
به گزارش خبرنگار فرهنگي « مهر» دكتر داريوش شايگان گفت : تا جايي كه ما اطلاع داريم فرهنگ ها و تمدنها همواره با يكديگر ارتباط داشتند . اين ارتباط ها از طريق جنگ، ترجمه متون ، تجارت و ... صورت مي گرفت . پس از ورود فلسفه و فرهنگ يوناني به عالم اسلامي ما شاهد به وجود آمدن دو مكتب ابن سينايي در شرق جهان اسلام و ابن رشدي در غرب عالم اسلام هستيم . هرچند كه نفوذ مكتب ابن رشد در شرق جهان اسلام در حد صفر است ، اما، اين مكتب علاوه بر غرب جهان اسلام ، از طريق ترجمه متون عربي به لاتين ، در فرهنگ غرب هم نفوذ پيدا كرده است . از سوي ديگر مي توان به ترجمه متون سنسكريت به تبتي ، ترجمه متون هندي و سنسكريت به چيني و ژاپني ياد كرد كه موجب گسترش سنت بودايي در ديگر فرهنگها شده اند . نكته اي كه براي من بسيار قابل توجه است تسامح موجود در اديان شرقي است . هنگامي كه بودا در قرن ششم پيش از ميلاد ظهور مي كند و منكر سنديت آسماني « ودا» ها مي شود هيچ گونه اذيت و آزاري نمي بيند ، يعني ملحد، مرتد، و كافر خوانده نمي شود .
دكتر شايگان افزود : در دوران جديد همگي فرهنگها و تمدنها با تمامي تفاوت هايي كه با يكديگر دارند در يك منظومه فكري قرار دارند . در دوران جديد گسست وجود دارد . براي مثال مي توان از وجود سه فرهنگ در ايران معاصر ياد كرد . ما در حال حاضر همزمان داراي فرهنگ ايران پيش از اسلام، ايران اسلامي ، و فرهنگ غربي هستيم . نكته قابل توجه اين است كه ميان دو فرهنگ ايران پيش از اسلام و فرهنگ ايران اسلامي چندان اختلاف و گسستي مشاهده نمي شود ، حتي شباهت هايي هم وجود دارد ، اما، مي بينيم كه بين سنت ( فرهنگ ايران پيش از اسلام، و ايران اسلامي) و تجدد گسست وجود دارد و بسياري از مسائل و مشكلات ما مربوط به اين گسست است .
وي ادامه داد : من در آثار خود تلاش كرده ام كه وضعيت كشورهاي شرقي را در برابر تجدد توضيح دهم . به نظرمن اين كشورها در وضعيت « نه هنوز» و « ديگر هرگز» هستند ؛ يعني در وضعيتي بينابين قرار دارند . آنها بين « نه هنوز » و « ديگر هرگز» ، يعني بين مدرنيته اي كه در حال استقرار است ولي كاملا جذب و پذيرفته نشده و سنتي كه در حال فروپاشي است و ديگر هرگز در شكل نخستين خود تجديد نخواهد شد به سر مي برند . اين وضعيت به اين كشورها ويژگي خاصي مي دهد و آنها را چند هويتي مي نمايد .
شايگان در پايان سخنان خود گفت : ما در دنيايي زندگي مي كنيم كه چند هويتي است ، و مشكلي هم كه در اين رابطه داريم اين است كه چگونه مي توان اين هويت هاي چندگانه را به گونه اي اداره كرد كه موجب تخاصم نشود . آقاي مورن در سخنراني خود از تفكر سياره اي سخن گفت كه سخني كاملا درست است . ما امروزه از حالت مدار بسته خارج شده و در تاريخ جهاني زندگي مي كنيم ، لذا بايد جايگاه خود را در اين تاريخ جهاني بيابيم . من در جايي گفته ام كه با ظهور تجدد ، كشورهاي شرقي، از جمله ايران، به تعطيلات تاريخ رفته اند ، اما هم اكنون مي گويم كه كشور ما با انقلابي كه در سال 1357( 1979) كرد عملا وارد تاريخ جهاني شد ه است .


نظر شما