به گزارش خبرنگار مهر، اول اردیبهشتماه مصادف است با آغاز عملیات بازیدراز که در سال ۶۰ یعنی همان ماههای اولیه جنگ تحمیلی انجام شد. ارتفاعات مهم و استراتژیک بازدیدراز از همان ابتدا برای نیروهای بعث از اهمیت ویژهای برخوردار بود. البته عراق در روزهای آغازین جنگ از بازیدراز صرفاً برای دیده بانی استفاده میکرد. اما ویژگی این ارتفاعات باعث شد با فعالیتهای مهندسی روی آن جاده سازی شود و یگانهای عراقی در آن جا مستقر شوند و ضمن افزایش تسلط بر قصرشیرین، سرپل ذهاب را نیز زیر دید خود بگیرند. بعد از سه ماه شناسایی، قرارگاه غرب سپاه و ارتش نخستین عملیات نیمهگسترده خود را در این منطقه طرحریزی کردند که با نام عملیات بازیدراز در تاریخ اول اردیبهشت سال ۱۳۶۰ آغاز شد و به مدت ۸ روز طول کشید.
ارتفاعات صعب العبور بازیدراز با قلههای بلند و شیبهای تند و بریدگیهای ممتد از اهمیت ویژهای در منطقه مرزی استان کرمانشاه برخوردار است. این ارتفاعات به عنوان یک محوطه وسیع درون مثلث «قصرشیرین - گیلانغرب - سرپل ذهاب» واقع شده است و بر این مناطق تسلط دارد. نیروهای عراقی در روزهای آغازین جنگ از بازیدراز برای دیدهبانی استفاده میکردند و ویژگیهای این ارتفاعات موجب شد که آنها ترغیب شود و با فعالیتهای مهندسی روی آن جادهسازی کنند تا یگانهایشان را در آنجا مستقر کرده و ضمن افزایش سلطه بر قصرشیرین، سرپل ذهاب را هم زیر دید خود بگیرند. نیروهای بعث این کار را کردند و در دوران تسلطشان بر این منطقه در نبرد با نیروهای ایرانی دستبالا را داشتند.
از سوی دیگر هدف دشمن در جبهههای ایلام و کرمانشاه این بود که با تصرف شهرها و ارتفاعات مرزی ایران یک کمربند دفاعی در برابر دشت بغداد تشکیل دهند و از این طریق مانع نفوذ و حمله نیروهای ایران شوند.
ارتفاعات بازیدراز در غرب شهر سرپل ذهاب مهمترین ارتفاعی بود که دشمن در جبهه غرب در اختیار داشت زیرا از یک سو بر دشت و شهر سرپل ذهاب و پادگان ابوذر (مهمترین پادگان مرزی ایران در جبهه غرب) و راههای ارتباطی آن کاملاً مسلط بود، و از سوی دیگر یک مانع طبیعی عالی برای دفاع عراق از شهرهایش بود. محسوب میشد. به همین دلایل بود که نبردهای سختی برای آزادسازی این ارتفاعات در گرفت که عملیات بازیدراز یکی از مهمترین آنها است.
شهید «محسن حاجی بابا»، فرمانده عملیات سپاه غرب، که یکسال پس از این عملیات در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۶۱ به شهادت رسید و در فتح ارتفاعات بازیدراز اوج ایثار، فداکاری و شهامت را به نمایش گذاشت، درباره این عملیات، طی مصاحبهای با مجله «پیام انقلاب» گفته بود: «برای فتح ارتفاعات بازیدراز، به اتفاق چند تن دیگر از فرماندهان سپاه، طرح همهجانبه و گستردهای تهیه کردیم که لازمه آن، فداکاری و ایثار در سختترین شرایط با کمترین امکانات بود. در این عملیات موفق شدیم از پشت ارتفاعات بازیدراز عکس و فیلم تهیه کنیم که به شناساییهای بعدی کمک کرد. این عملیات از چند محور شروع شد و دلیل موفقیت نیز تا حدودی الحاق تمام محورها با یکدیگر بود که دشمن هیچ فکر نمیکرد بتوانیم از این ارتفاعات در هم پیچیده بالا برویم».
سردار شهید علیرضا موحد دانش که از بنیانگذاران و فرماندهان لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) بود، یکی از خاطراتش از منطقه بازیدراز را برای یکی از همرزمانش اینگونه تعریف کرده است: بعد از عملیات بازیدراز با دلی شکسته رو به خدا کردم و گفتم: خدایا! ما که توفیق شهادت نداشتیم، قسمت کن در همین جوانی کعبهات را، حرم رسولت و غریبی بقیع را زیارت کنم…!» مشغول دعا و درخواست از درگاه خداوند بودم که شهید پیچک آمد و دستی به شانهام زد و گفت: «حاج علی، مکه میروی؟!» جا خوردم و با تعجب پرسیدم: «چطور مگر؟» خندید و ادامه داد: «برایم یک سفر جور شده است، اما من به دلیل تدارک عملیات نمیتوانم بروم، گفتم شاید شما دوست داشته باشی به مکه بروی!» سرم را رو به آسمان بلند کردم و دلم میخواست با تمام وجود فریاد بزنم و خدا را شکر کنم.
عملیات بازیدراز از نخستین عملیاتهای نیروهای ایرانی بود که در آن نیروهای سپاه و ارتش جمهوری اسلامی با هم به میدان زدند و با پشتیبانی از همدیگر عملیات کردند. در این عملیات هوانیروز ارتش نقش بسزایی ایفا نکرد و طی همین عملیات بود که خلبان «علی اکبر شیرودی» به شهادت رسید. او که یک کشاورز ساده روستایی بود، حالا در جنگ حق و باطل به چنان خلوص و کمالی رسیده بود که علیرغم همه فداکاریها و توفیقاتش در خلبانی و رسیدن به جایگاه والای نظامی خویش را سرباز ساده اسلام میدانست و آروز میکرد جنگ تمام شود تا باز بتواند به کار کشاورزیاش بپردازد!
او در خاطراتش چنین نوشته است: «هنگامی که پرواز میکنم احساس میکنم همچون عاشق به سوی معشوق خود نزدیک میشوم و در بازگشت، هر چند پروازم موفقیتآمیز بوده باشد، مقداری غمگین هستم، چون احساس میکنم هنوز خالص نشدهام تا به سوی خداوند برگردم. … اگر برای احیای اسلام نبود، هرگز اسلحه به دست نمیگرفتم و به جبهه نمیرفتم. پیروزیهای ما مدیون دستهای غیب خداوند است. این کشاورز تنکابنی، سرباز ساده اسلام است و به هیچ یک از حزبها و گروهها وابسته نیست؛ آرزو دارم جنگ تمام شود و به کار کشاورزی مشغول شوم.
بیجهت نبود که شهید دکتر سیدمحمد بهشتی، در آن زمان گفته بود: «عرفان واقعی، خانقاهش بازیدراز است». نهایتاً در این عملیات که نیروهای ایرانی به طور ملموسی تجهیزات، عدوات و پشتیبانی کمتری نسبت به دشمن داشتند، با این حال توانستند بخش اعظم ارتفاعات بازیدراز را آزاد و تثبیت کنند و به اهم اهداف این عملیات دست یابند.
نظر شما