به گزارش خبرنگار مهر، نشست بیتا وکیلی هنرمند نقاش که در آخرین حراج کریستیز دبی اثری از وی به قیمت 45 هزار دلار به فروش رسیده بود با خبرنگاران تخصصی حوزه تجسمی برگزار شد
در ابتدای این نشست وکیلی گفت: نمایشگاهی که در گالری ماه مهر گذاشتهام ششمین نمایشگاه انفرادی من است که سومین نمایشگاه من در ماه مهر است. این آثار دنباله کارهای من در 7 ـ 8 سال گذشته است که بیشتر بر مبنای طبیعت آنها را کشیدهام. این آثار حال و هوا و تاثیرات درونی من و دنیای اطرافم با تکنیکهای مشخص است.
وی افزود: من همیشه مانند کسی که از بالا و از ارتفاع به زمین نگاه کرده است به زمین مینگرم. همواره به دنبال اتفاقاتی هستم که بر روی زمین است و این اتفاقات و بازتاب تغییرات درونی من از دیدن این اتفاقات و تغییرات به روی بوم آورده میشود.
وی ادامه داد: در کارهای گذشتهام همیشه دنیا از یک فیلتر سرد رد شده بود و دنیا برایم فیلتری سرد داشت. بر همین اساس تکنیک من هم به خاطر رفتار ماده بر بوم است. این شروع کار من بوده است که با تغییرات طبیعت خلق اثر میکردم.
وکیلی فاصله خود نسبت به زمین را در دورههای اولیه کارش زیاد دانست و بیان کرد: در دورههای اولیه فاصله دیدم نسبت به زمین زیاد بود ولی به مرور ارتفاع دیدم نسبت به زمین کم شد و به جغرافیای انسانی تبدیل شد.
وی افزود: به مرور کارهایم زمینی شد، فاصلهام کم شد و وضوح بیشتری به خود گرفت و با قدرت بیشتر با رنگهای گرمتری کار کردم و متریالهای مختلفی به کارم وارد شد.
وی توضیح داد: مجموعه جدیدم که بازتاب سفرم به نیویورک و شهر منهتن بود به لحاظ بصری و به ویژه اتفاقات درونی تاثیر عجیبی روی من گذاشت به طوری که بعد از دو روز از برگشتنم کارهای این مجموعه را آغاز کردم و طی شش ماه 10 تابلوی بزرگ به تصویر کشیدم.
وی با اشاره به احساس حزن و دلتنگی که بعد از این سفر پیدا کرده بود عنوان کرد: در این سفر با ایرانیهایی مواجه شدم که نیویورک را بزرگترین آرمان خود میدانستند و مهاجرت به عنصری جذاب برای آنها تبدیل شده بود. در حالی که من به عنوان یک شهروند ایرانی چنین حسی نداشتم و میخواستم از این حسم دفاع کنم و از سوی دیگر تلاش داشتم تا از سرزمینم محافظت کنم لذا زنها و جنینهایی که در این تابلوها سرد و اندوهگینند، بازتاب همان نگاه شرقی و ناشی از احساس مادرانه نسبت به سرزمینی بود که میخواستم به مخاطب منتقل شود.
وی همچنین درباره فاصله گرفتن از فضای انتزاعی به سمت فیگوراتیو در این نمایشگاه گفت: همواره بر پایه نیاز درونیام کار کردهام و با وجود آنچه که میدانم امروزه کارهای فیگوراتیو فروش بیشتری دارند اما این انتخاب برای من عمدا صورت نگرفته است. بلکه این فیگورها از درونم آمده و ناشی از نیاز احساسی من بوده است.
وکیلی خاطرنشان کرد: شرایط فرهنگی اجتماعی در کشور ما به گونهای متغیر است که ناخودآگاه این تغییر فضا در هنر من اثر میگذارد من دنبال آن نیستم اما این اتفاق در من حاصل میشود و شاید همین تغییر فضا است که ناخودآگاه من را از فضایی انتزاعی به فضایی فیگوراتیو میرساند.
وی ادامه داد: در کارهای انتزاعی سطح انرژی خودم را پایین میدیدم اما امروز و در این تجربهها حجم انرژی بالاتر رفته است که به احتمال زیاد ناشی از همان نیاز برای شکل دادن به اتفاقات جدید است.
وی گفت: فضای شهری نیویورک و تضادی که با فضای ذهنی و عاطفی من به وجود آورده بود سوال بزرگی بود که چطور میتوانم آن را بر روی بوم ترسیم کنم در واقع آن فضای ایستا، سرد، خشک و سنگین با وجود آنکه تهاجمی نبود اما آنقدر قدرتمند بود که فکر میکردم که من را تسخیر کرده و میخواستم نشان دهم که در چنین فضایی چه حالی دارم. پولکها و نگینهایی که در این تابلوها نیز نقش بسته ترسیم همان فضای ظاهری است و هر مخاطبی در اولین برخورد با نیویورک آن را احساس میکند اما همه آنها یک چیز تزئینی است که در لحظه مخاطب را جذب میکند و بعد تمام میشود.
وی همچنین درباره دلایل استفاده از سوزنهای منگنه برای ترسیم فضای شهر نیویورک در این تابلوها گفت: اولین چیزی که به ذهنم رسید فلز بود و این انتخاب کاملا اتفاقی بود و اصلا برای آن برنامهریزی نکرده بودم بلکه میخواستم بازتاب تجربههایم را به درستی نشان دهم و از سوی دیگر تناقض این دو فضا به قدری زیاد بود که فکر میکنم نمیتوانستم از متریال دیگری به غیر از فلز استفاده کنم.
وی درباره فیگورهایی که در تازهترین تابلوهای خود به وضوح دیده میشوند، توضیح داد: این فیگورها در نمایشگاههای قبلی نیز وجود داشت اما اعتراف میکنم که در این مجموعه کمی آگاهانهتر شکل گرفت و میخواستم دیده شود.
وکیلی همچنین درباره نزدیک بودن این فیگورها به مینیاتورهای ایرانی و شرقی گفت: به واسطه ویژگیهای فردیام همواره دنیا را هم با میکروسکوپ و هم با تلسکوپ میبینم به همین دلیل هم با وجود ابعاد بزرگ تابلوها تمامی فرمهای طبیعی را علاوهبر خلق شدن در اندازههای بزرگ با قلم موهای بسیار ظریف کامل کردم زیرا نیاز به ظریف کاری در چنین تجربههایی را حس میکردم و شاید نزدیک بودن آن به فضای مینیاتور ایرانی و شرقی به واسطه ایرانی بودنم باشد؛ اما به واقع اصراری بر آن نداشتم.
وی در بخش دیگری از سخنان خود پشتکار، صداقت و خوشبینی را در کنار انعطافپذیری از مهمترین ویژگی هر هنرمند و موفقیت او دانست و افزود: تابلوهایم در هر دوره کاملا تمام میشود زیرا میزان انرژیم در هر دوره از تجربههای کاری به قدری زیاد بوده که بعد از تمام شدن آن احساس میکنم خالی شدهام و هیچ چیز دیگر نمیتواند جای آن را پر کند. من با اتمام هر پروژه با آن قسمت از زندگیام خداحافظی میکنم تا در را برای خودم و تجربههای جدیدتر باز بگذارم.
وکیلی در بخش دیگری از سخنان خود درباره حضور موفقش در حراجی کریستیز و فروش 45 هزار دلاری یکی از تابلوهای این مجموعه گفت: در پنج دوره از حراجی کریستیز حضور داشتم و در هر دوره کارم به فروش رفت که قطعا یکی از دلایل این موفقیت حضور مدیر برنامه در کنارم بوده است اما معتقدم در این حراجی هنر من به فروش میرسد.
وکیلی تصریح کرد: این اتفاق و حضور هنرمندان ایرانی در چنین حراجیهایی یک دریچه برای دیده شدن است و باید از آن به خوبی استفاده کنیم لذا نوع نگاه ما در چنین عرصهای اهمیت پیدا میکند و استفاده از چنین موقعیتهایی یک زیرکی میطلبد.
وی همچنین درباره تاثیر حراجیها بر قیمت آثارش گفت: معتقدم قیمت کار من را حراجی بالا نبرده است، بلکه از همان اولین تجربههایم، قیمت آثارم نسبت به همنسلانم بیشتر بود و در هر نمایشگاه تمام کارهایم به فروش میرسید. اما با این وجود مخاطب داخلی همواره برایم اهمیت بیشتری دارد و فکر میکنم این حراجیها زمینههای دیگری را برای هنر ایران به دست میآورد که باید به آنها توجه داشت.


نظر شما