پیام‌نما

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ * * * و [نیز یاد کنید] هنگامی را که پروردگارتان اعلام کرد که اگر سپاس گزاری کنید، قطعاً [نعمتِ] خود را بر شما می‌افزایم، و اگر ناسپاسی کنید، بی‌تردید عذابم سخت است. * * * گر سپاس خدا كنيد اكنون / نعمت خويش را كنيم افزون

۱۵ خرداد ۱۳۸۶، ۱۰:۲۷

/ به انگیزه پخش "کافه ترانزیت" از تلویزیون /

کامبوزیا پرتوی؛ سینماگری از جنس کودکان

کامبوزیا پرتوی؛ سینماگری از جنس کودکان

کامبوزیا پرتوی جزو سینماگران برجسته ژانر کودکان و نوجوانان در کشور است که شرایط او را به سمت فیلمسازی برای بزرگسالان کشانده است. "کافه ترانزیت" نقطه عبور این سینماگر از دنیای کودکان به آثار اجتماعی برزگسالان است.

به گزارش خبرنگار مهر، این سینماگر از نیمه دهه 60 که در زمینه نگارش فیلمنامه و کارگردانی را آغاز می کند تا اوایل دهه 80 تمامی فعالیت های حرفه ای خود در عرصه سینما را به ژانر کودک اختصاص می دهد. این در شرایطی است که از اوایل دهه 70 این ژانر به شدت با رکود و کاهش تقاضا مواجه می شود. اما این فیلمساز با اعتقادی راسخ کار خود را ادامه می دهد و به سبک خاصی نیز می رسد.

"ماهی" عنوان نخستین ساخته سینمایی پرتوی است که سال 66 ساخته می شود. این فیلم نگاهی به یک اعتقاد ساده دارد. مادری که همسرش در زندان است از پسری می خواهد تا ماهی که برای سفره عید آورده از خانه بیرون ببرد، چون خوش یمن نیست. با بردن ماهی مرد به خانه بازمی گردد. سادگی موجود در بیان و قصه پردازی فیلم گام های نخست این کارگردان را محکم می کند.

وی دو فیلمنامه دیگر نیز در اختیار دارد که "خانه در انتظار" را منوچهر عسگری نسب و "شیرک" را داریوش مهرجویی سال 66 جلو دوربین می برند. این اتفاق در شرایطی می افتد که مهرجویی متن بیشتر آثارش را خود به نگارش درآورده است. این دو فیلم نیز به همان سادگی اثر اول هستند. اما این بار فیلمنامه نویس به مسائل و موضوع هایی توجه می کند که به اتفاقات و شرایط روز نزدیک است.

در این سال شعله های جنگ تحمیلی همچنان برافروخته است. همین مسئله موجب می شود "خانه در انتظار" به طور مستقیم مضمونی دفاع مقدسی داشته باشد و "شیرک" که قصه کمک یک نوجوان برای کشتن گرازهای مهاجم است، به طور تلویحی به مسئله مبارزه با دشمن بعثی اشاره کند. اشاره ای لطیف و داستانی که برای مخاطب فیلم قابل فهم است.

پرتوی سال 67  فیلم سینمایی "گلنار" را می سازد. این فیلم با استفاده بازیگر زنده و نقش پردازانی که پوشش حیوانات بر تن دارند به خاطر برخورداری از موسیقی متن بسیار پرتحرک، طراحی صحنه و لباس ایجادکننده جذابیت بصری و فیلمبرداری حرفه ای در برقراری ارتباط با مخاطب عام و خاص به موفقیت می رسد.

فیلمساز در این اثر کمی از فضای آثار خود جدا می شود و به سمت استفاده از فانتزی و خیالپردازی کودکانه رو می آورد. همین مسئله موجب می شود ساختار فیلم نیز با مضمون هماهنگ شود و اثر به مفهوم واقعی برای کودکان ساخته شود. این فیلم یکی از آثار ماندگار عرصه کودکان و نوجوانان در کشور است که با استقبال گیشه ای خوبی نیز مواجه شد.

تجربه موفق ساخت "گلنار" باعث می شود این کارگردان دو سال بعد فیلم "گربه آوازخوان" را ارائه کند. این فیلم با استفاده از شیوه عروسکی ساخته می شود، اما به کارگیری موفق از مولفه های موسیقی متن، فیلمبرداری و طراحی صحنه و لباس باعث می شود فیلم نمایش موفق جشنواره ای و عمومی به نسبت خوبی را پشت سر بگذارد. استفاده از فانتزی و قصه ای ساده در این اثر مشهود است.

سال 69 این کارگردان بار دیگر سراغ مضمونی برگرفته از دفاع مقدس می رود و فیلم "بازی بزرگان" را ارائه می کند. این اثر سینمایی شرح مبارزه و فرار یک دختر و پسر نوجوان پس از بمباران و حمله نیروهای بعثی به یکی از روستاهای مرزی کشور است. تلاش آنها برای نجات یک نوزاد محور اصلی داستان می شود. این تلاش هر چند برای آنها بازی است، اما در نگاه مخاطب دفاع از جان و کشور محسوب می شود.

بازیگردانی بسیار خوب پرتوی در کنار استفاده حرفه ای از جلوه های ویژه باعث می شود اثر تاثیر زیادی روی مخاطب بگذارد و بخشی از مفهوم دفاع مقدس در برابر دشمنی بی رحم را به تصویر بکشد. این فیلم از جشنواره فیلم دفاع مقدس لوح تقدیر به خاطر بازی دختر نوجوان را به دست می آورد.

پرتوی با نگارش فیلمنامه "برخورد" در ژانر اجتماعی نخستین تجربه فعالیت خود را از سر می گذراند. این فیلم که سال 70 به کارگردانی سیروس الوند جلو دوربین می رود، نگاهی به یک تصادف غیرعمدی و کشته شدن یک مرد دارد که در نهایت با از خودگذشتگی پسر عموی جوانی که به خاطر این تصادف به زندان افتاده همه چیز به خوبی و خوشی پایان می یابد.

این اثر با آنکه به سمت سینمای حادثه ای تمایل پیدا می کند و درگیری هایی که به خاطر تلاش پدر جوان دربند و برادر مردی که در تصادف کشته شده پیچیدگی هایی را در قصه به وجود می آورد، اما بیش از اندازه طولانی می شود و پایان بندی قصه با آنکه به اهمیت مسئله ایثار و از خودگذشتگی اشاره دارد، تاحدودی غلوآمیز مطرح می شود و انگار فیلمنامه نویس دنبال راهی می گردد تا مبادا بیننده ناراحت از سالن سینما بیرون برود.

این سینماگر سه سال بعد یعنی سال 73 با تولید "افسانه دو خواهر" به عرصه کارگردانی بازمی گردد. این اثر که در ژانر کودکان قرار دارد بر اساس ساختار و مضمون قصه های قدیمی ایرانی ساخته می شود و مسئله توجه نوجوانان به مسایل اطراف شان و جلوگیری از فریب خود را به صورت تلویحی مطرح می کند. البته در این فیلم مولفه های موفق ساز سینمای این کارگردان رعایت نمی شود و به همین خاطر از نظر کیفیت و مخاطب پسندی فاصله زیادی با ساخته های قبلی او پیدا می کند.

فیلم "ننه لالا و فرزندانش" که سال 75 ساخته می شود در همان ژانر کودک قرار دارد اما جنبه های کمدی به آن اضافه شده است. داستان تلاش چند نوجوان برای رساندن تلفن به یک پیرزن را نشان می دهد که از مدت ها قبل در انتظار تماس پسرش از خارج کشور به سر می برد. فیلم داستان بسیار ساده ای دارد، اما تلاش نوجوان ها اثر را جذاب و به اصطلاح شیرین می سازد.

تغییر شرایط سینمای کودک از این سال به بعد، فروش پائین فیلم ها، کم توجهی سینماداران به این ژانر و نبود سرمایه گذار برای فعالیت در این ژانر موجب می شود که پرتوی بین سال های 75 تا 83 موفق به تولید و کارگردانی هیچ فیلمی نشود. در اصل این سال را باید نقطه رویگردانی این فیلمساز از ژانر کودک در عرصه کارگردانی دانست. چون وی همچنان به نگارش فیلمنامه در این زمینه می پردازد.

پرتوی سال 78 فیلمنامه "دایره" را می نویسد که توسط جعفر پناهی ساخته می شود. ساخت این فیلم که به برخی از مسائل و مشکلات اجتماعی اشاره می کند با واکنش های خبری زیادی مواجه می شود. فیلم در عرصه جشنواره های جهانی به موفقیت می رسد، اما هیچ وقت امکان اکران عمومی در داخل کشور را به دست نمی آورد.

این سینماگر "قطعه ناتمام" را به نگارش درمی آورد که سال 79 به عنوان نخستین تجربه کارگردانی فیلم بلند سینمایی توسط مازیار میری به تصویر درمی آید. "علی و دنی" دیگر فیلمنامه این سینماگر است که همان سال توسط وحید نیکخواه آزاد کارگردانی می شود. این اثر با نگاهی به مسئله گفتگوی تمدن ها و اهمیت برقراری ارتباط بر اساس فطرت پاک انسانی همچون کودکان اشاره می کند.

"ایستگاه متروک" فیلمنامه دیگر پرتوی در ژانر اجتماعی است که سال 80 توسط علیرضا رئیسیان تولید می شود. این فیلم نگاهی به وضعیت شهرهای حاشیه کویر دارد. بیان فیلم تا حدودی تلخ و گزنده است، هر چند سازندگان اثر توجه به مشکلات مناطق دورافتاده و کویری را مد نظر دارند و از این جهت بیننده تحت تاثیر فیلم قرار می گیرد.

"من ترانه پانزده سال دارم" و "دیشب باباتو دیدم آیدا" که به ترتیب سال های 80 و 83 جلو دوربین رسول صدرعاملی می روند و دو قسمت از سه گانه این کارگردان را تشکیل می دهند، نگاهی به وضعیت دختران نوجوان و مشکلات آنها دارد. این فیلم با نگاهی جامعه شناسانه و در نظر گرفتن جذابیت هایی که بتواند مخاطب را جذب کند و در عین حال زاویه دید یک نوجوان به مسائل مختلف را مطرح سازد، به تصویر کشیده می شود و همین مسئله در بالارفتن کیفیت فیلم موثر است.

پرتوی سال 83 موفق به ساخت آخرین ساخته سینمایی خود با عنوان "کافه ترانزیت" می شود. این فیلم هر چند بر اساس اندیشه گفتگوی تمدن ها ساخته می شود، اما در اصل فیلمی کاملا اجتماعی است که به نقد مردسالاری در جامعه ایرانی می پردازد. هر چند در این اثر عشق به عنوان زبان مشترک همه اقوام، جنگ ویرانگر تمامی ملت ها و تلاش برای به دست آوردن نقطه ای امن و مطمئن برای زندگی آسوده در طول اثر مطرح می شود.

بدون تردید بخش عمده موفقیت این فیلم را باید در بازی های بسیار حرفه ای و تاثیرگذار پرویز پرستویی و فرشته صدرعرفایی جستجو کرد که به شخصیت ها جان بخشیدند و با آنکه داستان در قالب فرهنگ و محدود جغرافیایی مشخصی از کشورمان مطرح می شد، نقش پردازان این امکان را به وجود می آورند که حس همذات پنداری مخاطب از هر طبقه و جایگاهی به خوبی تحریک شود.

کد خبر 496874

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha