خبرگزاری مهر، گروه استانها - آناهیتا رحیمی: نماز میت، واجب است؛ رکوع و سجده هم ندارد؛ آخرین مرحله از یک بدرقه پر از حسرت و صحنههای خالی از نبودنهاست که به ناچار باید تکرار شود.
به صف شدن تنها چند نفر، حقیقت تلخ روزهایی است که قربانیان در یک سکوت دلگیر راهی خانه ابدی میشوند؛ بر خلاف ازدیاد مسافران خانههای ابدی، صف نمازهای اموات خالیتر از روزهای گذشته است و این تنها از نحس بودن پا قدم ویروس کروناست.
اینجا رعب و وحشت از کرونا معنی ندارد و شجاعت و توکل بر خدا، سپر بلای طلبه جوانی است که ۳۱ بهار از عمر خود را پشت سر گذاشته اما این روزها خزان عمر بسیاری را با چشم خود دیده است.
هم غسال و هم طلبهای که نمازخوان این روزهای آرامستان وادی رحمت تبریز برای متوفیان کرونا است؛ او دلش رضا نمیدهد تا اموات کرونایی بدون غسل و نماز میت از این دنیا بروند.
از حضور در باباباغی تا غسال آرامستان وادی رحمت
یک طلبه جهادی که از همان روزهای اول با ویروس کرونا همقدم شده و به خیال خودش قرار بر این بود که بعد از گذشت مدت کوتاهی، کرونا تمام شود اما افسوس که ماندنیتر شد. حضورش را نباید تنها در غسالخانه وادی رحمت و یا اقامه نماز میت دانست بلکه در صحنههای بسیاری همانند یک ماه حضور مستمر در باباباغی تبریز و ضدعفونی بازار بوده است.
طلبهای که تمام خطرات را به جان خریده و واهمهای از همراه شدن با ویروس کرونا و حضور در غسالخانه ندارد؛ البته حمایت و پشتیبانی همسری که کاملاً با خصوصیات اخلاقی او آشناست و همیشه مشوق اش برای کارهای خداپسندانه و جهادی بوده است.
آن شب به خانه نرفتم و در کانکس خوابیدم
حجت الاسلام و المسلمین حسن چوبدار، حکایت عجیب اولین حضور خود را در غسالخانه وادی رحمت چنین توصیف کرد: ۱۴ اسفند ماه سال گذشته بود که وارد غسالخانه شدم؛ بعد از گذشت چند روز، با خارج شدن عفونتهایی از بینی و دهان در حین غسل دادن اموات کرونایی برای لحظهای پشیمان شدم. در این لحظات به چشم یک عفونت به آنها نگاه نمیکردیم بلکه دریایی از کرونا را در ذهن ما مجسم میکرد که هر لحظه این ویروس ممکن است انتقال یابد.
وی ادامه داد: آن روز به قدری ترسیده بودم که شب را به خانه نرفته و در یکی از کانکسهای موجود در آرامستان وادی رحمت، شب را به صبح رساندم و صبح با وسواس پشت سر هم لباسهایم را ضدعفونی میکردم.
چوبدار افزود: البته ترسی از مبتلا شدن خود به ویروس کرونا نداشتم بلکه تمام ترسم از این بود که ناقل شده و به خانوادهام انتقال دهم؛ اما پشیمانی و ترس من به اندازهای نبود که موجب کنار رفتن از این راه شود و خدا را شکر میکنم که تا کنون به ویروس کرونا مبتلا نشده و به حضور خودم در اینجا ادامه دادهام.
این طلبه جهادی با مروری به روزهای اول و اعلام آمادگی خود گفت: از همان روزهای اول، آمادگی خود را اعلام کرده بودیم، با وجود اینکه غسالها، حاضر بر غسل اموات کرونایی بودند ما نیز به عنوان نیروی کمکی و ناظر بر مسائل شرعی در کنار آنان حضور یافتیم تا تفاوتی میان غسل اموات کرونایی با اموات معمولی نباشد.
وی یادآور شد: ویروس کرونا در روزهای اول برای همه ناشناخته بود؛ میهمان ناخواندهای که برای کسی آشنا نبود. گمان بر این بود که بعد از گذشت مدت کوتاهی قرار است، برود اما ماندنی شد.
در غسل و نماز بسیاری از اموات حضور داشتم
چوبدار گفت: آمار و ارقام فوتیها به طور دقیق یادم نیست اما در غسل و نماز میت تک تک اموات کرونایی در وادی رحمت تبریز شرکت داشتهام که روی هم رفته چیزی شبیه حضور در نماز ۹۵ درصد اموات کرونایی و غسل ۸۰ درصدی است.
این طلبه جهادی یادآور شد: طی ۵ ماه گذشته تعداد فوتیهای کرونا به ۴۰ نفر رسیده بود که حتی در روزهایی تا ۵۸ نفر افزایش داشت اما خوشبختانه اکنون مابین ۵ تا ۱۰ نفر است که کاهش تعداد فوتیهای کرونا، موجب کاهش ساعات کاری ما نیز شده است به گونهای که در روزهای افزایش فوتیها از ساعت ۱:۴۵ دقیقه تا ساعت ۷، مشغول غسل اموات بودیم اما اکنون تا ساعت ۵ در غسالخانه حضور داریم.
وی افزود: مرگ و میر واقعاً سخت است و هر جنازه، عزیز خانوادهای است که قرار است به زیر خاک برود فرقی هم ندارد که ثروتمند باشد یا فقیر.
وی ادامه داد: خاطرات بسیاری را در اینجا تجربه کردهام اما چندین صحنه، واقعاً دلم را به درد آورده به گونهای که تک تک اسامی آنها را به حافظه سپردهام؛ نازنین زهرا، دختر ۱۱ سالهای بود که بر اثر ابتلاء به کرونا جان خود را از دست داده بود و روز خاکسپاری، به سختی پدرش را از پیکر بی جان او جدا کردیم.
فوت مادرم بدترین خاطره زندگیم بود
حجت الاسلام والمسلمین حسن چوبدار گفت: فوت یکی دیگر از اموات کرونایی که در روز به دنیا آمدن فرزندش، جان خود را از دست داده بود و خواهرش بدون آنکه چیزی به سایر اعضای خانواده بگوید در مراسن خاکسپاری او شرکت کرده بود خیلی مرا ناراحت کرد.
طلبه جهادی افزود: اما در این میان، فوت مادرم بدترین خاطره زندگی من بود که خودم نماز میت را خواندم؛ مادرم با اینکه بر اثر ابتلاء به کرونا جان خود را از دست داده بود اما این بیماری از من به او منتقل نشده بود.
وی بیان کرد: ولی در کنار تمام خاطرات و روزهای سختی که سپری شده، شاهد خاطرات خوبی نیز بودهایم. مثلاً روزی که یک زن و شوهر جوان، جنازهای را برای دفن در بلوک ۶۵ وادی رحمت آوردند؛ حدسم این بود که شاید جنازه پدر یا مادری باشد اما جنازه پسر این خانواده بود که به کسی اطلاع نداده و تنها خودشان در مراسم شرکت کرده بودند که خودم از این موضوع به شدت ناراحت شدم.
چوبدار افزود: این را بارها به خودم گفتهام که نباید از روی ظاهر و قیافه قضاوت کرد؛ این خانواده با اینکه قیافه مذهبی نداشتند و طرز لباس پوشیدن آنها، متفاوت بود اما به هنگام اقامه نماز میت، مادرش گفت: من خیلی خوشحال شدم که نماز میت پسرم را یک روحانی اقامه کرد و این خاطره خوبی است که بر عکس ظاهر، تعریف خوبی در ذهن داشت.
طلبه جهادی اضافه کرد: باید بگویم که تبریز، قیامت کرد و حرمت عجیبی برای اموات کرونایی قائل شد این در حالی است که حتی مانکنی را برای امتحان کردن گذاشتن جنازه در قبر آورده بودیم تا بعد از آن، جنازه را به وسیله بندهای آماده شده در داخل قبر بگذاریم؛ برخی بر این باور هستند که مواد اضافی نیز در قبر ریخته میشود در حالی که این گونه نیست و تنها آب ژاول و کلر در قبر، توسط بهداشت ریخته میشود.
وی افزود: ما تلاش میکنیم تا رضایت خداوند و مردم را به دست آوریم؛ اگر خودمان را تافته جدا بافته از مردم بدانیم، از ما فرار خواهند کرد و به همین دلیل باید در بین عوام مردم باشیم تا بتوانیم مشکلات آنان را درک کنیم.
هم لباس سفید و هم سیاه پوشیدیم
چوبدار ادامه داد: ما لباس سفید پوشیدیم تا مردم لباس سیاه عزا بر تن نکنند و لباس سیاه هم پوشیدیم؛ اگر چه این یک آزمایش الهی بود تا خانوادههای معزا را بهتر درک کنیم اما تنها درخواستی که از مردم دارم این است که برای آنکه پرچم سیاه بر در خانه آنان نصب نشود، پروتکلهای بهداشتی را بیشتر رعایت کنند.
وی گفت: دلم میخواهد ویروس کرونا هر چه زودتر ریشه کن شود و مردم به حالت عادی بازگردند؛ البته آرزوی من برای ملت است که با برگشتن به شرایط عادی، قدر دانستن چیزهایی است که در گذشته قدر ندانستهاند و البته سر و سامان یافتن جوانان تا بدین گونه مشکلات جامعه کاهش یابد.
چوبدار در پایان افزود: از روزهای اول شیوع ویروس کرونا، بازسازی ۱۷ منزل محرومین، اهدا ۱۷ تبلت به دانش آموزان نیازمند، پرداخت هزینههای بستری بیماران نیازمند، نذورات قربانی و توزیع ۳۱۳ بسته معیشتی در طی این دوران با کمک اهالی محل زندگی ام انجام داده و در بحث کمک مومنانه نیز ورود کردهام.
نظر شما