۶ اسفند ۱۴۰۰، ۶:۵۸

خاطره‌بازی با تیتراژهای ماندگار-۴۸؛

یک «آرایشگاه زیبا» با یک موسیقی زیبا/ اسد خمارلو چگونه ماندگارشد؟

یک «آرایشگاه زیبا» با یک موسیقی زیبا/ اسد خمارلو چگونه ماندگارشد؟

موسیقی تیتراژ سریال تلویزیونی «آرایشگاه زیبا» قطعا می‌تواند در ردیف یکی از بهترین و ماندگارترین ملودی‌های به جای مانده از خاطرات شیرین تلویزیون در دهه‌های شصت و هفتاد باشد.

خبرگزاری مهر -گروه هنر-علیرضا سعیدی: کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش می‌کند با انتخاب عناصر، فرم‌ها و چینش‌ها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطبان یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکته‌سنج، اندیشمندانه و حساب شده پیش روی مخاطبان قرار می‌دهد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته می‌شود که بیننده را از اساس با یک اثر تصویری دور می‌کند.

آنچه بهانه‌ای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروری‌بر ماندگارترین و خاطره‌سازترین موسیقی‌های مربوط به برخی برنامه‌ها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع دوباره به آن‌ها برای ما در هر شرایطی می‌تواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطره‌بازی که پس از آغاز و انتشار آن در نوروز ۱۴۰۰ استقبال مخاطبان، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطره‌بازی هفتگی در روزهای جمعه هر هفته، روح و ذهنمان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سال‌هایی که حالمان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.

«خاطره‌بازی با تیتراژهای ماندگار» عنوان سلسله گزارشی آرشیوی با همین رویکرد است که به‌صورت هفتگی می‌توانید در گروه هنر خبرگزاری مهر آن را دنبال کنید.

در چهل و هشتمین شماره از این روایت رسانه‌ای به سراغ موسیقی تیتراژ سریال تلویزیونی «آرایشگاه زیبا» به کارگردانی مرضیه برومند رفتیم که قطعاً نام و آثار او را می‌توان در ردیف‌های برتر باشگاه برترین سریال‌های سیما به لحاظ مخاطب قرار داد. سریالی که در اواخر دهه شصت تولید و پس از ارائه در سیمای تماشایی آن سال‌های رسانه ملی توانست به موفقیتی مثال‌زدنی در حوزه مخاطب دست پیدا کند. شرایطی که اگرچه به دلیل فقدان ابزارهای رسانه‌ای پیشرفته این سال‌ها، گزینه دیگری را برای انتخاب مخاطب در حوزه سرگرمی قرار نمی‌داد، اما اگر در همین ابعاد هم موفق عمل نمی‌کرد، بدون هیچ تردیدی با شکست سختی روبه‌رو می‌شد که طی آن سال‌ها هم تجربه‌های مانند آن نیز گواه خوبی برای اثبات تک ستاره شدن یک سریال تلویزیونی بود. شرایطی که توانست در میان تعدادی دیگر از سریال‌ها و مجموعه‌های آن دوران یک خودنمایی ویژه داشته باشد و فضایی را فراهم کند که یک مجموعه ۱۳ قسمتی این چنین در یادها و نام‌ها بماند.

یک «آرایشگاه زیبا» با یک موسیقی زیبا/ اسد خمارلو چگونه ماندگارشد؟

مرضیه برومند اساساً متخصص ساخت سریال‌های ماندگار است و کمتر پیش آمده تا سریالی بسازد و در بین مردم گُل نکند. او از مجموعه عروسکی «مدرسه موش ها» گرفته تا «خونه مادربزرگه»، «قصه های تا به تا»، «تهران – ۱۱» و «کاراگاه شمسی و مادام» ثابت کرد که خوب نبض مخاطب را می‌فهمد و اگر همه چیز جور باشد می‌تواند کاری کند کارستان که مخاطب را پای گیرنده‌های تلویزیونی میخکوب کند و لحظاتی آنها را به دنیای شیرین و عاری از خشونتی ببرد که اخلاق و انسانیت و امید به زندگی مؤلفه‌های اصلی آنهاست. مؤلفه‌های که در هم جواری با موسیقی آن چنان خاطره سازی کرده که می‌تواند تا مدت‌ها در ذهن شنیداری آدم‌های این روزگار باقی بماند تا شاید روزی روزگاری رجوع به آنها اندک التیامی برای تحمل این روزهای سخت باشد. و طبیعتاً در این چارچوب موسیقی یکی از مهم‌ترین ابزارها برای رمزگشایی این خاطره‌های تصویری از گنجینه هاست که مرضیه برومند همواره به آن نگاه ویژه ای داشته است. نگاهی که یکی از نقاط عطفش در سریال «آرایشگاه زیبا» با موسیقی فریبرز لاچینی نمود عینی پیدا کرد و آن صدای قیچی ابتدای ملودی از خود میراثی بر جای گذاشت که در این روزها بتوانیم از آن به عنوان خاطراتی ماندگار حرف بزنیم.

مرضیه برومند اساساً متخصص ساخت سریال‌های ماندگار است و کمتر پیش آمده تا سریالی بسازد و در بین مردم گُل نکند. او از مجموعه عروسکی «مدرسه موش ها» گرفته تا «خونه مادربزرگه»، «قصه های تا به تا»، «تهران – ۱۱» و «کاراگاه شمسی و مادام» ثابت کرد که خوب نبض مخاطب را می‌فهمد و اگر همه چیز جور باشد می‌تواند کاری کند کارستان اساساً موسیقی فریبرز لاچینی از آن دسته موسیقی هاست که به دلیل تسلط مثال‌زدنی این آهنگساز در حوزه‌های مختلف موسیقی به ویژه موسیقی الکترونیک که در آن سال کمتر هنرمندی یافت می‌شد تا در این حوزه به عنوان نیروی متخصص حرف‌های تازه ای برای گفتن داشته باشد، تبدیل به عناصری غیر قابل انکار در ساختاری سریال‌ها و مجموعه‌هایی می‌شود که بیشترین حوزه تأثیر روی مخاطب از جریان موسیقی اثر آغاز می‌شود و به بخش‌های دیگر اثر تسری پیدا می‌کند. مسیری مهم که اگر ترکیب یافته با نبوغ و نگاه جامعه شناسانه هنرمندی به نام مرضیه برومند پیوند بخورد، فارغ از ساختار فنی و موسیقایی اثر قطعاً بازخوردی جز همینی که منجر به ماندگاری سریالی چون «آرایشگاه زیبا» شد، نخواهد داشت. ترکیبی سازمان یافته که نشان از هوشمندی و مخاطب شناسی گروهی از هنرمندانی داشت که در سال‌های دهه شصت و هفتاد به چندین و چند دلیل شکل و شمایل پررنگ‌تری داشت.

مرضیه برومند چندی پیش بود که پاسخ به پرسش خبرنگار یکی از رسانه‌ها مبنی بر اینکه چگونه است که این سریال با وجود گذشت نزدیک به ۲۵ سال از ساخت آن همچنان محبوب و دیدنی است؟ توضیح داده بود: این استقبال باعث خوشحالی من است. آن زمان آرایشگاه زیبا را حساب شده ساختیم. کاملاً فکر کردیم که چگونه یک سریال می‌تواند برای مردم دوست‌داشتنی و جذاب بوده و در عین حال حرفی هم برای گفتن داشته باشد. عمق داشته و فقط یک لایه رویی و جنبه سرگرم‌کننده نباشد و هر کس هم به فراخور توانایی دریافتش برداشت‌هایی از سریال داشته باشد. من سریالی مانند آرایشگاه زیبا را اثری با لایه‌های متعدد می‌دانم. در زمان نگارش فیلمنامه سریال نهایت دقت را می‌کردیم. یک تیم روی فیلمنامه کار می‌کردند. من هم حساسیت زیادی به خرج می‌دادم. فیلمنامه بارها بازنویسی شد. بازنویسی نهایی را هم خودم با دقت زیاد انجام دادم و از هیچ چیز نمی‌گذشتم. در شکل و فرم و دیالوگ‌نویسی دقت زیادی می‌کردیم. نوع دیالوگ‌نویسی سریال خودش یک درس است. شخصیت‌های متعدد سریال هر یک با توجه به خاستگاه فرهنگی و اجتماعی متفاوتشان کلام و سخن و بیان مخصوص به خود را دارند. دیالوگ شخصیت‌ها را نمی‌توان عوض کرد. بیننده حتی با چشم بسته و به صرف شنیدن یک دیالوگ می‌تواند حدس بزند که دیالوگ از جانب کدام شخصیت گفته شده است. آن زمان‌ها در سریال‌سازی به چیزهایی دقت می‌شد که این روزها توجه چندانی به آنها نمی‌شود.

یک «آرایشگاه زیبا» با یک موسیقی زیبا/ اسد خمارلو چگونه ماندگارشد؟

وی در ادامه همین گفتگو نیز درباره محبوبیت این سریال با سایر آثار تلویزیونی اش گفته بود: مشکل من این است که اثرم را با دیگر کارهای خودم مقایسه می‌کنند. اگر سریال‌هایم را با آثار دیگر کارگردانان قیاس می‌کردند شاید نقطه تمایزشان بیشتر آشکار می‌شد. شخصیت‌های سریال‌های «هتل» و «تهران -۱۱» هم بشدت واقعی بودند. سبک و ساختار اپیزودیک آرایشگاه زیبا را که دارای یک خط قصه ثابت بود و در هر قسمت اتفاقاتی در آن رخ می‌داد در اکثر کارهای بعدی‌ام ادامه دادم. شانس دیگرم در سریال آرایشگاه زیبا همکاری با گروهی از بزرگان بازیگری بود. از مهین دیهیم و رقیه چهره‌آزاد و مهری ودادیان و مهری مهرنیا گرفته تا حسین کسبیان و سروش خلیلی و محمد ورشوچی و مرتضی احمدی. از آنها ادب و اخلاق حرفه‌ای را آموختم. اینها را از صمیم قلب می‌گویم نه از این بابت که دیگر در میان ما نیستند. هنرمندان درجه یکی مانند رضا بابک، فاطمه معتمدآریا، حمید جبلی و ایرج طهماسب در این سریال هنرنمایی کردند. آرایشگاه زیبا یک کار گروهی جذاب بود. اتفاقاً خیلی هم خرج کمی برداشت. تمام لوکیشن‌های داخلی سریال مثل آرایشگاه و خانه دکور بود. ساختن دکور در آن سال‌ها مقرون به‌صرفه بود، چرا که سازمان صداوسیما کارگاه دکور داشت. این روزهاست که ساختن دکور گران تمام می‌شود. ضمناً این سریال یک کار درون‌سازمانی بود و در آن سال‌ها هنوز تهیه‌کنندگان خارج از سازمان صداوسیما راهی به آن نداشتند. ما سریال آرایشگاه زیبا را با هزینه ساخت دقیقه‌ای ۶,۷۰۰ تومان تحویل صداوسیما دادیم.

به هر ترتیب از اینها عبور کنیم می‌رسیم به اصل قصه سریال پربیننده شبکه دو سیما سال‌های اول دهه هفتاد تلویزیون؛ مجموعه‌ای که داستانش درباره آرایشگر میانسالی به نام اسد خمارلو است که به‌رغم سن‌وسال بالایش هنوز مجرد است و مادرش می‌خواهد برایش آستین بالا بزند. دوستان و همسایگان اسد هم در پی سروسامان‌دادنِ او هستند و هر از گاهی گزینه‌هایی برای ازدواج معرفی می‌کنند؛ اما اسد دل به زنی می‌بندد که از همسر سابق خود دارای یک فرزند است. تلاش‌های مادر، برای منصرف کردن پسرش از ازدواج با این زن، داستان‌های زیادی را رقم می‌زند.

یک «آرایشگاه زیبا» با یک موسیقی زیبا/ اسد خمارلو چگونه ماندگارشد؟

البته در این خط محوری اصلی داستان هم، این آرایشگاه اسدالله خان بود که تبدیل به یک پاتوق مهم برای گردهمایی کاسب‌ها و همسایه دور و اطراف مغازه شده بود. جایی برای طرح قصه‌های مختلف و حتی کنایه‌های انتقادی آدم‌های قصه به برخی از شرایط جامعه که به درست‌ترین شکل ممکن روایت می‌شد و تماشاگر را در لابیرنتی وارد می‌کرد که دلش می‌خواست این قصه هیچ وقت تمام نشود. کما اینکه در این شرایط بازی بسیار روان بازیگران که هرکدام بعدها تبدیل به شخصیت‌هایی ماندگار در قصه‌های تلویزیونی شدند، مؤلفه مهمی بود که در کنار کارگردانی، موسیقی متن و دیگر مؤلفه‌های سریال برگ برنده‌ای ممتاز برای سریالی محسوب شد که شکل و شمایل آن را نمی‌توان از یاد برد. کما اینکه بعدها توسط برخی دیگری از تهیه کنندگان و کارگردانان این تجربه در معرض آزمون و خطا قرار گرفت، اما هیچکدام نتوانست آن قدرت و تأثیر آرایشگاه زیبا را به نمایش بگذارد.

رضا بابک، حسین کسبیان، پری امیرحمزه، راضیه برومند، اصغر فریدی ماسوله، مرتضی احمدی، محمود بصیری، حسن پورشیرازی، حمید مهرآرا، محسن شیخی، بهرام شاه محمدلو، فاطمه معتمدآریا، کاوه شاه محمدلو، نگار بهبهانی، پرستو خندانی بازیگران این سریال ماندگار بودند که به معنا و مفهوم واقعی کلمه خیابان‌ها را خلوت می‌کرد. چارچوب دارای فکر که سرشار از قصه و آینه تمام نمای زندگی مردم عادی جامعه‌ای بود که خود را در قاب تلویزیون می‌دیدند و از تماشای آن لذت می‌بردند.

یک «آرایشگاه زیبا» با یک موسیقی زیبا/ اسد خمارلو چگونه ماندگارشد؟

اما از همه اینها که عبور کنیم، این موسیقی تیتراژ ابتدایی سریال «آرایشگاه زیبا» به آهنگسازی فریبرز لاچینی است که از او به عنوان یک متخصص حوزه موسیقی بیش از این هم بعید نیست که بتواند دست به خلق آثار از از فریبرز لاچینی و مؤلفه‌های موسیقایی به کار گرفته‌اش در آثاری که تاکنون پیش روی مخاطبان به ویژه در حوزه سینما و تلویزیون انجام داده، می‌توان به نکات موسیقایی زیادی اشاره کرد که قطعاً یکی از برترین و شناخته شده ترین و ممتاز ترین این مولفه‌ها، خلق ملودی‌های ساده در عین پیچیدگی‌های روانی و جامعه شناختی است که به درستی روی ذهن شنیداری مخاطبان جا باز می‌کند ماندگاری در حوزه موسیقی تیتراژها بزند. موسیقی فرح بخش، ساده و پر از افکت های صوتی از جمله صدای زنگ تلفن و قیچی که ترکیب بندی این ملودی‌ها، تبدیل به یکی از عناصر مهم ماندگار سریال شد.

فریبرز لاچینی از جمله هنرمندانی است که تحصیلات موسیقی خود را از سن ده سالگی در هنرستان عالی موسیقی آغاز کرد. وی در نوجوانی با مجموعه‌ای به نام «فصل‌ها و رنگ‌ها» و «آوازهای دیگر» فعالیت حرفه‌ای خود را با همکاری با کانون پرورش آغاز کرد و در بدو جوانی با خلق بیش از صد قطعه برای خوانندگان پاپ آن دوران، آینده خود را به عنوان آهنگساز رقم زد. وی در سال ۱۳۵۸ جهت ادامه تحصیل راهی اروپا شد.

چهار سال بعد، پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه سوربن پاریس به عضویت آهنگسازان فرانسه درآمد و همزمان به دعوت تلویزیون فرانسه همکاری خود را با این سازمان با نوشتن موسیقی برای کودکان آغاز کرد. اقامت در اروپا سبک کاری وی را متأثر از سبک کلاسیک کرد. وی همچنین با موسیقی کامپیوتری آشنا شد و تحصیلات تخصصی خود را در این رشته تکمیل کرد.

آلبوم‌های «پاییز طلایی» و «نوآوری دکلمه شعر نو»، از اولین آثار وی پس از بازگشت به ایران بود. لاچینی در سال ۱۳۶۴ برای اولین بار از کامپیوتر در آهنگسازی سود جست و پیشگام استفاده از این تکنولوژی در ایران به شمار می‌رود. وی در طی پانزده سال بعد، با بهره‌گیری از کامپیوتر، برای صدها فیلم، سریال، انیمیشن آهنگ ساخت.

ساخت موسیقی تیتراژ برنامه کودک و تلویزیون شبکه اول سیما در دهه شصت و هفتاد، فیلم‌های «نار و نی»، «دندان مار»، «رد پای گرگ»، «نوای آشنا» برنامه‌های کودک و چندین پروژه سینمایی و تلویزیونی دیگر حاصل فعالیت‌های هنری دوران این آهنگساز است. این هنرمند در سال‌های اخیر، با ادامه آلبوم‌های «پاییز طلایی» و سه گانه «مرثیه»، فعالیت خود را بر روی خلق آثار کلاسیک مدرن متمرکز کرد و همزمان در حال مستند سازی و علمی کردن بیش از هزار قطعه پاپ و فولکلور ایران در مجموعه «بوی دیروز» است.

یک «آرایشگاه زیبا» با یک موسیقی زیبا/ اسد خمارلو چگونه ماندگارشد؟

به هر حال از فریبرز لاچینی و مؤلفه‌های موسیقایی به کار گرفته‌اش در آثاری که تاکنون پیش روی مخاطبان به ویژه در حوزه سینما و تلویزیون انجام داده، می‌توان به نکات موسیقایی زیادی اشاره کرد که قطعاً یکی از برترین و شناخته شده ترین و ممتاز ترین این مؤلفه، خلق ملودی‌های ساده در عین پیچیدگی‌های روانی و جامعه شناختی است که به درستی روی ذهن شنیداری مخاطبان جا باز می‌کند. مؤلفه ای بسیار مهم که این آهنگساز و برخی دیگر از هم نسلان توانستند مسیر جدیدی را پیش روی ساخت و تولید موسیقی تیتراژهای ماندگار تلویزیون پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایجاد کنند و خود را به عنوان هنرمندان پیشگام این عرصه معرفی نمایند.

کد خبر 5431758

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha