دکتر قاسم پورحسن عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و رئیس گروه فکرپروری برای کودکان و نوجوانان در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در گفتگو با خبرنگار مهر درباره تربیت اسلامی اظهار داشت: نظریه تربیت اسلامی دیدگاهی است که خاستگاه معرفتی دارد، شاید در دوره اخیر بیش از همه علامه طباطبایی و مرحوم مطهری بر روی این نظریه که تربیت جوهراً باید تربیت اسلامی باشد و مباحث و خاستگاه آن باید منبعث از دیدگاه های اسلامی باشد پیش از همه در ایران آرای خود را مطرح و مطالبی منتشر کرده اند.
وی افزود: کسانی که در عرصه تربیت نسلهای جوان فعال هستند، در این زمینه فکر می کنند و یا مسئولیتی برعهده دارند به نظریه تربیت اسلامی یا اعتقادی ندارند و یا اعتقاد دارند که چندان کارآمد نیست بنابراین خواسته و ناخواسته به سمت نظریه های غربی پیش رفته اند.
دکتر پورحسن اظهار داشت: برخی از این متفکران اعتقاد دارد تربیت یک روش علمی است و نمی تواند منبعث از دیدگاه های دینی باشد. برخی از آنها براین باورند که نظریه تربیت رایج نظریه ای از مغرب زمین و برخواسته از روانشناسی است بنابراین هرگونه جایگزینی نیازمند تدوین یک نظریه مستقل است و تا زمانی که به آن دست نیابیم اعمال تربیت اسلامی امکان پذیر نیست.
وی یادآور شد: در حقیقت نظریه تربیت اسلامی نظریه جدیدی نیست، بسیاری از فیلسوفان، متکلمان و متفکران اخلاق اسلامی در حوزه تمدن اسلامی در مورد تربیت اسلامی دغدغه نشان داده اند. نمونه بارز درمیان اخلاقیون ابوعلی مسکویه و خواجه نصیر است و نمونه بارز آن میان فیلسوفان فارابی و ابن سینا هستند.
استادیار فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی با تأکید بر این که در جامعه ما اقبال چندانی به تربیت اسلامی نشده است و این ناشی از غفلت یا عدم آگاهی از جوهر این نظریه است گفت: نظریه تربیت اسلامی بر سه محور اساسی استوار است و تا زمانی که به این محورها توجه نشود بعید است بتوان زمینه لازم برای تحقق فراهم کرد.
وی محور اول را آیات و روایات دانست و در ادامه اظهار داشت: بسیاری از متفکران معتقد هستند که نظریه تربیت اسلامی بدون آیات قرآن درباره شناخت انسان، توانایی و ظرفیت انسان و اندیشه انسانی ممکن نیست. این افراد معتقد هستند که آیات قرآن در مباحث بسیاری به مسئله انسان، انسان شناسی، تربیت و تزکیه انسانی توجه کرده بنابراین نمی توانیم صاحب نظریه اسلامی باشیم که به آیات و روایات توجه نکرده باشد.
دکتر قاسم پورحسن گفت: محور دوم بر تربیت مبتنی است. این که تربیت چیست، مسئله ای که علامه طباطبایی و شهید مطهری عنوان می کنند این است که ما دو رویکرد نسبت به تربیت داریم. یکی تربیت به معنای آموزش، یادگیری، فراگیری و در معنای وسیع آموختن است. در رویکرد دوم تربیت یک مجموعه پیچیده، دشوار و کلانی است که آموزش بخشی از آن را تشکیل می دهد. بنابراین اخلاق، تفکر و یادگیری مجموعه های مهمی از نظریه تربیت هستند. در این دیدگاه این چنین نیست که تربیت مانند فراگیری امری، مطلبی و یا به ذهن سپردن و یا یادگیری محض باشد، بلکه همراه آن رفتارها، آموخته ها، اخلاق ، مبانی دینی بخشی از این نظریه تربیت را تشکیل می دهند. غایت این تربیت آموختن نیست بلکه داشتن تفکر مستقل است.
وی در تبیین سومین محور به عنصر تفکر مستقل اشاره کرد و یادآور شد: محور سوم بر روی عنصر تفکر مستقل مبتنی است. مرحوم مطهری در نظریه تربیت با بیان کردن و نقدکردن نظریه های مغرب زمین عنوان می کند که چه تفاوت جوهری میان تربیت اسلامی و تربیت رایج وجود دارد. وی استدلال می کند که در تربیت رایج مهمترین مسئله هوش و یادگیری است، اما در تربیت اسلامی این مسائل زمینه های نظریه تربیت تلقی می شوند.
رئیس گروه فکرپروری برای کودکان و نوجوانان در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تصریح کرد: مسئله مهمی به نام غایت تفاوت نظریه تربیت اسلامی را از نظریه های مغرب زمین مشخص می کند غایت در نظریه تربیت اسلامی به معنای شکوفایی استعدادها، بالندگی تفکر و داشتن اندیشه مستقل است اما در اندیشه مغرب زمین غایت یادگیری محض است.
وی گفت: این سه محور اساسی تربیت اسلامی را ممکن می سازد. تمام نقصانهای کنونی ناشی از غفلتی است که نسبت به سه محور صورت می گیرد. توجه به یک محور بدون توجه به سایر محورها موجب می شود نتوانیم نظام تربیتی کارآمدی فراهم کنیم. حقیقت این است که ناکارآمدیهای ما یا رویکردهای عقیم، سست و ضعیف ما ناشی از عدم توجه به مبانی اصلی تربیت اسلامی است.


نظر شما