به گزارش خبرگزاری مهر، نشست نقد و بررسی رمان «یک مرد» نوشته اوریانا فالاچی با حضور داود ملکی صیدآبادی نویسنده و مدرس داستاننویسی در خانه فرهنگ صدف برگزار شد.
ملکی در ابتدای این برنامه، رمان «یک مرد» را اثری اتوبیوگرافیک خواند که با استفاده از روای توی مخاطب روایت میشود و گفت: توی مخاطب از جمله زوایای دید مجعولی است که در حقیقت همان اول شخص بوده ولی با استفاده از مخاطب قراردادن شخصیتی غیر از روای به عنوان شخصیت اول داستان، آنرا توی مخاطب مینامند. در حقیقت این زاویه دید، ترفندی است که بیشتر نویسندههای زن، برای ایجاد ارتباط بیشتر متن با مخاطب و تحت تأثیر بیشتر قرار دادن وی از دید احساسات از آن بهره میگیرند. مانیفست روزگار سالخوردگی شخصیتپردازی ریزبینانه و بهرهگیری از جزئیات هوشمندانه از نقاط قوت این رمان است که حاصل تجربه زیسته شخص نویسنده و موقعیتهای شغلی وی در برخورد با شخصیتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بینالمللی است.
وی در بخش دیگری از این بررسی گفت: این رمان در اصل یک بیانیه برای خود فالاچی در بیان دلایل دوستداشتن راوی است و نسبت به یک شخصیت سیاسی که مبارزی شرافتمندانه و در عین حال فارغ از جناحبندیهای سیاسی در یونان، است؛ یعنی آلکوس پاناگولیس که شاید به نوعی مهر تأییدی نیز بر اینگونه رفتارهای سیاسی و اجتماعی باشد. رفتاری ناشی از نگاه آلکوس به معنای صریح آزادی نوع بشر با نقد بر انواع ایدئولوژی ها و یا به اصطلاح، ایسمهایی که در سط جهان رایجاند. در حقیقت در بطن سیاسی بسیاری از جوامع، بهویژه در دوران جنگ سرد، چپها ساخته حکمرانان و مستبدان همان جامعه بودند. وابستگان و افراد پشتپرده سیاسی برای از دستندادن قدرت حاکمیت خود گاهی از نوار راست روی نوار چپ حرکت میکنند تا بتوانند مردم ناراضی از رفتار راست حاکم بر جامعه را راضی نگه داشته و در عین حال نهال حکومتشان بدون وقفه رشد پیدا کند. اگر با عینک واقع بینی به رفتار اینگونه سیاسیون نگاه کنیم، میبینیم در پشت پرده این جهتگیریها، سران این جناح ها با هم سر یک سفره نشسته و از یک آخور شکم سیر میکنند.
این مدرس داستاننویسی با نگاهی به حضور جناحهای مختلف سیاسی در کتاب گفت: اگر به تاریخ سیاسی جهان نگاه کنیم، در چنین جوامعی که در کتاب حرفشان زده شده، حکومت چپها هم خیلی زود به افراطیگری کشیده شده و خیلی زود خود آنها تبدیل به طیف مشابه راستگراها شدهاند. این در حقیقت حرف اصلی فالاچی در این رمان است که میگوید افرادی مثل پاناگولیس که میخواهند کنش سیاسی عریان، بیپرده نسبت به مردم و شرافتمندانه داشته باشند، این واقعیت را میدانند که احتمال توفیقشان در عرصه سیاست بسیار کم است، اما مجدانه بر نگاه خود پایبند میمانند و این ابعاد شخصیت است که فالاچی را کنار او نگه داشته است.
ملکی، ساختار رمان را یکی دیگر از نقاط قوت آن دانست و گفت: در این ساختار دوار در ابتدای رمان سرانجام پاناگولیس را میخوانیم. اما این کشش در بدنه رمان به خوبی وجود دارد که خواننده را به دنبال اینکه چه شد که به اینجا رسید، بکشاند. ما در این رمان دو خط موازی داستانی را دنبال میکنیم که نویسنده با هوشیاری تمام با انتخاب شخصیتها، موقعیتها و درهمتنیدگی مناسب این دوخط، ما را در موقعیتی قرار میدهد که از تمام وقایع و اطلاعاتی که باید داشته باشیم خبردار میشویم؛ بهموقع دوست میداریم؛ بهموقع سیاسی میشویم و نظریات سیاسی آنها را به نظاره مینشینیم؛ همچنین بهوقتش شاهد تکانههای جنسی ناشی از سرخوردگیهای اجتماعی آلکوس میشویم و...
وی در بخش پایانی این جلسه، «یک مرد» را نمونه خوبی برای تمرین ساختاری یک رمان و در عین حال تمرینی برای بیطرفی نویسنده نسبت به شخصیتها، اتفاقات و سایر عناصر داستانی خواند و گفت: صداقت نویسنده، بیپردگی در بیان احساسات و مهمتر از آن عدم سعی نویسنده برای مقدسسازی شخصیت پاناگولیس با همه تمرکز و علاقهای که به او داشت، از جمله مواردی است که مخاطبان و نویسندگان جوان این کتاب باید به آنها توجه کنند.
نظر شما