به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشتی است که حسینعلی رمضانی، مدرس دانشگاه و عضو شبکه پژوهشگران و محققان علوم انسانی در مورد راهپیمایی اربعین نوشته شده است:
زمان و مکان دو امر محسوس و قابل درک در نظام هستی، که در طول اندیشه و معرفت جویی انسانها هنوز به یک تعریف جامع و مانع نرسیده اند. دو مفهومی که در واقع به عنوان پدیده هایی مطرح می شوند که در سادگی مفرط خود قابل حل نمی باشند و در لسان علمای مختلف "سهل ممتنعی" هستند که هنوز می شود راجع به آن دو صحبت کرد و نظر داد و حد یقفی برای آن دو فرض نکرد. چنان موجودات منبسطی در نظام هستی، که شاید تا زمان و مکان باقی هستند، می توان در حوزه معرفتی بدانها پرداخت. (جهت اطلاع از دیدگاه نویسنده در این خصوص به دو نوشته أخیر ایشان با عنوان"ساده سازی معادله پیچیده زمان و مکان"۱ و " بسامد زمان تابعی از قبض و بسط فضا"۲ که در سایت های علمی منتشر شده است، رجوع شود.)
زمان و مکان حرکتی دَوَرانی دارند. حرکت مکان طبق قانون ترمودینامیک، حرکتی منبسط و پاد - ساعت و یا اصطلاحاً راست به چپ است. حرکت و جابجایی اجزای مکانی از زیر- اتم شروع شده و تا اجرام سماوی و یا کهکشان ها ادامه دارد. این در حالی است که حرکت زمان انقباظی بوده و حرکت از چپ به راست است. این دو جریان موازی در نقطه ای به نام قیامت که همراه با انفجار عظیمی خواهد بود، با هم برخورد می کنند. برخوردی چنان عظیم! که دیگر نه از مکان قابلِ اشاره چیزی باقی خواهد ماند و نه از زمان قابل گذر.
حرکت بر جابجایی یک امر مکانی استوار است، اما این جابجایی بر طول، عرض و عمق یک "جا" نسبت به "جایی" دیگر سنجیده می شود. مکان در صورت بروز شرایط جوی و فضایی و یا انرژی های محیط درون و بیرون خود، دچار دخل و تصرف و یا تغییر و تحول می شود. مکان امری ذاتی و اولیه بوده و جریان و حرکت زمان امری عَرَضی و مجعول ذهن بشر که با تنزّل دادن اعداد از عالم میانی در مکان، هویت ثانویه به خود می گیرد و موجب شکل گیری نظم و حل معادلات حرکت بر پایه زمان می شود. زمان بُعدی مجزا از مکان و فضا نیست. زمان ساخته و پرداخته ذهن عددی انسان هاست. زمان در زیر – ثانیه بر تکانه های ماده ای مکانی به نام سزیوم بنا نهاده شده و تا سال که معادل ۳۶۴ یا ۳۶۵ روز است بر پایه مکان و جابجایی مکانی زمین به دور خود در حرکت وضعی و دور خورشید در حرکت انتقالی شکل و هویت می گیرد؛ بنابراین مکان امری ذاتی و دارای اصالت و زمان امری فرضی و دارای اصالت بالغیر است.
طبق آخرین نظریات علمی در سطوح مختلف پدیده های مکانی از جمادات، نباتات تا حیوانات گرفته که در علوم فیزیکی، شیمیایی و زیستی در هویت های اتمی، مولکولی و سلولی؛ مطرح است، مبین این اصل اساسی هستند که ماده از بین نمی رود و از حالتی به حالت دیگر تغییر و تحول می یابد. تمام مواد قابلیت حمل دیتا یا همان اطلاعات خام را در خود دارند. نگاه به این جابجایی ها را می توان در فنآوری اطلاعات که توسط بشر و با بهره گیری از خواص مواد و نیز قواعد حاکم بر منطق کلاسیک در حوزه معرفتی از صفر و یک باینری گرفته تا منطق فازی، مشاهده کرد. اجزای مکانی قابلیت حمل و حفظ دیتا را دارا می باشند. این سخن و ادعا که الان توسط انسان کشف و در علوم مختلف به آن رسیده اند در ۱۴۰۰ سال پیش در کلام الله که بر قلب مستعد حضرت محمد مصطفی (ص) نازل و بر لسان مبارکش جاری شد، بیان گردید. حمل دیتا در سطح اتمی در آیه ۴ سوره زلزال آمده است که زمین شروع به بیان حقایق می کند"یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها" و در لایه و سطح مولکولی حمل دیتا اعم از گناه و ثواب توسط اجزای مکانی عالم که در آیه ۴۱ سوره روم بدان اشاره شده"ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ ... "و در سطح سلولی آیه ۶۵ سوره یس"الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَی أَفْوَاهِهِمْ وَتُکَلِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ" شهادت اجزای بدن له یا علیه صاحب آن آورده شده است. امری که اندیشمندان مادی با نفوذ در اجزای هستی توانستند آن را کشف و در حوزه تکنولوژی به استخدام گیرند.
حال که مکان و اجزای مکانی قابلیت حمل دیتا را دارند، باید پرسید که آیا حوادث و اتفاقاتی که در طول زمان و در سطح، عمق و ارتفاع مکانی رخ داده است، از خاطر مکان دور و یا فراموش می شود؟ بقای این اطلاعات تا چه میزان است؟ آیا گذر زمان می تواند دیتاهایی که برآمده از کنش و واکنش انسان ها و روابط حاکم بین آنها پدید آمده اند و الان از لحاظ فیزیکی حضور نداشته و قابل لمس نیستند، معدوم شده و از صفحه و صحنه هستی گم و یا ناپدید شوند؟ به نظر و با استدلالات اولیه و مقدماتی که در حوزه علمی و یا دینی بیان داشتیم، خیر.
در نگاه سیستمی اجزای هستی در تعامل و کنش و واکنش دائمی با یکدیگر به سر می برند. کوچکترین کنش از جزیی ترین اجزای هستی بر کل هستی اثر می گذارد. چینشی منطقی در سیر تکوین که حکمت بالغه حضرت حق، آن را بنا نهاده است و انسان هایی که "راسخون فی العلم" هستند به این روابط پی می برند و سر تعظیم فرود آورده و متصف به صفت "حکیم" می شوند. حکمت بر پایه احکامی بنا نهاده شده که حضرت حق، حکیمانه آن را در بین اجزای هستی جاری و ساری نموده است.
یکی از حکمت های حضرت حق، قاعده ماندگاری دیتا در نظام هستی است. کل هستی حامل کلمات حضرت حق می باشند "وَلَوْ أَنَّمَا فِی الأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَالْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ کَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ" و انسان با ابزار معرفتی به شکار این کلمات دست زده و در نهایت با نفوذ در اجزای هستی "یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا ... " به تسخیر آنها می پردازد"وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً مِنْهُ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ".
مکان ها، طبق قانون سوم نیوتن بر هم اثر دارند. قانون سوم نیوتن بیان می کند که هر گاه جسمی به جسم دیگر نیرو وارد کند، جسم دوم نیرویی با همان اندازه و در جهت مخالف به جسم اول وارد میکند و این ارتباط در حوزه ماده و انرژی دائمی است. ماده و انرژی به یکدیگر تبدیل می شوند ولی هیچ گاه از بین نمی روند. مشهورترین معادله جهان نشان می دهد جرم و انرژی به یکدیگر قابل تبدیل اند. (انرژی هر جسم (E) برابر است با حاصل ضرب جرم(M) آن جسم در مجذور سرعت نور(C). این رابطه این حقیقت را بیان می کند که جرم - انرژی می تواند بر حسب واحد انرژی(E)، یا بطور معادل با واحد جرم(M=E/C۲) بیان شود. در حقیقت جرمی که به اشکال مختلف انرژی نسبت می دهیم، دارای تمام خواصی است که به جرم نسبت می دهیم. یکی از مهمترین خواص انرژی تبدیل پذیری آن به انواع مختلف انرژی است و در این معادله این ادعا نهفته است که تمام جرم یک ذره می تواند به انرژی تبدیل شود و هر شکلی از انرژی دارای جرمی معادل است. حال باید پرسید کلام و پیام اعم از کنش و واکنش، جابجایی ماده، حرکت، نیات افرادی که در برهه ای از زمان یا همان تاریخ رخ داده و ماده و جرمی که تبدیل انرژی شده اند، از بین رفته است؟ و باز پاسخ ما با بهره گیری از قواعد مورد تایید جامعه علمی، خیر! هیچ دیتایی که از ماده به انرژی تبدیل می شود از بین نخواهد رفت.
حال بیایید با مقدماتی که بیان داشتیم واقعه کربلا و نیز رهسپار شدن انسان های عاشق به سوی آن مکان را در ایام راهپیمایی اربعین حسینی مورد واکاوی قرار دهیم. مکانی چون کربلا در سال ۶۱ هجری قمری شاهد اتفاقاتی بوده است که اکنون و پس از گذشت ۱۳۷۹ سال از آن واقعه، هنوز شاهد حرارت و زنده و پویا بودن آن اخبار و حوادث می باشد. مکان کربلا حامل پیامی است که هیچ زمانی نمی تواند آن پیام و دیتا را محو کند؛ حتی با تخریب و به آب بستن آن مکان هم نمی تواند بر حقیقت آن پیام پوششی بگذارد. اتفاقات کربلا در ایام عاشورا چنان عظمتی دارد که حمل آن برای زمین سخت می باشد و در این بین آسمان به یاری او شتافت تا اندکی از بار این خبر کم کند. خون هایی که حضرت به آسمان می افشاند نشان از بی طاقتی و بی تابی زمین نینوا داشت. حامل اخبار کربلا زمین، زمان، زمینه و زمینیان با هم هستند. جریان و صیرورتی که حرارت عشق را در مقابل انجماد قیاس قرار می دهد. ندایی که با جان و دل می توان شنید و هیچ عقل قیاس گری نسبت به این حقیقت قائل نمی شود. پای استدلال در این راه چوبین و سخت بی تمکین بود. انسانهای عاشق قدم در سیر مکانی می گذارند که هدف آنها رسیدن به نقطه ای از نماد عشق و نگین عالم تکوین است که دردانه هستی و تجسم تشریع در تکوین در آن مکان، با خالق هستی به عشقبازی پرداخت. اوج عشق بازی با یار را می توان در طَبَق اخلاص قرار دادن هر چه به رسم امانت داشت؛ در عاشورای حسینی مشاهده کرد. آنجا که عاشق و معشوق و زمین و آسمان همدیگر را در آغوش گرفته اند.
راهپیمایی اربعین حسینی، یعنی قرار گرفتن افرادی که با پای دل در سیر عاشقی و سرک کشیدن به رازهای نهان و اخبار آشکار واقعه عاشورا به آنجا رهسپار می شوند. وه! چه زیباست که در این مسیر و کسب معرفت با پای پیاده قدم برداشت.
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم ----- سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
دلدادگی و جنون نتیجه کنار گذاشتن قواعد عقلانی و مادی می باشد. حرکتی که به واسطه آن اجزای متکثر و جدای از هم را به شوق رسیدن و وصل مکانی دلدار به وحدت می رساند. عشق به امام حسین(ع) باعث تحول ذاتی در اجزای هستی شده و از اختلاط به استحاله می رساند. افرادی که در این راه قدم بر می دارند آرام آرام مستحیل در عشق حسین(ع) شده و مرزی بین افراد نخواهد ماند. نژاد، قوم، زبان، خون، مرز و ... دیگر در این بین معنا ندارد. حرارت عشق به آل الله انسان ها را مجذوب و ذوب در خود می کند. انسان عاشق سر از پا نمی شناسد و خطرها و رنج های مسیر را به جان می خرد. کعبه آمال و دل می شود کربلا و حضرت حق ثقل کبیری در روی زمین بنا می نهد که دیگر اجرام به دورش عاشقانه طواف کنند. اَللّهُمَ اَرزُقنا فِی اَلْدُنْیا زیارَۃ اَلْحُسَیْن وَ فِی اَلْاخِرَۃ شِفاعَة اَلْحُسَیْن.
پی نوشتها:
-https://www.mehrnews.com/news/۴۳۰۶۰۵۵/۱.
-http://www.iqna.ir/fa/news/۳۷۳۸۸۵۴/۲.
نظر شما