اين نويسنده درگفت و گو با خبرنگارفرهنگ و ادب مهر، با بيان اين مطلب افزود : دربخش ترجمه آثاربا بدترين شكل ترجمه و چاپ مي شوند و چون اكثركتابهاي موجود در بازاركتاب ترجمه هستند اين به ضرر عرصه كتاب و ادبيات است ومخاطبان با ديدن چنين آثاري از كتاب و مطالعه دلزده مي شوند در حالي ادبيات نوجوان كار خود را انجام مي دهد و تنها مشكل ، مسئله ترجمه و توزيع نا مناسب مي باشد .
داوود اميريان خاطرنشان كرد : در گذشته وزارت ارشاد قانوني داشت كه هركس بخواهد كتابهاي كارتوني ( كميك استريپ ) و آثاري اين چنيني را منتشر كند بايد حدودا پنج اثر تاليفي داشته باشد كه متاسفانه ظاهرا اين قانون از ميان برداشته شده و چون اين گونه آثار درآمد بالاتري نسبت به بقيه آثار دارند ناشران و مولفان به راحتي به سراغ چنين فعاليت هايي مي روند ، بنابر اين با شرايط موجود ، يك مولف به چه دليل وقت خود را صرف نگارش و خلق يك رمان كند ؟ به نظر من وزارت ارشاد بايد دوباره اين قانون را اعمال كند .
داوود اميريان در ادامه ياد آور شد : امروزه متاسفانه نويسندگان " غم نان " دارند و اكثر آنان به سراغ كارهايي مانند" حسني نگو بلا بگو " و ...رفته اند و يك داستان كوتاه كودك را در دو صفحه مي نويسند و ناشر هم با تصاوير رنگي و ...به چاپ مي رساند و حق تاليف خوبي نيز مولف دريافت مي كنند ، پس لزومي ندارد كه وقت خود را براي آثار پر زحمت و حق تاليف كم هدر دهند .
اين نويسنده تصريح كرد : امروزه مترجميني هستند كه مدت زيادي را وقت صرف ترجمه يك اثر هنري مي كنند و وقتي براي چاپ به ناشر مراجعه مي كنند ، ناشر مي گويد كه قبل از شما اين اثر توسط دو نفر ديگر ترجمه و به چاپ رسيد و ما به ترجمه شما احتياجي نداريم ، پس اين زماني كه مترجم براي ترجمه صرف كرده چه مي شود؟و اين مشكلات همه به خاطر رعايت نكردن قانون " كپي رايت " است .
وي درادامه اين مطلب اضافه كرد : اگر ما تابع قانون كپي رايت شويم ناشر براي اثر ترجمه شده مبلغي را پرداخت مي كند به خاطر اين كه كتابش فروش رود كار ترجمه را به يك مترجم حرفه اي و صالح مي سپارد و اين مترجم هم مسلما با دلسوزي يك ترجمه خوب را تحويل ناشر مي دهد و نگراني اين كه اثر توسط اشخاص ديگري نيز ترجمه شود را ندارد .اگر ما تابع قانون كپي رايت شويم از نظر ترجمه خيلي از مشكلات ما حل خواهد شد .
داوود اميريان در پايان گفت و گو با مهر ، گفت : زبان فارسي مهجور است و اگر داستان هاي ما به زبانهاي آلماني و يا انگليسي و...نوشته مي شد ، شايد نويسندگان ما در جهان رتبه اول را مي داشتند ، همان طور كه هر كدام از آثار ما به زبان هاي ديگر تر جمه شده از كتاب محمد رضا بايرامي گرفته تا هوشنگ مرادي كرماني و...اين رانشان مي دهد كه مشكل ما مشكل زبان ( فارسي ) ماست و علت ديگر استقبال نشدن از آثار ما توسط ناشران خارجي نبودن تابع قانون كپي رايت است .
نظر شما