دوران نوجواني مرحله پر كشمكش و گاه دشواري در زندگي فرد است
. در اين دوره تغييرات زيادي در نوجوان ايجاد مي شود ؛ از آنجا كه نوجواني مقطعي خاص بين كودكي و جواني است ، نوجوان دوران حساسي را مي گذارند؛ زيرا خود را با رشد سريع جسماني ، پيدايش صفا ت ثانوي جنسي و اداي تكليف هاي ديني به صورتي جدي تر مواجه مي بيند .ازطرفي والدين و اولياي مدرسه از آنان توقع رفتارهايي پخته و سنجيده دارند وهم اينكه بايد خود را براي ورود به دانشگاه ، بازار كار و ازدواج ، مهيا سازند . والبته دامها وزمينه بسياري ازانحرافات وناهنجاري هاي رفتاري ، عقيدتي و ديني افرادنيز از همين دوره آغاز و با افزايش سن فرد اصلاح آنها دشوارتر مي شود .دوران بحران
د ريك نظر اجمالي ، نوجواني دوراني پر از تغييرات گوناگون است ومرحله اي انتقالي و مهم به شمار مي رود . در اين مرحله هر چه در زندگي گذشته نوجوان ( كودكي ) رخ داده است ، در وضع فعلي او اثر مي گذارد و اتفاقات و تربيت اين مرحله نيز در وضع زندگي آينده اش تاثيرات پايداري خواهد داشت .
ازهمين روبسياري از بزرگسالان به فرصت هاي ازدست رفته در دوران نوجواني خويش براي ادامه تحصيل ، كار ، ازدواج ، پيشرفت مذهبي و غيره افسوس مي خورند
.در زماني كه نوجوان به سرعت با تغييرات جسماني مواجه مي شود ، اجتماع از او مي خواهد كه مستقل و مسئوليت پذير باشد و روابطش را با همسالان به مسالمت تنظيم كند. دراين دوره از نوجوانان خواسته مي شود كه دروس خود را به خوبي مطا لعه كنند ، از سد دانشگاه بگذرند ، تكليفهاي اسلامي را انجام دهند ، وارد بازار كار شوند و برخي انتظارات ديگر كه تحقق آن براي نوجوانان و جوانان با توجه به واقعيتهاي جامعه كار آساني نيست
. با توجه به موارد مذكور اهميت مسجد به منزله محيطي تربيت كننده و نمايان مي شود .ميزان سازگاري و توانايي كنار آمدن نوجوانان با بحران ها و مشكلات اين دوران متفاوت است و بستگي به عوامل زيادي دارد ، وچنانچه نوجوان به طور همزمان درگير چندين مشكل يا موضوع باشد امكان بروز بحران و ناسازگاري او افزايش مي يابد ، مثلا زماني كه نوجوان دچار تغييرات جسماني
( بلوغ) شده و مجبور به انتخاب رشته در دبيرستان است امكان بروز بحران د ر او بيشتر مي شود . اهل خانواده و محيط نيز نقشي مهم دارند ؛ خانواده اي كه در آن ارتباط افراد با يكديگر مناسب ومثبت است ، مدرسه اي كه مربيان آن افرادي دلسوز و با دانش و تجربه كافي اند و جامعه اي كه در آن برنامه ريزي امور ، به نحوي مناسب اجرا مي شود و جوانان در آن احساس امنيت مي كنند ، امكان بروز بحران را در نوجوانان و جوانان كاهش مي دهد . همچنين درگيري كاري والدين ، اختلافات آنها ، مشكلات مالي ، مدارس شلوغ و بسياري موارد ديگر سبب ايجاد سردرگمي و تاخير د رايجاد هويتي مثبت در نوجوانان مي شود زماني كه فرد به سنين نوجواني مي رسد تا حد زيادي شخصيت و ذهن او شكل گرفته است ، اگر نيازهاي اوليه كودك ؛ ميل نياز به عشق ، احترام ، امنيت ، مهرورزي به ديگران و بازي و سرگرمي ، به موقع ارضا شود، دوره نوجواني نيز با همه تغييراتش با سادگي وآساني و نشاط سپري خواهد شد .استقلال طلبي
نياز نوجوان به استقلال واثبات وجود ، همراه با اين احساس كه او را نمي فهمند ، يكي از خصوصيات مهم دوران نوجواني است ؛ نوجوان مي خواهد از ويژگي هاي دوران كودكي فاصله بگيرد و در جنبه هاي گوناگون به استقلال برسد . هر گاه والدين از اين حس استقلال طلبي نگران شوند و بخواهند اورا زياده از حد تحت نظارت گيرند ، درگيري ايجاد مي شود ، والدين و مربيان نوجوانان بايد اين نكته مهم را مد نظر قرار دهند كه جوان حق انتخاب دارد و برخي از رفتارهاي او كه در نظر آنها ناپسند مي آيد ؛ اقتضاي سن نوجواني است ؛ به علاوه اختلاف سني بين نوجوان و والدين با مربيان ناسازگاري را افزايش مي دهد .
