كامران محمدی، نویسنده در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره نگارش اثر جدید خود گفت: رمان چهارم من الزاماتی دارد که باید به خاطر آنها و تحقیقاتی که باید به تبع آن انجام بدهم، به اروپا سفر کنم. بخش كوچك اما مهمی از اين رمان در يكی از شهرهای اروپايی میگذرد. چون تا به حال در اروپا نبودهام و با توجه به اینکه به مقطعی از کار رسیدهام که باید قسمتهایی را که در اروپا میگذرد، بنویسم، به زودی به اروپا میروم.
وی با اشاره به اهمیت تحقیق در نوشتن رمان گفت: به اعتقاد من نويسندگی به هيچ وجه كار پشتميزی نيست، بلكه دقيقا عكس این موضوع صادق است. یعنی نويسنده برای نوشتن داستانهايش بهويژه در عرصه رمان، بايد همه اطلاعات لازم را با مشاهده، تحقيق و مطالعه جمعآوری كند. در نگارش سه رمان قبلیام هم همین شیوه همان طور كه براي نوشتن اين سه رمان، سه بار به شهرهاي مرزي كردستان و آذربايجان غربی مانند سردشت، سنندج، مريوان، مهاباد و... سفر كردم و لوكيشنهای داستان را از نزديك ديدم و با مصاحبه و فيلمبرداری، مستندات و اطلاعات مورد نیازم را جمعآوری کردم.
نویسنده رمان «آنجا که برفها آب نمیشوند» با انتقاد از عملکرد سفارتخانهها و رایزنیهای فرهنگی ایران در کشورهای دیگر گفت: در شرایط موجود من به عنوان یک نویسنده نمیدانم اگر بخواهم برای کارم به جایی از دنیا سفر کنم، چه کسی و چه طور میتواند کمکم کند که سفرم مفیدتر باشد. مثلا اگر بخواهم نویسندهای را ملاقات کنم، سفارتخانه ما در آن کشور چه کمکی میکند؟ درواقع همه میدانیم که نه تنها کمکی وجود ندارد، بلکه باید مراقب باشیم به عنوان جاسوس بازداشتمان نکنند. درحالی که اگر رایزنیهای ما به جای اینکه فقط آثار سعدی و حافظ را چاپ کنند، به نویسندگان و چهرههای فرهنگی زنده کشورمان هم توجه داشته باشند، شاید کارهای موثرتری صورت بگیرد.
محمدی با اشاره به سخنان خود درباره سفارتخانههای کشورمان و موضوعات فرهنگی مطرح شده درباره انتخابات ریاست جمهوری گفت: کار سفارتخانه و رایزنی فرهنگی برقراری رابطه است. اما متاسفانه رابطه ما با دنیا هر روز کمتر میشود. امیدوارم رییسجمهور آینده به این نکته توجه داشته باشد که رایزنیهای فرهنگی ما اولا چهقدر فرهنگیاند و ثانیا برای برقراری رابطه چه کمکی میکنند و به این کمک را به چه کسانی میکنند؟ شاید اگر رایزنیهای ما فعالتر و واقعیتر عمل میکردند، ادبیات ایران از نگاه دنیا در 700 سال پیش متوقف نمیشد.
نویسنده سهگانه فراموشی در پایان درباره شیوه روایت چهارمین اثر خود گفت: شايد اساسیترين مساله اين رمان، مهاجرت باشد، اما عشق هم حضور پررنگی در آن دارد. البته مسائل فرعیتر و اجتماعی مثل فرزندآوری و مساله سقط جنین هم بهشکلی در این داستان حضور دارند. از نظر شکل روایت هم شاید داستان در داستان توصیف درستی برای این رمان باشد که گویی مجبورم دو رمان را همزمان با هم بنویسم و کار سنگینتر و طولانیتر از همیشه باشد. با این حال اگر تنبلی نکنم نگارش این رمان تا پایان سال به اتمام میرسد.


نظر شما