حرف زده! خودت خوش خوشانت شده اتگار! موضوع لطف ایران و تعدیل آرمانهای انقلاب است نه برعکس
    • IR ۱۶:۱۳ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
      18 1
      خبر مهر بیشتر کامنتای ارسالی را منتشر نمی کنه.....چون اصلاح طلب هست و اصولگرایی و بیان منطقی و آزاد کامنتا را بر نمی تابد. چند بار اظهار نظر دادم همه را رد کرد. سانسورچی طلب اصلاح طلب
      • مونا بارور IR ۱۹:۲۱ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۵
        13 0
        منتشرمیکنه عفیفه تو چی نوشتی که نزده
      • منصوره قبادی دانشگاه تهران IR ۱۹:۳۶ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۵
        11 0
        مهر پرچمت بالاست ولی دیر کامتا و اظهار نظرات را منتشر می کنی.
    • قاصدک IR ۱۶:۲۶ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
      18 0
      درهای دیپلماسی آمریکا به روی ایران و ایرانی باز است
    • شومیز تلخ IR ۱۶:۲۷ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
      16 0
      کاخ سفید در پی تکرار ادعاها علیه برنامه هسته ای ایران مدعی شد: ما معتقدیم دیپلماسی بهترین راه برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای است.
    • جمال قهرودی IR ۰۹:۱۵ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۵
      2 22
      من کامنتی ندارم دوستان هرآنچه باید بنویسند را همه را نوشتند. تشکر
      • راحله موصلی IR ۱۹:۳۴ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۵
        9 0
        خبرمهراون دفعه گفتیم به غذای دانشجویان رسیدگی کنید در دانشگاه تهران کامنت ممتشر نشد تا اعتصاب کردیم آقای مهر ترا خدا ممتشرکنید
    • نیلوفر خدابخشی IR ۰۹:۲۰ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۵
      17 0
      دمت گرم قدرت نرم و دمت گرم ژاپن
      • فرناز قربانی صحنه سرا IR ۰۹:۳۹ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۵
        17 0
        این چشم بادامی ها با این قدرت نرم افغانستان رااشغال کردند چقدر کلاس های آموزشی و اینترنت نامحدود و امکانات کمک درسی و دانشگاهی ارائه کردند. این قدر نفوذ دارند اگر حقابه را تاکید کنند بدین ایران سریع می دهند.ما چکار کردیم اونجا
    • بهناز فراستی دانشگاه علوم اجتماعی انزلی IR ۰۹:۳۴ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۵
      17 0
      قدرت نرم ایران چیه؟ ابزارهای قدرت نرم و اعمال آنها را در کشورهای دیگه برشمارید. تشکر
      • معصومه حیدری تهران IR ۱۹:۳۱ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۵
        11 0
        بنویسید سرگیجه گرفتم تمام