پیام‌نما

الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ‌اللَّهِ كَثِيرًا وَ لَيَنْصُرَنَّ‌اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ‌اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ * * * همانان که به ناحق از خانه‌هایشان اخراج شدند [و گناه و جرمی نداشتند] جز اینکه می‌گفتند: پروردگار ما خداست و اگر خدا برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نمی‌کرد، همانا صومعه‌ها و کلیساها و کنیسه‌ها و مسجدهایی که در آنها بسیار نام خدا ذکر می‌شود به شدت ویران می‌شدند؛ و قطعاً خدا به کسانی که [دین] او را یاری می‌دهند یاری می‌رساند؛ مسلماً خدا نیرومند و توانای شکست‌ناپذیر است. * * كسى كاو دهد يارى كردگار / بود ياورش نيز پروردگار

۳۰ مهر ۱۳۸۶، ۱۹:۲۹

حسین کچوئیان:

فوکو جامعه را مجموعه‌ای از گفتمانهای به هم پیوسته می‌داند

فوکو جامعه را مجموعه‌ای از گفتمانهای به هم پیوسته می‌داند

مدیر گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تهران در دومین روز از نشست «آنان که می اندیشند» درباره تصویر فوکو از جامعه سخن گفت. به نظر وی فوکو جامعه را شبکه‌ای در هم تنیده از گفتمانها می‌نگرد. در این منظر جامعه مجموعه‌ای از گفتمانهاست که جفت وجور شده‌اند.

به گزارش خبرنگار مهر، دکتر کچوئیان در ابتدای نشست به دشواری بیان فوکو اشاره کرد و گفت: این امر سبب می شود که هر کس دریافت خودش را درباره او داشته باشد. از سوی دیگر فوکو متفکری است که به زمان و مکان خاص متعلق است و اجازه نمی دهد که او را فراتر از زمان خودش قرار دهند و به همین دلیل باید به دلایل خوانش فوکو اشاره کرد.

وی در ادامه سه وجه را برای مطالعه اندیشه های فوکو چنین اشاره کرد: می توان وجه صوری کار فوکو را مورد مطالعه قرار داد، مثل کار کسانی چون ادوارد سعید که البته با مشکلات خاص خودش مواجه است. دوم اینکه من فوکو را یکی از بهترین متفکران دوران مدرنیته متاخر می دانم و از این رو درک مدرنیته مستلزم درک فوکو است و به لحاظ جامعه شناختی فوکو از بهترین ها برای درکت مدرنیته است، و سوم اینکه باید به حرف مارکس برگشت که برای درک جوامع صنعتی باید به انگلیس نگریست، در این جا نیز اگر ما در مسیر مدرنیته بخواهیم قرار بگیریم باید آن را بشناسیم و فوکو از این حیث اهمیت دارد که تصویر جامعه و جهان در اندیشه او تغییر می کند و نگاه به جامعه با فوکو تغییر می کند و لذا برای درک جامعه باید جامعه را بشناسیم.

وی سپس با اشاره به دستاوردهای جامعه شناسی معرفت و تاثیر فوکو بر این حوزه گفت: نمی توان تفسیرهای کاملا معرفتی از کار یک اندیشمند ارائه کرد و برای درک یک متفکر باید دید که او از چه ناحیه هایی دگرگون شده است و امروز شیوه بررسی زندگی نامه ای روز به روز اقبال بیشتری می یابد و زندگی نامه آدمها خیلی در اندیشه هایشان بروز می کند و بر این اساس برای فهم یک متفکر بر اساس دغدغه و اندیشه اش عمل می کنند.

دکتر کچوئیان در ادامه دغدغه اصلی فوکو را که در تعیین جوهره وجودی او موثر بوده است، احساس تعیین شدگی مطلق خواند و گفت: فقدان آزادی به شکل مطلق، احساس مرغی که در قفس است و به هیچ وجه نمی تواند خودش را به عنوان یک سوژه تشخیص دهد، احساس در بند بودن مطلق و میل به رهایی مطلق عمده امری است که در مقاطع مختلف در اندیشه فوکو قابل تشخیص است. فوکو در واقع با توجه به این ویژگی درک درست تری نسبت به جامعه دارد و احساس در قفل بودن که قبلا در نیچه، مارکس، وبر و دیگران نیز گفته شده است، در او به اوج خود می رسد و تئوری های او توضیح میل به رهایی از این بند و زنجیر است. از این رو در فوکو میل مطلق برای آزادی را می بینیم که به این معنا اقتضای مدرنیته متاخر است. ضمن آنکه فوکو متفکری ابن الوقت است و به هیچ سمت و سویی نمی نگرد و تنها انگیزه اش آزادی برای آزادی است.

این استاد جامعه شناسی در ادامه به تصویر رایج در میان متفکران پیش از فوکو به جامعه اشاره کرد و گفت: از دورکیم تا پارسونز اولا جامعه را کلیتی منسجم می دانند که هستی شخصی دارد و یک هستی نظام داری است که نظم خودش را بر اساس مقولات هنجاری به دست می آورد، ثانیا جامعه نقش کنترل کنند دارد نه به نحو منفی بلکه به نحوی مثبت و ثالثا در این نگاه وجود جامعه شرط تعادل انسان است و همچنین جامعه دارای لایه های متفاوتی است و نظم بنیادینی هست که ساختار جامعه مرتبط است و مسیر منظمی نیز دارد و در این میان دولت نقشی فرعی و بیرونی دارد اساسا ظهور جامعه شناسی با حذف سیاست شکل گرفت.

دکتر کچوئیان سپس به نگاه فوکو به جامعه اشاره کرد و گفت: فوکو جامعه را شبکه ای در هم تنیده از گفتمانها می نگرد. در این منظر جامعه مجموعه ای گفتمان هاست که جفت وجور شده اند. نکته دیگر این است که در نگاه فوکو جریان های اندیشه اهمیتی والا در شکل دهی و تعیین جامعه می یابند. ضمن آن که در نگاه فوکو جامعه شبکه ای در هم تنیده از گفتمان های متجسد است که فاقد مرکز است و هیچ کنترل بیرونی و درونی ندارد و هیچ کس قدرت مطلق ندارد  و دولت نیز نسبت جدایی از جامعه ندارد و از این حیث جامعه یک ویژگی درون ماندگاری دارد. همچنین در اندیشه فوکو بر خلاف ساختگرایی و هرمنوتیک روابط جامعه هیچ عمقی ندارد و هر چه هست همین است که هست و فوکو معتقد است که هیچ چیز بیرون از آنچه دیده می شود جهان اجتماعی را تعین نمی بخشد .

وی در بخش دیگری از سخنانش به دو عنصر تمایل به کنش و میل به ایجاد معنا جهت برسازی جامعه اشاره کرد و گفت: فوکو به واسطه همین ویژگی ها تصور ندارد که جامعه بر خلاف دیدگاه مارکسی به سمت و سوی خاصی می رود و از این رو یک واقعیت کنترل ناشدنی است که رخدادهای آن پیش بینی ناپذیر است . این نوع نگاه در بنیادهای متافیزیکی خود نیچه ای است. فوکو از جامعه مرکز زدایی می کند و جامعه را تکه تکه هایی مرتبط به هم معرفی می کند. فکر فوکویی به مرکز توجه ندارد و حاشیه ها را می نگرد و به همین دلیل آزادی را در چهار چیز می یابد: مرگ در برابر زندگی، سکوت در برابر کلام، جنون در برابر عقل و میل مهارناشدنی که منشا آن در تن است. علاقه فوکو به انقلاب اسلامی نیز از توجه او به حاشیه ها نشات می گیرد.
دکتر کچوئیان در پایان سخن به اهمیت قدرت در نگاه فوکو اشاره کرد و گفت: بودریار معتقد است که گفتمان فوکو گفتمان قدرت است. فوکو در میان متفکرانی قرار می گیرد که به جنبه های ایجابی مدرنیته نگاه سلبی دارد و در پی این وضعیت خاص سعی می کند امکان های جدید را برای وضعیت سوژه مدرن فراهم کند که مهمترین آنها آزادی است و جالب آنکه این امکانها را در جایی می بیند که خطر جدی است برای مدرنیته یعنی مرگ، جنون، سکوت و میل لجام گسیخته.

کد خبر 573101

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha