به گزارش خبرنگار مهر، کرسی ترویجی نقد مفهوم شناختی «علم اسلامی» در نظریه آیت الله جوادی آملی با ارائه حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی مبینی و نقد حجت الاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی و حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا مصطفیپور ۱۳ دی ماه در تالار شیخ طوسی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم برگزار شد.
مبینی در ابتدا، دو نقد مفهومی اساسی بر نظریۀ علم اسلامی آیت الله جوادی وارد کرد؛ یکی تعمیمهای مفهومی نامناسب در مورد دین و علم که موجب عبور از فهم متعارف، خروج از مسئلۀ مورد بحث و نادیده گرفتن حکمتهای لحاظ شده در مفهومسازی «دین» و «علم» شده است و دیگری عدم تحفظ بر مفاهیم برگزیده شده و لغزش از یک مفهوم به مفهومی دیگر که به تناقضنمایی در دیدگاه ایشان منجر شده است.
وی افزود: این در حالی است که برای دینی نشان دادن علوم نیازی به چنین تعمیمهای مفهومی دیده نمیشود و انتظار مخالفین علم دینی هم این نیست که ما علوم را به گونهای دینی نشان دهیم که بیان کنندۀ دین و گزارههای دینی باشند، بلکه همین که بتوان نسبتی مثبت میان دین و علم برقرار کرد و به گونهای نقش دین را در سرنوشت علوم مؤثر نشان داد کفایت میکند، حتی انتظار این نیست که برای دینی ساختن یک علم، تک تک گزارههای آن را دینی کرد، بلکه همینکه دین نقشی مؤثر در مجموعۀ علم داشته باشد کفایت میکند، هرچند در بسیاری از گزارههای آن تغییری ایجاد نکند و نتوان دینی بودنشان را نشان داد.
وی افزود: این مثلِ آن میماند که ما برخی تفاسیر قرآن را تفسیر شیعی میدانیم. معنای این سخن این نیست که تفسیر تک تک آیات قرآن رنگ و بوی شیعی دارد و با تفسیر غیرشیعی تفاوت دارد، بلکه مراد آن است که در مجموع نگاه شیعی در تفسیر قرآن رعایت شده و در تفسیر برخی آیات آن تأثیر گذاشته است. در مورد علم دینی هم نیازی نیست که تبیینی ارائه دهیم که بر اساس آن، همۀ گزارههای روشمند و صادق آن، دینی شمرده شوند، بلکه همین که در مجموع، دین تأثیرگذار باشد کفایت میکند.
این محقق با بیان اینکه اگر ما مجوعه ای از پالایشها را در این نظریه اعمال کنیم که پاسخی باشد به سکال مطرح در این نظریه؛ آن وقت این پرسش پیش میآید که در این صورت، تفاوت این نظریه با دیگر نظریهها چه خواهد بود و اساسا چه نوآوری در آن وجود خواهد داشت.
سپس حجت الاسلام مرتضی جوادی آملی در پاسخ به انتقادات مبینی، مباحث خود را مطرح کرد و گفت: در اینکه این نظریه هم توسعه معنایی دارد هم توسعه مصداقی؛ شکی در آن نیست. برای نمونه اینکه نظام طبیعت را با نگرش الحادی به نظام خلقت تغییر دادیم بسیاری از امور تغییر میکند. دیگر جهان مانند یک لاشه بی ابتدا و انتها نیست و مبدأ و معادی دارد، اما به نظر میرسد در سخنان مبینی میان دین و دینی خلط صورت گرفته است. برای درک بهتر این نظریه باید میان سه مقوله دین، علم به دین و علم دینی تفکیک قائل شد. دین همان طور که به آن اشاره شد عبارت است از مجموعه عقائد، اخلاق، حقوق، حکم و احکامی که از جانب پروردگار عالم در قالب کتاب و سنت بیان شده است. آیت الله جوادی هرگز از این فضا خارج نشده اند و معنای دیگری از دین اراده نکرده اند، البته شاید کلامی از ایشان در جایی باشد که متشابه باشد و نیاز به تبیین داشته باشد. علم در جایی است که ما به این آموزه ها معرفت پیدا می کنیم. فقیه که استنباط حکم شرعی می کند علم او علم به دین است، اما دینی الزاما در کتاب و سنت نیست مانند حکمی در مورد آب اما این حکم از آن جهت که مخلوق است و مخلوق شناسی همواره مرتبط با خالق است. بنابراین اگر شناختی داریم آن شناخت، دینی است. بنابراین علم دینی است این عالم است که سکولار بودن خود را بر علم تحمیل می کند. تفکیک میان علم عالم و معلوم نیز به درک مسئله کمک می کند. معلوم الهی است به استناد آیه «ربنا الذی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی» عالم هم الهی است، چون هر درک حقیقی که برای انسان حاصل شود خدا عالم آن را برای انسان قرار می دهد.
در ادامه مصطفیپور مطالب خود را ارائه داد و گفت: آنچه که باید مد نظر داشت و حضرت استاد بر آن بسیار تأکید می کنند این است که باید میان بعد هستی شناختی و معرفت شناختی دین تفکیک قائل شد. در بعد هستی شناختی دین باید ببینیم منشأ هستی چیست؟ حال آن منشأ تشریعی باشد که همان قول خداست و یا تکوینی باشد که همان فعل خداست. خداوند هم که در قرآن می فرمایند: «و له اسلم من فی السماوات و الارض» به بعد هستی شناختی اسلام اشاره دارد. بنابر این به استناد قرآن اسلام می تواند یک معنای عام داشته باشد و یک معنای خاص به معنای «ما انزل علی قلب النبی» داشته باشد، اما دین بعد دیگری دارد که بعد معرفت شناختی دین است که ما دو راه برای کشف آن داریم یا نقل که در کتاب و سنت آمده و یا عقل با همه انحاء خودش یعنی عقل تجربی علم تجریدی، عقل نیمه تجریدی و عقل ناب. این دو راه کاشفند و چراغی هستند برای کشف دین. از این رو تهافتی به اینکه ایشان گاهی همه علوم را دینی می دانند و گاهی تصریح می کنند که این عالم است که سکولار بودن خودش را به علم تحمیل می کند، در کلام آیت الله جوادی آملی وجود ندارد.
نظر شما