۱۶ آذر ۱۳۸۶، ۹:۴۲

نقدترانه های "گلرویی"در مهر -1

آرمانگرایی ذات ترانه است / نسل قبل کژی‌های ترانه را به دوش ما می‌گذارد

آرمانگرایی ذات ترانه است / نسل قبل کژی‌های ترانه را به دوش ما می‌گذارد

روزبه بمانی در نشست نقد دفتر ترانه های یغما گلرویی در خبرگزاری مهر گفت: متاسفانه برخی بزرگان نسل قبلی ترانه توفیق آن را برای خود مصادره می کنند و بار کژی های ترانه را به دوش نسل ما می گذارند.

به گزارش خبرنگار مهر، در این نشست که روز سه شنبه 13 آذر برگزار شد، روزبه بمانی - ترانه سرا - درباره مجموعه ترانه های یغما گلرویی با عنوان "تصور کن" گفت: تعاریف ترانه بر اساس سلایق افراد متفاوت است اما یغما از نخستین دفتر ترانه اش نشان داد که به طرح مسائل اجتماعی علاقه مند است.

دوران شعر انتزاعی به سر آمده است

وی سادگی و استفاده از تصاویر عینی را از ویژگی های ترانه های یغما عنوان کرد و گفت: حفظ مرز میان سادگی و سطحی نگری بسیار دشوار است. ترانه های ما یا همیشه به شدت آوانگارد بوده اند و ترانه سرا با استفاده از واژه هایی که به آنها اشراف نداشته، معلومات خود را به رخ دیگران می کشیده و یا خالتور محض بوده اند.

بمانی با اشاره به اینکه حتی ترانه های عاشقانه گلرویی هم دارای بعد اجتماعی هستند افزود: سوای اختلاف سلیقه ها، آنچه در کتابهای یغما می خوانیم به شدت ترانه است یعنی دارای گنجایش پذیرش ملودی است. از آنجا که ترانه به عنوان هنری غیرمستقل، در آمیزش با موسیقی شخصیت می یابد، ملودی پذیری آن بسیار مهم است.

این ترانه سرا نگاه اجتماعی یغما گلرویی را شفاف توصیف کرد و ادامه داد: گلرویی ابایی از گفتن اعتقاداتش ندارد. البته گاهی ترانه هایش به شعار تبدیل می شوند که حالا دیگر بعد از چاپ چند دفتر می دانیم که این همه سلیقه خود اوست، چرا که در مورد یک آرمانشهر صحبت می کند.

بمانی درباره استفاده از تصاویر عینی در ترانه های یغما گلرویی نیز گفت: دیگر دوران شعر انتزاعی به سر آمده است. شعر ذهنی که امروز در برخی ترانه ها وجود دارد نوعی کلاهبرداری است. به خاطر دوری از ذهنی نویسی، گرایش به سمت ترانه های ملموسی است که بتوان آنها را وارد زندگی کرد. ترانه های یغما دارای این ویژگی هستند و در زندگی واقعی وجود دارند.

وی در ادامه با انتقاد از گلرویی گفت: به نظر من پتانسیل ترانه گویی یغما بسیار بالاتر از کتابهای اوست. باید دغدغه اصلی یغما، ترانه باقی بماند و ترجمه و داستان نویسی او را از کار اصلی اش دور می کند. برخی ترانه های او هم برای بازار نوشته شده اند که اتفاقا بد هم نیست ولی مهم این است که تصویر یغما و ترانه های او نزد مردم خراب نشود.

بمانی موفقیت گلرویی را موفقیت کل "ترانه" دانست و گفت: چاپ مجموعه ترانه های یغما که جزء ادبیات شفاهی و شنیداری ماست برای ترانه سراها اتفاق خوبی است.

روزبه بمانی

آرمانگرایی ذات ترانه است

روزبه بمانی با اشاره به تفاوت مخاطبان شعر و ترانه گفت: مخاطب شعر می تواند خواندن یا نخواندن کتابهای شعر را انتخاب کند اما ترانه را خواسته یا ناخواسته می شنود. نوع ادبیات شعر و ترانه با یکدیگر متفاوت است. شعر را باید چند بار خواند تا فهمید اما برای درک مضمون ترانه، فرصت چندانی در اختیار نیست.

این ترانه سرا افزود: نمی توانیم بگوییم آرمان گرایی در ترانه سرایی چه زمانی خوب یا بد است. مهم این است که این کار توسط ترانه سرا "خودخواسته" باشد و گلرویی مثلا از ابتدای "تصور کن" با مخاطب این قرارداد را می بندد که همه چیز خیالی است.

وی با بیان اینکه شعار و آرمان به ذات ترانه بازمی گردد و اجتناب ناپذیر است گفت: شاید در برخی ترانه ها وجه شعاری به ترانه لطمه بزند اما بعضی هم معتقدند نقطه اوج ترانه، شعار است و این سبک را می پسندند.

بمانی با تاکید بر اینکه ممکن است ایده ترانه سرا با شنوندگان ترانه متفاوت باشد ادامه داد: ترانه هم از ژانرهایی است که می تواند تعبیر به رای شود، چرا که شفاهی شنیده می شود و هر کس از ظن خود برای آن تصویرسازی می کند. این از ویژگی کارهای هنری غنی است. حتی ترانه های عاشقانه یغما هم به خاطر همان برداشتهای متفاوت، گاهی شنونده را دچار شک و تردید می کنند.

این منتقد، ادبیات مشرق زمین و کتب آسمانی را دارای ذات قصه گویانه معرفی کرد و گفت: گفتن و شنیدن قصه هر دو جذاب و در واقع نوعی هنر است. از آنجا که قصه ها حتی در سینما هم به تکرار می رسند ساخت و پرداخت مجدد آنها اهمیت زیادی دارد.

بمانی به ترانه سرایی و قابلیت بالای موسیقایی ترانه های نسل گذشته اذعان کرد و افزود: البته آن زمان دوره اوج ترانه بود ولی نمی توان به همه برچسب زد که نمی توانند از دایره واژگانی خاصی استفاده کند و از عبارات مورد استفاده آن نسل چشم بپوشند. همه دوره های ادبی به شدت تحت تاثیر دوره های گذشته بوده اند. مصرع یا ترکیب را می توان شناسنامه دار کرد اما مصادره واژه ها کار درستی نیست.

وی ادامه داد: متاسفانه بزرگان ترانه به جای اینکه معلم باشند بیشتر منتقدانی بد هستند. آنها بار توفیق ترانه را برای خود مصادره می کنند و کژی های آن را به دوش نسل ما می گذارند.

تعریف ماندگاری ترانه دگرگون شده است

روزبه بمانی با تاکید بر اینکه هر اثر هنری در لحظه سرایش متعلق به زمان خاصی است تاکید کرد: همانطور که ترانه سراهای دهه پنجاه به شیوه ای خاص، مفاهیم خاصی را ارائه می کردند، نسل ما هم دغدغه های خود را به ترانه تبدیل می کند.

این ترانه سرا با اشاره به تعاریفی که از ماندگاری شعر و ترانه ارائه می شود، گفت: امروزه دقیقه به دقیقه آثار جدیدی ارائه می شوند که ساختار زیبایی شناسی ما را به هم می ریزند و سلیقه ها را عوض می کنند، چرا که همه چیز با سرعت در حال تغییر است.

وی اضافه کرد: مخاطب دیگر حوصله ترانه های ذهنی را ندارد. حالا دیگر حتی اگر ترانه ای تا آلبوم بعدی ترانه سرا زمزمه شود می توان گفت ماندگار بوده است. در این ملغمه ترانه سرا و خواننده، باید تعریف ماندگاری ترانه را عوض کرد.

بمانی تاکید کرد: آنچه حافظ را برای ما از مرز زمان بیرون می آورد تفکر اوست وگرنه نمادهای عصر ما با نمادهای زمان او تفاوتهای بسیار دارد. یغما گلرویی در ترانه هایش به امضای خاصی رسیده و لحن خود را دارد و این مهم ترین اتفاق است.

وی درباره درهم آمیختگی ترانه و موسیقی با یکدیگر گفت: وقتی ترانه ای همراه با موسیقی منتشر می شود - موفق باشد یا نباشد - نمی توان آن دو را از هم تفکیک کرد. گاهی ترانه هایی که حالا حتی ماندگار هم شده اند بسیار ضعیف بوده اند اما با موسیقی ماندگار شده و پس از سالها هنوز هم زمزمه می شوند.

بمانی تصریح کرد: معیاری برای سنجش ترانه وجود ندارد. کسانی که می گویند ترانه ای قوی یا ضعیف است صرفا آن را با خودش می سنجند.

(ادامه دارد)

کد خبر 600026

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha