به گزارش خبرنگار مهر، "عزیز عاشقی" نزدیک بیش از نیم قرن با حضور مستمر خود از تخت سلیمان، این مجموعه با ارزش تاریخی، مذهبی و طبیعی، نگهبانی کرد، عزیز عاشقی، شاهد زندهای از تعهد، عشق و تلاش برای حفظ و پاسداری از ارزشهای باستانی و معنوی ایران زمین بود.
گذر زمان را در خطوط عمیق چهرهاش، کلام خستهاش و چشمان بیفروغش میتوانستی ببینی، عزیزی که سر در این خرابهها و ویرانهها داشت و آرزو میکرد سرانجام در این وادی عشق بر آستان جانان سر نهد و دم فرو بندد.
عزیز، فامیل عاشقی چرا؟ پدرم به جای روزی پنج بار، روزی 10 بار نماز میخواند و عاشق راز و نیاز با خدا بود پس شهرت عاشقی اختیار کرد .
اهل کجایی؟ بچه روستای احمد آباد سفلی، آذربایجان غربی، در 10 کیلومتری تخت سلیمان
چند کلاس درس خواندی ؟ سه کلاس اکابر
چطور تصمیم به کار در تخت سلیمان گرفتی؟ مادرم کرد بود، زمستان در عراق بودم، بهار برای کارگری به ایران آمدم، زنم گفت تخت سلیمان کارگر می خواهد برو ببین شاید تو را بخواهند.
تخت سلیمان را از کجا میشناختی؟ از پدرم، داستانها از حضرت داود پس از مرگ 40 فرزندش و سپس یکدانه پسرش حضرت سلیمان میگفت، در بین اهالی شایع بود که حضرت سلیمان و زنش بلقیس اینجا بودهاند.
قصر بلقیس، زندان سلیمان آنجا که دیوها را به بند کشیده بود، مردم نذرها میکردند و روزهای جمعه قربانی.
چه زمانی کارت را در تخت سلیمان آغاز کردی؟ دو پس سال از جنگ جهانی دوم گذشته بود، من جزو اولین گروه 10 نفری بودم که با اشمیت آلمانی کار میکردند، پس از فوت اشمیت، رودلف ناومان جایش را گرفت.
آیا اینجا بالای کوه امکانات داشتید؟ گروههای آلمانی تجهیزات با خود آورده بودند ولی ما، نه راهی بود نه آب و برقی، زنم برای سوخت سرگین جمع میکرد و من آب از کوه به خانه میبردم تا زنم و سه فرزندم آسوده باشند.
دستمزدت چقدر بود؟ روزمزد بودم، روزی پنج تومان با چهار سر عائله به مدت هفت سال گاه تا سه ماه حقوق ما را نمیدادند. پنج سال قبل از انقلاب مرا رسمی کردند.
چرا نمیرفتی کار دیگری پیدا کنی؟ من از صبح تا شام اینجا بوده و هستم حتی روزهای تعطیل، با هرخشت اینجا آشنام. با هوای اینجا نفس میکشم. همه را میبینم، میشنوم، صدای دریاچه را، وزش باد را، صدای پای زائران و صدایی که مرا میخواند با چشم دل باید ببینی تا بدانی که چه می گویم.
چه مدت با گروه آلمانی کار کردی؟ 20 سال
حاصل تحقیقات گروه آلمانی چه بود؟ یافتن هشت دوره تمدنی از زمان ماناها، مادها، هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان، خلفای عباسی، سلجوقیان، ایلخانان مغول.
خاطره ای از گروه آلمانی داری؟ بله زمانی که در محل بار عام سلاطین ساسانی به سنگی برخوردیم که نقش صلیب شکسته بر آن بود فریاد شوق آنان بلند شد، شب جشن گرفتیم و گوسفند قربانی کردیم، به حقوق کارگران یک تومان اضافه شد!
آیا حفاری غیر مجاز در تخت سلیمان صورت گرفته است؟ تا زمانی که من نگهبان بودم خیر خاطرم هست شبی با صدای موتور ماشینی و نور آن برخاستم همراه پسرم که کوچک بود تفنگ بر دوش و چراغ به دست خود را به تخت سلیمان رساندم، 7-6 نفری بودند با بیل و کلنگ، برخی محلی، من جلو رفتم، پسرم عقب تیری هوایی رها کرد، آنها ترسیدند و رفتند.
آیا تا کنون شاهد حادثهای در تخت سلیمان بودهای؟ بله، زمانی که دریاچه سه قربانی گرفت و اثری از آنان پیدا نشد یکی از آنان ناصر کشاورز 19 ساله بود، بستگانش به یاد او سنگی بر کنار دریاچه نهادند.
گفتی 48 سال است که ساکن تخت سلیمانی، تا کنون به جایی سفر کردهای؟ به سوریه، آقای بهشتی، رئیس قبلی سازمان مرا فرستاد، جز تهران هیچ جای ایران را ندیدهام.
کی بازنشسته شدی؟ سال 1371 و 235 هزار تومان حقوق میگیرم، از بخشداری زمینی گرفتم و با پول بازنشستگی خانهای ساختم.
بچهها چی شدند؟ سر خانه و زندگیشان هستند. از دو دختر و یک پسرم 13 نوه و سه نتیجه دارم و از همه آنها راضی هستم.
چه آرزویی داری؟ آرزویم رفتن به کربلا است و بس.
عزیز هر بامداد با قامتی خمیده، پیاده از خانه به تخت سلیمان میرفت تا در سکوت دشت، در آرامش سبزگونه دریاچه در پستوها و خرابهها روح تشنهاش را سیراب کند.
او تنها یک خواسته داشت پس از مرگ در کوه مشرف بر تخت سلیمان آرام گیرد.
عشق بر میراث ایران کار مردان خدا است
عاشقی، از جمله این مردم بیادعا است
از دل و جان عشق تختسلیمان شد عزیز عاشقی
تا ابد بر عهده و پیمان شد عزیز عاشقی
قالب او را تو گویی خاک اینجا ساخته
چون که عمرش را برای حرمتش پرداخته
زنده هم نام و هم کلامش باد باد
منزل هر دو جهانش ای خدا آباد باد
نظر شما