تأمین نیازمندی های رفاهی افراد به سطح و کیفیت مجموعه ای از دارایی ها و چگونگی به کارگیری آنها بستگی دارد. این دارایی ها شامل موارد زیر هستند:
1- دارایی های انسانی: مهارت های ذاتی، استعدادها، صلاحیت ها و توانایی های فردی و آثار آموزش و بهداشت بر انسان ها.
2- دارایی های طبیعی تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر: این دارایی ها نقش منبع را ایفا می کنند و به منزله عامل تولید و به وجود آورنده مطلوبیت استفاده می شوند. مانند: جنگلها، ذخایر ماهی، سنگهای معدنی و سایر قوای طبیعی (مانند: آب جاری و هوا) همچنین محلی برای دفن پس مانده های غیرقابل استفاده ناشی از تولید و مصرف است، یعنی آب، هوا و خاک که آلودگی و دورریز تولید شده توسط انسان ها را در خود جای می دهند.
کارکرد بنیادی تر طبیعت، ارائه خدمات حمایتی حیاتی به نوع بشر است و تمام هستی و زندگی آنها به این خدمت وابسته است. تا به حال نیز، با وجود پیشرفت های همه جانبه در فناوری ها، هنوز هیچ روشی برای جایگزین نمودن کامل دست ساخته های بشر با این خدمات طبیعی یافت نشده است.
3- دارایی دانایی: یعنی دانایی ثبت شده و منظم که در طول زمان و مکان به راحتی قابل انتقال است. برخلاف دانایی پنهان که حاصل تجربه فردی و قضاوتهای آموخته شده است و به همین دلیل تا به ثبت نرسد، به راحتی قابل انتقال نخواهد بود.
4- دارایی های اجتماعی یا ارتباطی: اعتماد میان افراد و شبکه ها به اضافه فهم و ارزش های مشترکی که این دو به وجود می آورند همکاری در درون و میان گروه ها را تسهیل می نمایند.
دارایی های اجتماعی و زیست محیطی با موجودیت خود، به طورمستقیم رفاه بشری را افزایش می دهند. همچنین این داراییها به طورغیرمستقیم و از طریق سهمی که در تولید و رفاه مادی دارند، رفاه بشری را فزونی می بخشند.
دارایی ها، نقش مکمل را برای یکدیگر در تأمین رفاه بشر ایفا می کنند. از آنجا که دارایی ها معمولا مکمل یکدیگر هستند و به دلیل اینکه بازده یک دارایی مشخص نزولی است، نرخ جانشینی یک دارایی به جای دارایی دیگر در تولید (برای تولید یک سطح مشخصی از محصول) روند نزولی خواهد داشت. هنگامی که سطح یک دارایی نسبت به دارایی دیگر کم شود، نرخی که در آن می تواند بیشتر جانشین باشد، کاهش می یابد.
افزون بر این هنگامی که سطح یک دارایی از مرز و آستانه مشخصی کمتر شود دیگر بدون کاهش بهره وری سایر دارایی ها یا بهره وری کل جانشین نمودن مقایر بیشتری از آن دارایی امکان پذیر نخواهد بود.
در جایی که دارایی های طبیعی یا زیست محیطی نسبت به دارایی های انسان ساخت فراوان ترند با جایگزین نمودن دارایی انسان ساخت به جای آنها می توان بازده بالاتر را انتظارداشت، اما در راهبرد بلند مدت جانشینی دارایی انسان ساخت با منابع طبیعی محدودیتهایی وجود دارد.
راهبرد توسعه ای مورد استفاده تا به امروز اغلب تسلط و استفاده از محیط زیست و جانشین نمودن دارایی های انسان ساخت به جای آنها بوده است و کشورهای صنعتی تاکنون این راهبرد را دنبال کرده اند. راهبردهای رشد در کشورهای در حال توسعه نیز اغلب مبتنی بر انباشت دارایی های ساخته شده (دارایی فیزیکی) بوده است. در واقع، مطالعه 60 کشور در اواخر دهه 1980 و 1990 نشان می دهد که رشد 16کشور در میان کشورهایی که اصلاحات سیاستی جدی را دنبال می کردند با انباشت سرمایه فیزیکی همراه بوده است.
برای پیشرفت مردم به ویژه در یک دوره طولانی طیف گسترده ای از داریی ها نیز باید توسعه یابد. مدیریت ترکیب گسترده ای از دارایی ها می تواند تضمین نماید که فرآیند رشد به رفاه پایدار مردم کمک نماید. برای بهبود مدیریت دارایی ها می توان سیاست های مختلفی طراحی کرد. در عمل اغلب سیاست هایی که از نظر اجتماعی با ارزش هستند اتخاذ و اجرا نمی شوند. چشم انداز نهادی به بررسی نیروهایی می پردازد که برای شکل گیری و اجرای سیاست ها اهمیت دارند.
اگر نهادها برای حمایت از مردم و طیف گسترده ای از دارائی ها ایجاد شده باشد، باید نسبت به تغییرات مهم آینده مانند: شهرنشینی، نوآوریهای فنی، رشد اقتصادی، تغییر در ارزشهای اجتماعی، تغییر در کمیابی دارایی های طبیعی و زیست محیطی و روابط مستحکم تر میان ملت ها واکنش نشان دهند و موجب شکل گیری این تغییرات شوند. بنابراین نهادها باید باثبات باشند و درعین حال قادر به تغییر و تطبیق خود با شرایط باشند و نهادهای جدیدی نیز به وجود آید.
ادامه دارد ... .
نظر شما