به گزارش خبرنگار سياسي "مهر"، دكتر مهدي مطهرنيا در ميزگرد هسته اي خبرگزاري "مهر"، با بيان اينكه شرايط فرسايشي در پرونده هسته اي به نفع ايران نيست، گفت : اتفاقي كه در حال انجام است اين است كه شرايط فرسايشي موضوع هسته اي، افكار عمومي جهان و منطقه را خسته كرده است و اين به نفع ما نيست و هزينه آور شده است. مخصوصا از جنبه قدرت نرم و حالت رواني آن.
وي افزود : مسئله ديگر اين است كه ايران در شرايط فعلي جايگاه استراتژيك خود را بازيافته، حتي از دوران جنگ سرد هم پر اهميت تر شده است و دنيا بايد اين را بپذيرد، امروز ايران و خليج هميشه فارس در واقع خاورميانه بزرگ و اصيلي است كه هر كس بر آن حاكم شود، بر كل منطقه حاكميت خواهد داشت.
مطهرنيا سپس به موقعيت ژئواستراتژيكي ايران در معادلات آينده منطقه اشاره كرد و افزود : ايران همسايه آينده اروپا است.
مطهرنيا خاطرنشان كرد: اگرچه اروپا و آمريكا در مورد ايران باهعم متحد هم هستند اما بايد توجه كرد كه در كلمه "اتحاد" هم رقابت وجود دارد و هم همكاري و ما بايد از اين مسئله بهترين بهره را ببريم.، امروز آمريكا مي خواهد يك كمربند طلايي به دور اروپا بكشد، آمريكا به دنبال جنگ انرژي است.
وي سپس به طرح خاورميانه بزرگ كه محور مهم سياست آمريكا در منطقه و در برابر ايران است، اشاره كرد و گفت: به همين آمريكا خاطر به سراغ مصر و هند رفته است و با قراردادهاي كلان امنيتي -هسته اي ، هند را به عنوان متحد استراتژيك خود ارتقاء داده است. ايران قفل اين كمربند طلايي است و به همين خاطر ايران، نقطه ثقل فشار آمريكا بر منطقه براي ايجاد تغييرات آمريكايي است.
مطهرنيا ادامه داد: حسني مبارك رئيس جمهوري مصر به شدت با اين طرح مخالف بود ولي با ديدار محرمانه اخير پسر حسني مبارك و جرج بوش ، مورد موافقت اصولي مصر قرار گرفت.اين موافقت ، كاملا تاثير خودش را در سخنراني مبارك در اجلاس شرم الشيخ داشت كه قطعا سرآغاز يك دوره نوين است.
آمريكا سعي مي كند فشار بر اسرائيل را هم كاهش دهد و به اصطلاح طوق را از گلوي اسرائيل باز نمايد، اين حركت با جدا سازي لبنان از سوريه آغاز شد، آمريكايي ها در مقطع فعلي به دنبال نيروهاي "انتقالي " در كشورهاي منطقه هستند و حتي ازجنبش "حماس" به عنوان نيروي انتقالي درفلسطين استفاده مي كنند |
اين استاد دانشگاه گفت: امريكايي ها دقيقا همان كاري را كه با شاه كردند، در دوره علي اميني (1340 شمسي) مي خواهند با مصر و برخي كشورهاي عربي منطقه انجام دهند، اينكه شاه را مجبور به اعمال اصلاحات سياسي، منتها الان اين كار را گسترده تر و متنوع تر انجام مي دهند.
اين استاد دانشگاه در ادامه به محور ديگر سياست جديد آمريكايي ها در منطقه اشاره كرد و افزود: امروز آمريكايي ها طوق را از دور اسرائيل باز مي كنند و اين محصول جايزه اي است كه غرب به اسرائيل مي دهد.: از سوي ديگر آمريكا سعي مي كند فشار بر اسرائيل را هم كاهش دهد و به اصطلاح طوق را از گلوي اسرائيل باز نمايد، اين حركت با جدا سازي لبنان از سوريه آغاز شد، آمريكايي ها در مقطع فعلي به دنبال نيروهاي "انتقالي " در كشورهاي منطقه هستند و حتي از جنبش "حماس" به عنوان نيروي انتقالي در فلسطين استفاده مي كنند ، البته از ديدگاه آمريكايي ها.
مطهرنيا اظهار داشت: امروز جغرافياي بازي قدرتهاي بزرگ در ايران است و ايران يك فرصت طلايي دارد تا از همه طرفها امتياز بگيرد، به بيان ديگر هم تهديدات جدي است و هم فرصت ها.
در ادامه، مطهرنيا به بيان مثالي در مورد سياست هدفمند آمريكا در خاورميانه اشاره كرد و گفت: آمريكا شب انتخابات فلسطين، رسما اعلام كرد، كه 20 ميليارد دلار به جنبش "فتح" كمك خواهد كرد و با اين كار شايد نزديك به 30 درصد آراي فتح به نفع حماس از ميان رفت و كمك بزرگي به حماس شد، آمريكايي ها اين تحليل را دارند كه فلسطين و منطقه با حماس مي توان بهتر از دوره انتقالي عبور كنند ، امروز منطقه را باز تعريف مي كنند و خوب مي دانند كه ايران قطب اين كمربند جديد است.
اين استاد دانشگاه سپس به تحليل موضوع هسته اي ايران پرداخت و خاطرنشان كرد: پرونده هسته اي مركز ثقل فشار امريكا بر ايران است ولي اصل قضايا نيست، آمريكايي ها ابتدا با طرح مسئله "نطنز" بعد فني موضوع هسته اي ايران را مطرح كردند و سپس با مديريتي كه كردند آن را وارد بحث حقوقي كردند و شوراي حكام آژانس را وارد بازي كردند و بعد ايران را بردند به اين سمت كه پروتكل الحاقي و تعليق ها را بپذيرد.
وي ادامه داد: بعد از آن اوضاع پرونده هسته اي را مديريت كرد و بعد سياسي به پرونده داد، با عوض شدن تيم مذاكره كننده و تحولات سال 84 آمريكا توانست بهره برداري كند و آن را "سياسي" كند، تا به حال آنها سه لايه را مديريت كرده اند و به اينجا رسانده اند.
مطهرنيا گام بعدي را افزودن "بعد امنيتي" به مسئله هسته اي دانست و گفت: حواشي را بايد كنار بگذاريم، حاشيه شوراي امنيت تفاوت چنداني با خود شوراي امنيت ندارد و موضوع هسته اي ايران در آستانه امنيتي شدن هم هست. آمريكايي ها فرزندان ماكياول هستند، در مكتب آنان هدف وسيله را توجيه مي كند، آنها امروز شاگردان ليبراليسم كلاسيك و لاك نيسند، شاگردان مكتبي هستند كه مي گويد بايد دموكراسي را به جهان حاكم كرد ولي به ضرب شمشير.
وي ادامه داد: آمريكايي ها ديپلماسي ترديد و تهديد را با چهار بهانه تروريسم ، انرژي هسته اي ، مخالفت با صلح اعراب و اسرائيل عليه ايران كوك كرده اند، امروز جهان امنيت گرا است و آمريكا نهايت استفاده را از اين گفتمان جهاني مي كند.
مطهرنيا گفت : ديپلماسي آمريكا در مورد ايران الان در مرحله ماقبل از تهديد است و هنوز وارد مرحله تهديد نشده است، برخلاف نظر دكتر علايي، چيزهايي كه ما شاهد آن هستيم، حركت رواني معطوف به تهديد است ، هنوز رامسفلد و طيف نظامي هاي آمريكا حرف نزده است، برخلاف ما كه نظامي هايمان ابراز عقيده كرده اند، چون در جهان، معني سخن گفتن يك نظامي با لباس نظامي به اين معنا است كه موضوع از فاز سياسي خارج و به فاز نظامي وارد شده است. آمريكايي ها الان تقسيم كار كرده اند، فقط كاندوليزا رايس حرف مي زند، سكوت پنتاگون و مراكز مهم ديگر آمريكا كاملا معني دار است،
وي تاكيد كرد ، سياست بعدي آمريكايي ها ، ديپلماسي تحميل و تحقير ايران است.اروپا آيفون تصويري آمريكا شده است.
مطهرنيا اظهار داشت: ايران در ابتداي شروع بحران هسته اي ، ابتدا سياست ترديد و تضمين را دنيال كرد، يعني ترديدها را در مورد برنامه هسته اي اش پذيرفت و اعتماد سازي كرد و بعدها به سياست تضمين و ترغيب روي آورد.
وي گام بعدي ايران را ورود به "ديپلماسي مقاومت هوشمندانه " معرفي كرد و گفت : در مقطع فعلي بايد به دنبال ديپلماسي ابتكاري بود، نبايد به دنبال رويارويي بود، مقاومت را طوري بايد مديريت كنيم كه به حداقل برسانيم و در آن گفتمان روز دنيا، يعني گفتمان امنيت را هم در نظر بگيريم .
اين استاد دانشگاه به محور ديگري از گفتمان امنيت در دنيا اشاره كرد و گفت : امروز آمريكا مدعي مديريت امنيت جهان است، و بعد از آمريكا ، برخي از قدرتهاي بزرگ مانند روسيه هم مدعي برقراري نظم امنيتي در منطقه و جهان هستند و بحث تروريسم اين بهانه را به آنها داده است، بازي اصلي بين اين دو لايه است، بازي اصلي ميان امريكا و قدرتهاي بزرگ است .اما جعرافياي بازي در منطقه خاورميانه است .كنش گراني كه مي توانند به تنهايي امنيت را برقرار كنند، لذا اگر احساس كنند كه ايران در قطب امنيتي باشد و مستقل ..قورا به اجماع خواهند رسيد.اصل بازي ما نيستيم، محيط بازي ماييم، الان ايران قلب دنيا است.
مطهرنيا خاطر نشان كرد :ايران به يمن انقلاب اسلامي از سطح يك قدرت ضعيف و وابسته، به سطح قدرتي بالا و برتر درآمده است ولي نكته اي كه بايد به آن توجه كنيم، برآورد درست و منطقي از قدرت و توانايي هايمان است، واقعيت اين است كه نقلاب هنوز نهادينه نشده است، نهادينه شدن نهادهاي انقلاب با نهادينه خود انقلاب تفاوت دارد، ما بايد هنوز خود را تثبيت كنيم.
ايران به يمن انقلاب اسلامي از سطح يك قدرت ضعيف و وابسته، به سطح قدرتي بالا و برتر درآمده است ولي نكته اي كه بايد به آن توجه كنيم، برآورد درست و منطقي از قدرت و توانايي هايمان است، واقعيت اين است كه نقلاب هنوز نهادينه نشده است، نهادينه شدن نهادهاي انقلاب با نهادينه خود انقلاب تفاوت دارد، ما بايد هنوز خود را تثبيت كنيم |
وي افزود: تحركات راديكالي در شرايط فعلي به نفع ما نيست،به هيچ وجه تقابل به نفع ايران نيست.متناسب با توان مان بايد بازيگري كنيم، مرعوب نشويم، لذا پاردايم گذشته بايد تغيير كند، نمونه تغيير پاراديم اين است كه مثلا رئيس جمهور سابق ما از دست دادن با كلينتون خودداري كرد ولي رئيس جمهور اصولگراي ما امروز به بوش نامه مي نويسد، اين نشان از تغيير پاراديم است، اگر چه در نامه ، رفتار سياسي بطور جدي به چالش گرفته مي شود اما تغير پارادايم را نشان مي دهد كه حاكم هم شده است ، لذا ما از مقاومت در برابر نظام بين الملل بايد به سمت سطح ديپاماسي مبتركانه و هوشمندانه براي ايجاد فضاي مناسبي كه بتنوانيم با حفظ اصول ، شرايط موجود را مديريت كنيم و به يك تعامل مثبت با نظام بين الملل برسيم.افكار عمومي را هم اكاه كنيم كه اين تسليم نيست، اگر دير شروع كنيم ،همين فرايند عقلانيت تدريجي را در جهان تسليم معرفي خواهند كرد و همين براي ما يك تهديد مي شود.
مطهر نيا در پايان اين ميزگرد اظهار داشت: آمريكايي ها 9 سناريو براي حمله به ايران دارند، آمريكا در تفكر استراتژيك خود چهار كار انجام مي دهند، استفاده از كم هزينه ترين منابع قدرت ولي از پاياترين و پوياترين، اولين قدرت، قدرت فرهنگي است ، بعد قدرت اقتصادي ، بعد قدرت سياسي ،.بعد تهديد و بعد اقدام نظامي ، الان هنوز در بعد سياسي هستند و مشغول آماده كردن افكار عمومي هستند، ما بايد سريع بازآفريني كنيم، ديپلماسي فعال نبايد موجب عزيمت جامعه بين المللي براي رسيدن به اجماع عليه ايران شود، اين فعال است ولي به نفع رقيب تمام مي شود.
نظر شما