اخیرا دیمیتری مدودف رئیس جمهوری روسیه برای اولین بار به طور علنی مدعی شد که ایران در آستانه دستیابی به قدرت و توان لازم برای ساخت تسلیحات هستهای است. البته این سخن نه از طرف آمریکا و نه قدرت های اروپایی بیان شده و نه یک هشدار اسرائیلی است بلکه یک سخن غیر معمول از سوی عالی ترین مقام اجرایی و سیاسی روسیه میباشد.
روسیه تا همین اواخر یک سیاست کاملا متفاوت در قبال ایران اتخاذ کرده و با اعمال تحریم ها علیه ایران مخالفت بود و آنها را بی فایده می دانست و حتی هشدار می داد که از دست دادن فرصت گفتگو با ایران به معنی شکست برای همه به شمار می رود. اما در چرخشی آشکار اعلام می کند که تهران رفتار مناسبی در زمینه فعالیتهای هسته ای از خود نشان نمیدهد. رئیس جمهوری روسیه درهمین ارتباط تشکیل ائتلافهای گوناگون با اتحادیه اروپا وایالات متحده آمریکا را خواستار میشود.
برحی تحلیلگران سیاسی اتخاذ چنین مواضعی را یک "تغییر کامل" درمواضع روسیه در قبال ایران توصیف و این سوال اساسی را مطرح می نمایند که مسکو در کجای مناقشه ایران و غرب قرار دارد؟ مسکو با غرب است یا با ایران؟ یا اینکه در بین این دو قرار میگیرد؟ رفتار روسیه بر چه منطق و معیاری استوار است ؟ به عبارت دیگر رفتار روسیه درعرصه سیاست خارجی خارجی در قبال ایران از چه اصول و مبانی تبعیت می کند؟
"واقعگرایی" مفهوم غالب بر سیاست خارجی روسیه
برای شناخت و تحلیل صحیح سیاست خارجی روسیه و از جمله رفتارهای آن در قبال ایران باید بیش از هرچیز گفتمان غالب بر حوزه سیاستگذاری خارجی این کشور مورد مداقه قرار گیرد که بر اساس همان نیز رفتارهای مسکو در عرصه های فراملی و بین المللی شکل گرفته و هدایت میشوند.
غلبه مفهوم واقعگرایی بر سیاست خارجی روسیه کاملا مشهود است. با گذر و بررسی سیر تاریخی و جاری سیاست خارجی این کشور چه در زمان شوروی سابق و چه در زمان روسیه فعلی در مواضع مسکو نوعی عملگرایی و واقعگرایی را می توان مشاهده نمود.
مرور دقیقتر رفتارهای سیاست خارجی روسیه طی سالهای اخیر همچنین نشان دهنده آن است که کرملین برای عملیاتی کردن اهداف سیاست خارجی و تامین منافع ملی خود، رویکرد عملگرایی را برگزیده و همواره اصول آن از جمله تأکید بر اقدام، بازی مثبت با همه طرفها، عدم تقابل جویی بیحاصل، تأکید بر هویت چندگانه و انعطافپذیر، تمرکز بر سازوکارهای کارآمد، تاکید برپیوند بین اقتصاد و قدرت، فرصتطلبی راهبردی، درک فزاینده رابطه ضعف و نفوذپذیری، ایدئولوژی زدایی از سیاست خارجی، ارجحیت منافع بر ارزشها، تعامل گزینشی، مشارکت در ائتلافهای گسترده و بیدردسر، احترام به هنجارهای بینالملل، تقویت نهادهای منطقهای و بینالمللی و مشارکت فعال در آنها را مورد توجه قرار داده است.
روسیه طی سالیان اخیر و از زمان روی کار آمدن پوتین و به تبع آن دوره ریاست جمهوری مدودف تلاش می کند در عرصه بین المللی در کنار دیگر کشورها همچون آمریکا، چین، فرانسه هم به لحاظ سیاسی و اقتصادی خود را در سطح اول جهانی مطرح نگه دارد. به همین دلیل با اتخاذ رویکردهای اخیر چه درعرصه داخلی و خارجی با اعتماد سازی با دنیای غرب و البته حفظ حریم در بلوک شرق و آسیای میانه توانمندی خود را در مسائل به رخ دیگر کشورها کشد. به نظر میرسد که چنین اقدامی در راستای به دست آوردن کارتهای بازی بیشتری برای تغییر معادلات بازی بین قدرتهای بزرگ صورت میگیرد.
هرچند در برخی تحلیلها بر استمرار خصیصة پیشبینیناپذیری در سیاست خارجی روسیه تأکید میشود، اما با تعمق در رفتارهای خارجی این کشور میتوان خط سیر مشخصی مبتنی بر رویکرد عملگرایانه را متمایز نمود. تأکید مکرر مقامات کرملین بر اینکه "منافع ملی" مهمترین راهنمای سیاست خارجی روسیه است، را میتوان اصلی متأثر از همین رویکرد سودمندگرایانه دانست.
نظر شما