نوگرايي
همان گونه كه ذكر شد ، نوجوان مايل است خود را فردي مستقل معرفي كند ويژگي هاي دوره كودكي خود را كنار گذارد ؛ براي اين منظور نوجوان شروع به انتقاد از والدين واطرافياني مي كند كه در كودكي مورد پذيرش و احترام وي بوده اند. در برخي موارد نوجوان معايب والدين و بزرگترها را چند برابر جلوه مي دهد و نقاط منفي در نظر او بيشتر جلوه مي كند ؛ گاهي نوجواني كه خانواده او از ديدگاه مالي در وضع نامناسبي هستند ؛ مي كوشد اين موضوع را از دوستان خود مخفي سازد وازآشكار شدن اين موضوع نزد دوستانش خجالت مي كشد .
همچنين اكثر نوجوانان تمايل دارند ، والدين و خانواده خود را از دريچه چشم ديگران ،
( به ويژه دوستان ) ، ببينند و درباره آنها قضاوت كنند .بسياري از نوجوانان ، محبتها و رسيدگي هاي والدين را مداخله وفضولي مي دانند
. موضوعي كه رابطه نزديكي با مطالب بالا دارد ، جستجو و نياز به نو شدن ، نزد نوجوانان است . اين امر نمايشگر نياز نوجوان به شكستن قالب هاي موجود ، فاصله گرفتن از كودكي و نياز به فاصله گيري از محيط است ، به عبارت ديگر ، مايل به شكستن الگوهاي سنتي موجود در خانواده يا اجتماع است ؛ بر اثر اين عامل ، نياز به نوگراي در كليه امور در نوجوانان به وجود مي آيد ، از جمله د رموارد : لباس پوشيدن ، آرايش مو و صورت ، استعمال اصطلاحات و كلمات مخصوص و طرز رفتار و حركت هاي خاص، گروه همسالان نيز اين وضع را تشديد مي كنند و نوجوان به پيروي از دوستانش تمايل مي يابد و حس مي كند كه از اين طريق به استقلال و هويت فردي دست يافته است .ديد اقتصادي نوجوانان در جنبه هاي فردي به خانوادگي و اجتماعي ، سياسي و غيره با توانايي آنها در تذكر عمليات صوري ، ارتباط دارد
. با توجه شديد نوجوان به معايب بزرگسالان ، نظم اجتماعي و خلق نظام هاي جانشين ، بيشتر حرف است تا عمل ، اين پديده ممكن است نشاندهنده رشد شناختي ناقص و ادغام نشده با جنبه هاي رفتاري نوجوان باشد . آگاهي نوجوان از تفاوت بين وضع موجود و ممكن ، به سركشي او كمك مي كند . نوجوان از تفاوت بين وضع موجود و ممكن ، به سركشي او كمك مي كند . نوجوان هميشه موجود و ممكن را مقايسه وكشف مي كند و غالبا تصور مي كند از آنچه موجود است ؛ چيزي كم دارد .
نظر شما