پیام‌نما

الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ‌اللَّهِ كَثِيرًا وَ لَيَنْصُرَنَّ‌اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ‌اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ * * * همانان که به ناحق از خانه‌هایشان اخراج شدند [و گناه و جرمی نداشتند] جز اینکه می‌گفتند: پروردگار ما خداست و اگر خدا برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نمی‌کرد، همانا صومعه‌ها و کلیساها و کنیسه‌ها و مسجدهایی که در آنها بسیار نام خدا ذکر می‌شود به شدت ویران می‌شدند؛ و قطعاً خدا به کسانی که [دین] او را یاری می‌دهند یاری می‌رساند؛ مسلماً خدا نیرومند و توانای شکست‌ناپذیر است. * * كسى كاو دهد يارى كردگار / بود ياورش نيز پروردگار

۱۵ اسفند ۱۳۸۹، ۸:۵۵

نشست "خیزش ملل عربی" درمهر ؛ قذافی در خدمت غرب بود/ 3 سناریو درباره اقدام غرب علیه قذافی

نشست "خیزش ملل عربی" درمهر ؛ قذافی در خدمت غرب بود/ 3 سناریو درباره اقدام غرب علیه قذافی

کارشناسان در نشست بررسی "خیزش ملل عربی" در خبرگزاری مهر با اشاره به بحران فردی و ساختاری در رژیم دیکتاتوری لیبی اعلام کردند: زمانی که قذافی پرونده هسته ای لیبی را تحویل داد، به لحاظ سیاسی خودش را در خدمت غرب قرار داد.

نشست بررسی "خیزش ملل عربی" چهارشنبه گذشته با حضور چند تن از کارشناسان مسائل خاورمیانه در خبرگزاری مهر برگزار شد که "محمد ایرانی" سفیر سابق ایران در اردن ، دکتر "محمد علی مهتدی"، "حسین رویوران" و "مسعود شجره" رئیس کمیسیون حقوق بشر اسلامی در لندن که به صورت تلفنی مشارکت کرد از جمله این کارشناسان بودند.

مهتدی در ابتدای این نشست با اشاره به قیام ملل عربی گفت: خیزش مردم جهان عرب برای رژیمها، قدرت های خارجی و حتی مراکز تحقیقاتی غربی قابل پیش بینی نبود؛ تصور می شد که کشورهای عربی وارد چنین پروسه ای نمی شوند و متفکران از اعراب مایوس شده بودند. مراکز مطالعاتی که ابراز مخالفت با رژیم ها می کردند حداکثر خواستار آشتی این رژیم ها با ملت، ایجاد اصلاحات یا مشارکت در قدرت اجرایی نه براندازی نظام بودند.

 
احساس تحقیر ملتهای عربی، اهانت به هویت ملی و مذهبی مردم، فشارهای رژیم صهیونیستی، روابط نزدیک با این رژیم و آمریکا، خشونت بیش از حد دستگاه پلیس، فشار بر مخالفان، "له شدن کرامت انسانی" و تسلیم شدن دولت در برابر خواسته های غرب باعث شد تا مردم دست به قیام بزنند زیرا این نظام ها برای مردم سهمی قائل نبودند و فاصله زیادی میان مردم و دیکتاتورها ایجاد شد. 
 

نمی توان تنها یک عامل را موجب به وجود آمدن خیزش های مردمی در جهان عرب دانست؛ از جمله این عوامل می توان به فقر، بیکاری، استبداد، بیداری اسلامی، گسترش ارتباطات (فیس بوک) اشاره کرد که در برخی از کشورها قویتر و در برخی دیگر ضعیف بوده اما همه این عوامل در قیام مردم دخیل هستند.

وی افزود: در حقیقت، خشونت بیش از حد دستگاه پلیس، فشار بر مخالفان و "له شدن کرامت انسانی" جرقه انفجارها در جهان عرب را زد. کسی که سینه خود را مقابل گلوله قرار می دهد به نقطه ای می رسد که مرگ و زندگی برایش تفاوتی ندارد و این مهمترین عامل است که نمی تواند نتیجه فقر باشد بلکه مسئله ای معنوی است.

محمد ایرانی نیز اظهار داشت: تحولات منطقه گرچه نقطه انفجاری داشت و در دو ماه گذشته دومینو آغاز شد و از تونس به بقیه کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه و حتی عمان گسترس پیدا کرد اما به صورت تدریجی در بین افکار عمومی ایجاد شد و عقده های انباشته شده نیازمند یک جرقه در منطقه بود که بلافاصله خودش را نشان دهد.

وی در رابطه با این مسئله که چرا خیزش های مردمی در جهان عرب اتفاق افتاد، گفت: شکل نظام های اقتدارگرا در جهان عرب به علاوه رهبران خودکامه این واحدهای سیاسی عاملی شد تا این تحول را در این بخش از جهان مشاهده کنیم و اینگونه نظامها در جهان عرب و حوزه مدیترانه و خاورمیانه بیشتر است.

سفیر سابق ایران در اردن اظهار داشت: احساس تحقیر ملتهای عربی، فشارهای رژیم صهیونیستی، روابط نزدیک با این رژیم و آمریکا و تسلیم شدن دولت در برابر خواسته های غرب باعث شد تا مردم دست به قیام بزنند زیرا این نظام ها برای مردم سهمی قائل نبودند و فاصله زیادی میان مردم و دیکتاتورها ایجاد شد.

وی افزود: درحالی که مردم دچار بدترین وضعیت اقتصادی بودند، حکام جهان عرب به ثروت اندوزی پرداخته و به غرب بدهکار بودند اما در عین حال پس اندازهای کلانی را در خارج از کشور داشتند. در حقیقت اهانت به هویت ملی و مذهبی مردم باعث شد تا وارد صحنه شوند و چنین تحولات عظیمی در منطقه صورت گیرد.

 
شکل نظام های اقتدارگرا در جهان عرب به علاوه رهبران خودکامه عاملی شد تا این تحول را در این بخش از جهان مشاهده کنیم و اینگونه نظامها در جهان عرب و حوزه مدیترانه و خاورمیانه بیشتر است. 
 

مهتدی در پاسخ به این پرسش که "شرایط امروز لیبی ناشی از چیست؟" گفت: در مصر و تونس نظامی وجود دارد اما در لیبی مجلس و قانون اساسی وجود ندارد و تمام خطوط تنها به فردی به نام "معمر قذافی" بازمی گردد. در مورد لیبی فقر و بیکاری زیاد مطرح نیست اما رفتار دیکتاتور این کشور و به بازی گرفتن هویت ملی مردم تاثیر زیادی در قیام داشت.

وی افزود: مردم لیبی افرادی متدین و صلح جو هستند اما قذافی در چند دهه اخیر به خود اجازه داده بود تا با بی اعتنایی به باورهای ملی و دینی مردم درآمد هنگفت نفت را صرف خوشگذرانی کند و هر فسادی را خود و فرزندانش انجام می دادند.

مهتدی تاکید کرد: کشتاری که در لیبی روی داد، در هیچ نظام دیگری نمونه ندارد. در ژوئن 2006 حدود 1200 زندانی زندان "بوسلیم" ظرف چند ساعت اعدام شدند. گرچه دولت توانست در آن زمان بر این کشتار وحشیانه سرپوش بگذارد اما همین رویداد به عامل بزرگی برای اعتراضات مردمی منجر شد.

وی افزود: زمانی که در رژیم های مصر و تونس حکومتهای دیکتاتوری سرنگون شدند، مردم لیبی به یاد کشتارها در زندان بوسلیم افتادند و بازماندگان حرکتهای اعتراضی انجام دادند و مردم نیز به آنها پیوستند. بی تفاوتی به باورهای دینی و فرهنگی مردم، جنایات قذافی و پسرانش، میلیاردها دلاری که در اروپا و غرب صرف خوشگذرانی های طبقه حاکم می شد، رهبری که با خیمه، ظاهر و سخنانش مورد تمسخر جهانیان بود، تصرف در بیت المال به شکلی بی حساب و کشتار بی حساب مردم جرقه قیام در لیبی را زد.

مهتدی تاکید کرد: مساله هسته ای لیبی از طریق قذافی در اختیار غرب قرار گرفت، و زمانی که قذافی این پرونده هسته ای را تحویل داد، به لحاظ سیاسی خودش را در خدمت غرب قرار داد، دادن میلیاردها دلار به انگلیس و آمریکا و تصرف در بیت المال به شکلی بی حساب باعث شد تا قیام در لیبی صورت گیرد. البته به رغم خشونت و استفاده از مزدوران آفریقایی و بمباران شهرها مردم همچنان ایستاده اند تا انقلاب را به ثمر برسانند.

ایرانی نیز گفت: خوی ددمنشانه، پناه آوردن به  کشتارهای دسته جمعی برای بقای بیشتر در راس حکومت ویژگیهایی است که وضعیت سرهنگ قذافی را از دیگران جدا کرده است. قذافی فکر می کرد که با داشتن قدرت نظامی می تواند قیام مردم را سرکوب کند و با ایجاد خوف و ترس حاکم مطلق باشد اما ارتش و نظامیان هم به مردم پیوستند .

 
نظام لیبی نظام قبیله ای است و در این نظام ها تحرکات مدنی مطرح نیست و مردم به شدت مخالف دخالت غرب در امور کشورشان هستند اما سفاکی و خودکامگی رژیم قذافی به حدی زیاد بوده که قبایل را وارد میدان مبارزه کرده است. 
 

وی با اشاره به این موضوع که نظام لیبی نظام قبیله ای است، گفت: در نظام قبیله ای تحرکات مدنی مطرح نیست اما سفاکی و خودکامگی رژیم قذافی به حدی زیاد بوده که قبایل را وارد میدان مبارزه کرده است. در چنین نظام هایی باید شهرنشینی گسترش یابد تا مردم در قدرت مشارکت کنند و مطالبات خود را بیان کنند. در نظام قبیله ای مردم به شدت مخالف دخالت غرب در امور کشورشان هستند و از سیستم حکومتی به شدت خود حمایت می کنند اما وضعیت کنونی نشان هنده فشارهای رژیم قذافی و رفتارهای متفاوت آن با مردم است.

رویوران در ادامه با اشاره به بحران فردی در رژیم قذافی اظهار داشت: رهبر یک کشور باید از جذابیتی میان مردم برخوردار باشد که قذافی این جذابیت را نداشت. دیکتاتور لیبی با استخدام محافظان زن، پوشیدن لباسهایی که سوژه شبکه های تلویزیونی شده بود و سخنرانی های دوگانه مورد تمسخر جهانیان قرار گرفته بود.

وی همچنین با اشاره به بحران ساختاری در رژیم قذافی گفت: قذافی 43 سال است که حکومت می کند و بحران مشارکت و مشروعیت در حکومت وی وجود دارد، به غیر از حساب های بانکی دیکتاتور لیبی و پسرانش در بانکهای کشورهای خارجی، فساد اداری در این کشور بیداد می کند. زمانی که نظام ها پیر می شوند ناکارآمدتر خواهند شد و قذافی دچار چنین پدیده ای شده است.

کارشناسان در ادامه نشست بررسی "خیزش ملل عربی" در مهر اعلام کردند: 3 سناریو درباره مداخله نظامی غرب در لیبی مطرح می شود که عراقیزه کردن این کشور، اشغال چاه های نفت و تقسیم لیبی به بخش غربی و شرقی از جمله این سناریوهاست. 

 

 
کشورهای غربی از جمله فرانسه و ایتالیا درباره مداخله نظامی در لیبی اتفاق نظر ندارند و تا زمانی که این اتفاق نظر حاصل نشود دخالت در این کشور دور از ذهن به نظر می رسد.
ایرانی

مهتدی در ادامه این نشست اظهار داشت: موضوع لیبی متفاوت از مصر وتونس است. در این کشور اگر قذافی کنار رود، همه چیز باید از اول شروع شود. از سوی دیگر لیبی دارای ذخایر عظیم نفتی است و قذافی سپرده های هنگفتی را در بانکهای جهانی دارد. کاهش تولید نفت در بازار جهانی و درخواست از عربستان سعودی برای تولید نفت بیشتر باعث روی آوردن غرب به دخالت نظامی در این کشور شده است که می تواند برای مردم فاجعه بار باشد و چند سناریو از آن تعبیر می شود.

وی درباره سناریوها درباره مداخله نظامی آمریکا در لیبی گفت: عراقیزه کردن لیبی، اشغال چاه های نفت و تقسیم این کشور به بخش غربی و شرقی از جمله این سناریوهاست. بنابراین سران انقلابیون در لیبی اعلام می کنند که مخالف دخالت نظامی غرب در امور کشورشان هستند و برای حفظ آن از جانفشانی ابایی ندارند.

ایرانی نیز اظهار داشت: لیبی کشور جالبی است؛ به لحاظ نوع برخورد خارجیها معتقدم آنچه غربیها در این کشور دنبال می کنند دقیقا بر اساس جلب منافع و مصلحت خود در دراز مدت است و می خواهند تا جلوی خسارتهای بیشتر را بگیرند و به همین دلیل برخوردها متفاوت است. غربی ها با هر کشوری به گونه ای متفاوت رفتار می کنند؛ برخورد آنها با بحرین به گونه ای متفاوت از  تونس، لیبی یا مصر است.

وی افزود: اگر قذافی از قدرت کنار رود، تمام ساختارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی در لیبی به هم می ریزد و غربی ها تلاش می کنند تا وی را قانع به کاهش کشتارها کنند زیرا اگر دولتی نباشد که صادرات نفت لیبی را کنترل کند ضرر عمده ای به غرب می زند و تاکنون صحبتی از کنار رفتن قذافی از قدرت مطرح نشده است زیرا چنین کشورهایی نمی خواهند فرد دیگری جایگزین دیکتاتور لیبی شود تا بتوانند منافع خود را حفظ کنند. در مورد تونس و مصر بلافاصله صحبت لزوم کناره گیری دیکتاتورها از قدرت پیش آمد اما در مورد لیبی تا زمانی که بحران تولید نفت به وجود آمد، اینگونه نبود.

ایرانی تاکید کرد: هم اکنون صحبتهایی در مورد تحریم و فشار بر قذافی بیان می شود اما زمانی که مسئله نفت پیش آمد دخالتها جدی شد. گروههای مبارز لیبیایی مخالف دخالت خارجیها در امور کشورشان هستند و این اجازه را به آمریکا نمی دهند.

وی در ادامه با اشاره به وجود اختلاف در جبهه غرب برای مداخله نظامی در لیبی گفت: کشورهای غربی از جمله فرانسه و ایتالیا درباره مداخله نظامی در لیبی اتفاق نظر ندارند و تا زمانی که این اتفاق نظر حاصل نشود دخالت در این کشور دور از ذهن به نظر می رسد.

 
اقدامات غرب در لیبی در جهت توقف قتل عام مردم نیست بلکه در جهت حفظ جریان خروج نفت به خارج از کشور و جلوگیری از بالارفتن قیمت آن است.  همچنین حوادث اخیر در لیبی غرب را دچار پارادوکس کرده است زیرا این کشور در کنار غرب بوده و علت جنبش مردمی وابستگی دولت به این کشورها است. اقدامات غرب در لیبی تبلیغاتی است و تلاش می کند تا خود را در کنار مردم نشان دهد.
رویوران
ایرانی افزود: اشغال لیبی توسط آمریکا و اینکه بعد از اشغالگری قدرت به چه کسانی واگذار می شود و روند قدرت چگونه است، باید برنامه ریزی شده باشد که هم اکنون مخالفتهای جهانی در مورد حمله به لیبی وجود دارد.
 
رویوران اظهار داشت: حوادث اخیر در لیبی غرب را دچار پارادوکس کرده است زیرا این کشور در کنار غرب بوده و علت جنبش مردمی وابستگی دولت به غرب است. اقدامات غرب در لیبی تبلیغاتی است و تلاش می کند تا خود را در کنار مردم نشان دهد. برای غرب کشته شدن مردم مهم نیست بلکه برای آنها ارزان ماندن قیمت نفت و متوقف نشدن تولید آن است.
 
وی در ادامه نشست تاکید کرد: علاوه بر انباشت عقده ها و خشم داخل، عامل خارجی نیز در قیام مردم منطقه تاثیر داشت. باور جمعی این بود که امکان تغییر وجود ندارد اما این باور در یک فرآیند تاریخی به چالش کشیده شد. پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران و با عقب نشینی رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان، این باور دگرگون شد و مردم متوجه شدند که می توان این رژیم را بدون قید و شرط وادار به عقب نشینی کرد.
 
رویوران افزود: در جنگ 33 روزه مردم جهان عرب متوجه شدند که می توان رژیم صهیونیستی را شکست داد. مجموعه ای از عوامل در منطقه باعث شد تا باور قدیمی و اینکه امکان تغییر وجود ندارد، شکسته شود و همین باور یکباره عاملی برای خیزش در کشورهای منطقه شد.
 
مهتدی در رابطه با نوع برخورد غرب با موضع لیبی گفت: غرب به طور کامل در برابر خیزش های مردمی منطقه غافلگیر شده است. تونس آغازگر این غافلگری بود؛ در این کشور نقش اصلی در مدیریت بحران به عهده فرانسوی ها بود و در نهایت به این نتیجه رسیدند که "زین العابدین بن علی" باید هرچه سریعتر برود و روند این مساله را تسریع کردند.
 
 
عراق کشوری نفت خیر بود و غرب تحت بند 7  منشور سازمان ملل این کشور را اشغال کرد و این تجربه در مورد لیبی نیز در حال تکرار شدن است. در حقیقت غرب در پی آن است که لیبی را تحت بند 7  منشور سازمان ملل ببرد و تحولات این کشور را کنترل کند. بحث ممنوعه پروازی نیز در راستای کنترل تحولات این کشور است. 
رویوران

وی افزود: اما مصر نقش منطقه ای با رژیم صهیونیستی دارد و از جمله تفاوت های موجود میان این کشور و تونس می توان به پیمان کمپ دیوید با رژیم صهیونیستی و همکاریهای اطلاعاتی و امنیتی با موساد و سیا اشاره کرد. نقش منطقه ای مصر برای ایالات متحده و رژیم صهیونیستی اهمیت دارد، این کشور نباید به دوران "جمال عبدال ناصر" بازمی گشت و باید در چارچوب استراتژی آمریکاییها در منطقه حرکت می کرد.

مهتدی اظهار داشت: در مورد مصر آمریکاییها با تمام قوا وارد میدان شدند و رفتار هماهنگی را با رژیم صهیونیستی داشتند، ابتدا با کشتار، استفاده از اوباش و ایجاد ناامنی مردم را وادار به بازگشت به خانه هایشان کردند و پس از آنکه امتیازدهی ها به نتیجه نرسید در نهایت تصمیم گرفتند برخی از چهره ها را حذف کنند تا رژیم حفظ شود و تغییر به شکل انقلابی صورت نگیرد.

رویوران نیز در ادامه استراتژی آمریکا در قبال لیبی را همانند عراق خواند و تاکید کرد: مردم لیبی گفته اند که مانع تولید نفت می شوند و رژیم دیکتاتوری از سوی دیگر اعلام کرده که چاههای نفت را بمباران می کند. آمریکاییها همچنین زمینه سازیها را سالها پیش از حمله به عراق کرده بودند، این کشور نیز نفت خیر بوده و غرب تحت بند 7 منشور سازمان ملل این کشور را اشغال کرد و این تجربه در مورد لیبی نیز در حال تکرار شدن است. در حقیقت غرب در پی آن است که لیبی را تحت بند 7  منشور سازمان ملل ببرد و تحولات این کشور را کنترل کند. بحث ممنوعه پروازی نیز در راستای کنترل تحولات این کشور است.

کد خبر 1266852

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha