خبرگزاری مهر - گروه استانها - آناهیتا رحیمی: او ۳۰ سال داشت که به بهانه مأموریتهای همیشگی در شمالغرب کشور، راهی سوریه میشود. از ناگفتهها سخن میگوید؛ از جنگ یک قدمی با نیروهای تکفیری داعش تا انتقال دادن پیکر پاک همرزمانش.
خاطرات بسیاری را در ذهن دارد از روزهای در حال سقوط فرودگاه دمشق تا آزادسازی شهرها از دست نیروهای تکفیری داعش تعریف میکند و من در ذهنم جملهای از شهید محمد علی جهان آرا را تداعی میکنم که گفته بودند؛ بچهها، اگر شهر سقوط کرد آن را دوباره فتح خواهیم کرد، مواظب باشید که ایمانتان سقوط نکند.
احمد عبداللهی، متولد بهمن ماه ۱۳۶۲ و دانش آموخته کارشناسی ارشد حقوق خانواده است که به صورت داوطلبانه و بدون اطلاع همسر و پدر و مادرش، برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) و مقابله با نیروهای تکفیری داعش، راهی سوریه شده بود.
وی، جانباز ۴۰ درصدی است که دو ترکش در ناحیه سر و یک ترکش در ناحیه کتف راست از روزهای جنگ با نیروهای تکفیری داعش به یادگار نهاده است اما هنوز هم که هنوز است، آماده است تا بار دیگر برای دفاع از وطن و نوامیس، جان خود را فدا کند.
روز میلاد ساقی دشت کربلا و روز جانباز بهانهای شد تا پای صحبتهای جانبازی بنشینیم که عملیاتهای انتحاری نیروهای تکفیری داعش را در چند فرسخی به چشم خود دیده و میگوید مدافعان حرم دست مریزاد دارند که از خانواده، زندگی و جان خود گذشتند تا دین مبین اسلام و حرم حضرت زینب (س) را حفظ کنند.
بدون اطلاع دادن به همسر و خانوادهام راهی سوریه شدم
وی صحبت خود را از روز اعزام آغاز کرده و گفت: ما اولین گروه اعزامی از تیپ مکانیزه امام زمان (عج) بودیم؛ خوب به یاد دارم که به یگان تیپ مکانیزه امام زمان (عج) ابلاغ کرده بودند تا افراد داوطلب، نسبت به ثبت نام خود اقدام کنند که در نهایت، پس از طی مراحل ثبت نام، در ۲۵ خرداد ۱۳۹۲ به تهران و سپس به سوریه اعزام شدیم.
عبداللهی ادامه داد: من قبل از اعزام به سوریه در مأموریتهای مختلفی در شمالغرب کشور حضور داشتم و به همین دلیل، چیزی از اعزام به سوریه برای همسرم نگفتم و تنها به گفتن اینکه مأموریت ممکن است قدری به طول انجامد کفایت کردم.
هنگام اعزام به سوریه خوشحال بودم که میتوانم به امت اسلامی کمک کنم و همچنین نقشی را در احیای دین مبین اسلام و زنده نگه داشتن یاد و نام اسلام ایفا کنم
وی گفت: هنگام اعزام به سوریه خوشحال بودم که میتوانم به امت اسلامی کمک کنم و همچنین نقشی را در احیای دین مبین اسلام و زنده نگه داشتن یاد و نام اسلام ایفا کنم.
این جانباز مدافع حرم افزود: من دو بار در سال ۱۳۹۲ و یک بار در سال ۱۳۹۵ به سوریه اعزام شدهام که در سومین اعزام خود، صاحب یک فرزند پسر بودم و در حال حاضر نیز پدر دو فرزند پسر و یک فرزند دختر هستم و باید بگویم که برای لحظهای از حضور خود در سوریه پشیمان نیستم و آمادهام بار دیگر نیز اعزام شوم.
وی گفت: ۸ تیر ماه ۱۳۹۲، عملیاتی در روبروی مدرسه حکمتیه در استان حلب بود که در این عملیات، دستگاه تانک مورد اصابت موشک قرار گرفت و من از ناحیه چشم، ابرو و گوش مجروح شدم. البته بیشترین مجروحیت من مربوط به موج زدگی بر اثر شدت انفجار بود که به همین دلیل چند روزی را در بیمارستان دمشق و سپس بیمارستان بقیه الله بستری شدم.
این جانباز مدافع حرم ادامه داد: دومین مجروحیت من در ۲۸ آذرماه ۱۳۹۲ در ریف دمشق (اطراف فرودگاه دمشق) حین هدف یابی و اصابت خمپاره ۸۱ در فاصله نزدیک اتفاق افتاد که بر اثر آن بار دیگر مجروح شدم و در حال حاضر دو ترکش در ناحیه سر و یک ترکش در ناحیه کتف راست دارم.
عبداللهی افزود: بعد از بازگشت به دلیل مجروحیت و رفت و آمد دوستان به منزل برای عیادت، اعزام خود به سوریه را به همسرم بازگو کردم و شرط همسرم برای اعزام شدن من به سوریه، مطلع کردن پدر و مادرم بود اما تاکنون پدر و مادرم، از شدت مجروحیت و وجود ترکش در بدنم خبری ندارند و تنها همسرم همه چیز را در مورد من میداند.
دومین مجروحیت من در ۲۸ آذرماه ۱۳۹۲ در ریف دمشق (اطراف فرودگاه دمشق) حین هدف یابی و اصابت خمپاره ۸۱ در فاصله نزدیک اتفاق افتاد
وی گفت: زمانی که در سوریه بودم امکان تماس تلفنی از یک خط ثابت وجود داشت و به هر رزمندهای که حدود دو ماه در منطقه حضور داشت، به مدت یک ماه مرخصی تعلق میگرفت که بعدها با توجه به شرایط منطقه، برای حضور یک ماهه در منطقه، ۱۲ روز مرخصی تعلق میرفت که البته بیشتر مرخصیهای من به دلیل مجروحیت در بستر بیماری سپری شد.
این جانباز مدافع حرم ادامه داد: دومین اعزام ما ضروری بود بدین گونه که آذرماه ۱۳۹۲ بود که اطلاع دادند فرودگاه دمشق که بعد از ۶ ماه آزاد شده بود، اکنون در عرض ۶ روز کم مانده است تا سقوط کند و به همین دلیل، سریعاً راهی شدیم.
نیروهای ایرانی قوت قلبی برای نیروهای سوری بود
عبداللهی افزود: زمانی که به سوریه رسیدیم، سردار همدانی به استقبال ما آمد و طی یک سخنرانی، برای ما توضیح داد که نیروهای ایرانی زحمات فراوانی را برای آزادسازی این منطقه کشیده و تحویل نیروهای سوری داده بودند اما متأسفانه نیروهای سوری نتوانسته بودند از شهرها دفاع کنند.
وی گفت: رفتن به سوریه انجام وظیفه بود چرا که اسلام واقعاً در خطر بود و نیروهای تکفیری اسلامی را تبلیغ میکردند که با عقل سازگار نبود چنانچه اگر نیروهای ایرانی در مقابل نیروهای تکفیری داعش ایستادگی نمیکردند، امروزه نامی از اسلام و شیعه باقی نمیماند.
این جانباز مدافع حرم افزود: استکبار جهانی شروع به جنگهای نیابتی کرده است در آن روزها نیز هدف، خود سوریه نبود بلکه جهان اسلام و شیعه بود که میخواستند محاصره ایران را تکمیل کنند و چون آمریکا همواره با جنگهای نیابتی به صحنه میآید، تشکیل گروههای تکفیری و داعشی نیز اقدامی بر علیه ایران بود.
عبداللهی ادامه داد: همان گونه که مقام معظم رهبری نیز در فرمایشات خود گفتهاند، اگر ما در مقابل داعش ایستادگی نمیکردیم امروزه باید در تهران و کرمانشاه با نیروهای تکفیری داعش مبارزه میکردیم.
عملیاتهای انتحاری داعش وحشتناک بود
وی گفت: ما با گروهی در حال جنگ بودیم که ذرهای از مرگ هراس نداشتند و به محض کشته شدن یک نفر از آنان، سریعاً جایگزینی پیدا میشد. جنگ با داعش سخت بود چرا که کسی که از مرگ نمیهراسد، خود را به آب و آتش خواهد زد تا طرف مقابل را نابود کند.
این جانباز مدافع حرم ادامه داد: اکثر عملیات نیروهای تکفیری داعش، انتحاری بود و من چندین مورد از این عملیاتهای انتحاری وحشتناک را به چشم خود دیده بودم که حتی یک تکه کوچک هم از دستگاههای زرهی باقی نمانده بود.
عبداللهی افزود: مدافعان حرم، دست مریزاد دارند چون از خانواده، زندگی و جان خود گذشتند تا دین مبین اسلام و حرم حضرت زینب (ع) را حفظ کنند؛ به همین دلیل تا کسی در منطقه حضور نیافته نمیتواند بگوید که مدافعان حرم به خاطر جاه و مقام رفتهاند.
وی ادامه داد: علاوه بر ایرانیان، چندین گروه از جمله ارتش سوریه، دفاع وطنی سوریه، فاطمیون، حیدریون، زینبیون در جنگ با داعش حضور داشتند اما پشتیبانی، توقف و اجرای عملیاتها با ایرانیها بود.
زیارت حرم مطهر زینب (ع) شیرینترین خاطره من است
این جانباز مدافع حرم، شیرینترین خاطره خود را چنین تعریف کرد: بعد از اتمام هر عملیات، راهی دمشق میشدیم و چند روزی را در آنجا سپری میکردیم و زیارت حرم مطهر حضرت زینب (ع) و حرم مطهر حضرت رقیه (ع) شیرینترین خاطرهای است که در ذهن دارم.
عبداللهی ادامه داد: اما اگر بخواهم تلخترین خاطره را بازگو کنم، باید از عملیات آزادسازی روستایی در ریف حلب تعریف کنم که سه دستگاه زرهی در حال حرکت بودند و شهید محرم علیپور نیز در این عملیات حضور داشت، زمانی که به منطقه رسیدیم، ارتباط ما با مسئول بالادستی قطع شد و فشار دشمن به حدی بود که نیروهای پیاده نتوانسته بودند به ما ملحق شوند که بعدها متوجه شدیم که نیروی پیاده، زمین گیر شده بودند.
شهادت، آرزوی هر رزمندهای است
وی در ادامه افزود: با وجود اینکه نیروهای پیاده نتوانسته بودند خود را به ما ملحق کنند اما تمام توان خود را به کار گرفتیم و عملیات را ادامه دادیم. لحظهای که در این عملیات مرا غمگین میکند زخمی شدن یکی از خدمههای دستگاههای زرهی بود که خود را مقابل دستگاه زرهی رسانید که شهید محرم علیپور در آن بود و شهید علیپور نیز برای اینکه دست دشمن به پیکر مجروحین نرسد، او را با تمام سختی و محدودیت مکانی که در دستگاههای زرهی وجود دارد در دستگاه زرهی قرار داد و اجازه نداد دست دشمن به پیکر پاک شهدا برسد.
این جانباز مدافع حرم گفت: خوب به یاد دارم در منطقهای بودیم که امکان تردد خودرو و حتی نیروهای پیاده وجود نداشت و من برای اینکه دست دشمن به پیکر پاک شهدا نرسد، با تانک، پیکر پاک شهدا را انتقال دادم.
عبداللهی افزود: اگر بخواهم جملهای در وصف حضرت ابوالفضل (ع) بازگو کنم، باید بگویم که حضرت ابوالفضل (ع) ماندگارترین جانباز اسلام هستند و الگوی تمام جانبازانی هستند که در راه اسلام فدا شدهاند.
وی ادامه داد: مردم ایران و به خصوص جوانان، نباید اجازه دهند که خون پاک شهدا پایمال شود و راه آنان را ادامه دهند. جوانان باید منویات مقام معظم رهبری را مو به مو اجرا کنند چرا که مقام معظم رهبری، تنها کسی بودند که در میان هجمه فتنهها، راه را نشان دادند.
نظر شما