۲۰ بهمن ۱۳۸۴، ۹:۲۴

به مناسبت سالروز شهادت امام حسين(ع) ؛

امام حسين(ع) وارث بيكرانگي نبوت محمدي است / امام حسين(ع) آئينه تمام نماي فضيلت و فداكاري است

امام حسين(ع) وارث بيكرانگي نبوت محمدي است / امام حسين(ع) آئينه تمام نماي فضيلت و فداكاري است

خبرگزاري "مهر" - گروه دين و انديشه : امروز دهم محرم الحرام 1427 هجري قمري سالروز شهادت امام حسين(ع) وارث بي كرانگي نبوت محمدي است، او آئينه تمام نماي فضيلتها، بزرگ منشيها، فداكاريها، جانبازيها، خداخواهيها وخداجوئيها است و به تنهايي مي تواند جان را به لاهوت راهبر بوده و سعادت بشريت را ضامن شود.

به گزارش گروه دين و انديشه "مهر" امام حسين(ع) دومين فرزند برومند حضرت علي وفاطمه(س) كه روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت چشم به جهان گشود. 

حسين (ع ) و پيامبر (ص )

از ولادت حسين بن علي (ع ) كه در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص ) كه شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد، مردم از اظهار محبت و لطفي كه پيامبر راستين اسلام (ص ) درباره حسين (ع ) ابراز مي داشت ، به بزرگواري  و مقام شامخ پيشواي سوم آگاه شدند.

عالي ترين ، صميمي ترين و گوياترين رابطه معنوي و ملكوتي بين پيامبر(ص) و امام حسين(ع) را مي توان در اين جمله رسول گرامي  اسلام (ص ) خواند كه فرمود: "حسين از من و من از حسينم ".

امام حسين (ع ) با پدر

شش سال از عمرش با پيامبر بزرگوار سپري شد، و آنگاه كه رسول خدا (ص ) چشم ازجهان فروبست و به لقاي پروردگار شتافت ، مدت سي سال با پدر زيست . پدري كه جز به انصاف حكم نكرد و جز به طهارت و بندگي  نگذرانيد، جز خدا نديد، جز خدا نخواست و جز خدا نيافت . پدري كه در زمان حكومتش لحظه اي او را آرام نگذاشتند، همچنان كه به هنگام غصب خلافتش جز به آزارش برنخاستند.

در تمام اين مدت ، با دل و جان از اوامر پدر اطاعت مي كرد و در چند سالي كه حضرت علي (ع ) متصدي خلافت ظاهري شد، حضرت حسين (ع ) در راه پيشبرد اهداف اسلامي ، مانند يك سرباز فداكار همچون برادر بزرگوارش مي كوشيد و در جنگهاي  جمل، صفين و نهروان شركت و به اين ترتيب ، از پدرش اميرالمؤمنين (ع ) و دين خدا حمايت داشت.

امام حسين (ع ) با برادر

پس از شهادت حضرت علي (ع )، به فرموده رسول خدا (ص ) و وصيت اميرالمؤمنين (ع ) امامت و رهبري شيعيان به حسن بن علي (ع )، فرزند بزرگ اميرالمؤمنين (ع )، منتقل گشت و بر همه مردم واجب و لازم آمد كه به فرامين پيشوايشان امام حسن (ع ) گوش فرادارند.

امام حسين (ع ) كه دست پرورده وحي محمدي و ولايت علوي بود، همراه و همكار و همفكر برادرش بود. چنانكه وقتي بنا بر مصالح اسلام و جامعه مسلمانان و به دستور خداوند بزرگ، امام حسن (ع ) مجبور شد با معاويه صلح كند و آن همه ناراحتيها را تحمل نمايد، امام حسين (ع ) شريك رنجهاي برادر بود و چون مي دانست كه اين صلح به صلاح اسلام و مسلمين است در همه حال به دفاع از برادر مي پرداخت .

امام حسين (ع ) در زمان معاويه

چون امام حسن (سلام خدا و فرشتگان خدا بر او باد) از دنيا رحلت فرمود، به گفته رسول خدا(ص ) و اميرالمؤمنين (ع ) و وصيت حسن بن علي (ع ) امامت و رهبري شيعيان به امام حسين (ع ) منتقل شد و از طرف خدا مأمور رهبري جامعه گرديد.

امام حسين (ع ) مي ديد كه معاويه با اتكا به قدرت اسلام ، بر اريكه حكومت اسلام به ناحق تكيه زده، سخت مشغول تخريب اساس جامعه اسلامي  و قوانين خداوند است و از اين حكومت پوشالي مخرب به سختي رنج مي برد، ولي نمي توانست دستي فراز آورد و قدرتي فراهم كند تا او را از جايگاه حكومت اسلامي پائين بكشد، چنانچه برادرش امام حسن (ع ) نيز وضعي مشابه او داشت .

امام حسين (ع ) مي دانست اگر تصميمش را آشكار سازد و به سازندگي قدرت بپردازد، يش از هر جنبش و حركت مفيدي به قتلش مي رسانند، بنابراين صلاح را در اين ديد كه براي فعاليت مؤثر در زمان لازم، صبر را پيشه كند. 

بنابراين تا معاويه زنده بود، چون برادر زيست و علم مخالفتهاي بزرگ نيفروخت ، جز آنكه گاهي محيط و حركات و اعمال معاويه را به باد انتقاد مي گرفت و مردم را به آينده نزديك اميدوار مي ساخت كه اقدام مؤثري خواهد كرد و در تمام طول مدتي 
كه معاويه از مردم براي ولايت عهدي يزيد، بيعت مي گرفت، حسين به شدت با او مخالفت كرد و هرگز تن به بيعت يزيد نداد و وليعهدي او را نپذيرفت، حتي گاهي سخناني  تند به معاويه گفت و يا نامه اي كوبنده براي او نوشت .

معاويه هم در بيعت گرفتن براي يزيد، به او اصراري نكرد و امام (ع ) همچنين بود و ماند تا معاويه درگذشت ... .

قيام حسيني

يزيد پس از معاويه بر تخت حكومت اسلامي تكيه زد و خود را اميرالمؤمنين خواند و براي اينكه سلطنت ناحق و ستمگرانه اش را تثبيت كند، مصمم شد براي نامداران و شخصيتهاي اسلامي پيامي بفرستد و آنان را به بيعت با خويش بخواند.

به همين منظور، نامه اي به حاكم مدينه نوشت و در آن يادآور شد كه براي من از حسين (ع ) بيعت بگير و اگر مخالفت كرد وي را به قتل برسان . حاكم اين خبر را به امام حسين (ع ) رساند و جواب مطالبه كرد. امام حسين (ع ) چنين فرمود: "انا لله و انا اليه راجعون و علي الاسلام السلام اذا بليت الامة براع مثل يزيد". آن گاه كه افرادي چون يزيد، (شراب خوار و قمارباز و بي ايمان و ناپاك كه حتي  ظاهر اسلام را هم مراعات نمي كند) بر مسند حكومت اسلامي بنشيند، بايد فاتحه اسلام را خواند.

امام حسين (ع ) مي دانست اينك كه حكومت يزيد را به رسميت نشناخته است، اگر در مدينه بماند به قتل مي رسد، لذا به امر پروردگار شبانه و مخفي از مدينه به سوي مكه حركت كرد. آمدن آن حضرت به مكه، همراه با دوري او از بيعت با  يزيد، در بين مردم مكه و مدينه انتشار يافت و اين خبر تا كوفه هم رسيد.

كوفيان از امام حسين (ع ) كه در مكه بسر مي برد دعوت كردند به سوي آنان آيد و زمامدار امورشان باشد. امام (ع ) مسلم بن عقيل، پسر عموي خويش را به كوفه فرستاد تا حركت و واكنش اجتماع كوفه را از نزديك ببيند و برايش بنويسد.

مسلم به كوفه رسيد و با استقبال گرم و بي سابقه اي روبرو شد، هزاران نفر به عنوان نايب امام (ع ) با او بيعت كردند و مسلم هم نامه اي  به امام حسين (ع ) نگاشت و حركت فوري امام (ع ) را لازم گزارش داد.

هر چند امام حسين (ع ) كوفيان را به خوبي مي شناخت  و بي وفايي  و بي ديني شان را در زمان حكومت پدر و برادر ديده بود و مي دانست به گفته ها و بيعتشان با مسلم نمي توان اعتماد كرد، وليكن براي اتمام حجت و اجراي اوامر پروردگار تصميم گرفت به سوي كوفه حركت كند.

با اين حال تا هشتم ذيحجه ، يعني روزي  كه همه مردم مكه عازم رفتن به "مني " بودند و هر كس در راه مكه جا مانده بود با عجله تمام مي خواست خود را به مكه برساند، آن حضرت در مكه ماند و در چنين روزي با اهل بيت و ياران خود، از مكه 
به مقصد عراق خارج شد و با اين كار هم به وظيفه خويش عمل كرد و هم به مسلمانان جهان فهماند كه پسر پيغمبر امت ، يزيد را به رسميت نشناخته و با او بيعت نكرده ، بلكه عليه او قيام كرده است .

يزيد كه حركت مسلم را به سوي كوفه دريافته و از بيعت كوفيان با او آگاه شده بود، ابن زياد را به كوفه فرستاد. ابن زياد از ضعف ايمان، دورويي و ترس مردم كوفه استفاده كرد و با تهديد و ارعاب ، آنان را از دور و بر مسلم پراكنده ساخت، مسلم به تنهايي با عمال ابن زياد به نبرد پرداخت و پس از جنگي دلاورانه و شگفت ، با شجاعت شهيد شد.

امام حسين (ع ) از همان شبي كه از مدينه بيرون آمد، و در تمام مدتي كه در مكه اقامت گزيد، و در طول راه مكه به كربلا، تا هنگام شهادت ، گاهي به اشاره ، گاهي به اعلان مي داشت كه : "مقصود من از حركت ، رسوا ساختن حكومت ضد اسلامي يزيد و صراحت برپاداشتن امر به معروف و نهي از منكر و ايستادگي در برابر ظلم و ستمگري  است و جز حمايت قرآن و زنده داشتن دين محمدي هدفي ندارم ".

و اين مأموريتي بود كه خداوند به او واگذار كرده بود، حتي اگر به كشته شدن خود و اصحاب و فرزندان و اسيري خانواده اش ختم شود .

رسول گرامي (ص ) و اميرمؤمنان (ع ) و حسن بن علي (ع ) پيشوايان پيشين اسلام ، شهادت امام حسين (ع ) را بارها بيان فرموده بودند. حتي در هنگام ولادت امام حسين (ع ) و خود امام حسين (ع ) به رسول گرانمايه اسلام (ص ) شهادتش را تذكر داده بود.

علم امامت مي دانست كه آخر اين سفر به شهادتش مي انجامد، ولي او كسي نبود كه در برابر دستور آسماني  و فرمان خدا براي جان خود ارزشي قائل باشد، يا از اسارت خانواده اش واهمه اي  به دل راه دهد. او آن كس بود كه بلا را كرامت و شهادت را
سعادت مي پنداشت .

امام حسين (ع ) با همه اين افكار و نظريه ها كه اطرافش را گرفته بود به راه خويش ادامه داد و كوچكترين خللي در تصميمش راه نيافت . سرانجام رفت و شهادت را دريافت . نه خود تنها، بلكه با اصحاب و فرزندان كه هر يك ستاره اي درخشان در افق اسلام بودند، رفتند و كشته شدند و خونهايشان شنهاي  گرم دشت كربلا را لاله باران كرد تا جامعه مسلمانان دريابد يزيد جانشين رسول خدا نيست و اساسا اسلام از بني اميه و بني  اميه از اسلام جداست . 

نگرشي  ژرف مي خواهد تا بتوان بر همه ابعاد اين شهادت عظيم و پرنتيجه دست يافت .

از همان اوان شهادت تا كنون، دوستان و شيعيان و همه آنان كه به شرافت و عظمت انسان ارج مي گذارند، همه ساله سالروز به خون غلتيدن آن امام بزگوار را، سالروز قيام و شهادتش را با سياه پوشي و عزاداري محترم مي شمارند و خلوص خويش را با گريه بر مصائب آن بزرگوار ابراز مي دارند.

پيشوايان مآل انديش و معصوم ما، هماره به واقعه كربلا و به زنده داشتن آن عنايتي خاص داشتند. غير از اينكه خود به زيارت مرقد آن بزرگوار مي شتافتند و عزاداري  بر پا مي داشتند، در فضيلت عزاداري و محزون بودن براي آن بزرگوار، گفتارهاي متعددي ايراد فرموده اند.

هر چند عزاداري و گريه بر مصائب حسين بن علي (ع )، مشرف شدن به زيارت قبرش و بازنماياندن تاريخ پرشكوه و حماسه ساز كربلايش ارزش و معياري والا دارد، اما بايد دانست كه نبايد تنها به اين زيارتها و گريه ها و غم گساريها اكتفا كرد، بلكه همه اين تظاهرات، فلسفه دين داري، فداكاري و حمايت از قوانين آسماني را به ما گوشزد مي كند و هدف هم جز اين نيست،  نياز بزرگ ما از درگاه حسيني آموختن انسانيت و خالي بودن دل از هر چه غير از خداست مي باشد، وگرنه اگر فقط به صورت
ظاهر قضيه بپردازيم، هدف مقدس حسيني به فراموشي سپرده مي شود.

اخلاق و رفتار امام حسين (ع )

با نگاهي  اجمالي به سالهاي زندگي سراسر خداخواهي و خداجويي  حسين (ع )، درمي يابيم كه هماره وقت او به پاكدامني  و بندگي و نشر رسالت احمدي و مفاهيم عميقي والاتر از درك و ديد ما گذشته است . 

در تاريخ انسان به مردان بزرگي برخورد مي كنيم كه هر يك در جبهه و جهتي  عظمت و بزرگي خويش را جهان گير ساخته اند، يكي در شجاعت ، ديگري در زه و آن ديگري  در سخاوت اما شكوه و بزرگي امام حسين (ع ) حجم عظيمي است كه ابعاد بي نهايتش هر يك مشخص كننده يك عظمت فراز تاريخ است، گويا او جامع همه والائيها و فرازمنديها است. 

مردي كه وارث بي كرانگي  نبوت محمدي است، مردي كه وارث عظمت عدل و مروت پدري چون حضرت علي (ع ) است و وارث جلال و درخشندگي فضيلت مادري چون حضرت فاطمه (س ) است، چگونه نمونه برتر و والاي عظمت انسان و نشانه آشكار فضيلتهاي خدايي نباشد. 

او با همه خويشتن، آئينه تمام نماي فضيلتها، بزرگ منشيها، فداكاريها، جانبازيها، خداخواهيها وخداجوئيها است، او به تنهايي  مي تواند جان را به لاهوت راهبر باشد و سعادت بشريت را ضامن گردد.

کد خبر 287809

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha