پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۸ اسفند ۱۳۸۶، ۱۰:۳۲

بهمن نامور مطلق:

ادبیات تطبیقی در ایران بوسیله شعله‌هایی چون شمع روشن است

ادبیات تطبیقی در ایران بوسیله شعله‌هایی چون شمع روشن است

نشست نقد کتابهای "ادبیات تطبیقی" نوشته ایو شورل با ترجمه تهمورث ساجدی و "نظرها و نظریه‌های ترجمه" نوشته نادر حقانی عصر دیروز با حضور پدیدآورندگان در شهرکتاب برگزار شد.

به گزارش خبرنگار مهر، اولین سخنران نشست پیمان متین دبیر مجموعه "زبان شناسی، ادبیات و فرهنگ" انتشارات امیرکبیر بود که با اشاره به تعدد زبانها و گویشها در ایران خاطرنشان کرد: این مجموعه با درنظر گرفتن سه محور ادبیات تطبیقی برای تطبیق زبانها، ترجمه به عنوان واسط زبانها و آموزش زبان، دی ماه پارسال با کمک اساتید دانشگاه تهران شروع شد.

وی ادامه داد: انتشار مجموعه ها در حوزه نشر یکی از روشهای مطلوب است که طی آن به جهت دادن خواسته ها، مطالعات و نیازهای مخاطب توجه می شود. ما سعی می کردیم مخاطبی خاص (دانشگاهیان) را درنظر بگیریم. 

سپس نادر حقانی با تشریح سنت آکادمیک آلمان گفت: در حوزه علمی در آلمان زمانی که دانشجو رشته ای انتخاب می کند در بدو امر دوره ای مقدماتی را می گذراند که مقدمه ای بر آن علم به شمار می آید. هنگامی که این دوره طی می شود استاد تلاش می کند یک نقشه توپوگرافی از رشته ارائه دهد و جایگاه آن را در قیاس با سایر رشته ها بررسی کند. درواقع سعی می شود مفاهیمی که در این حوزه وجود دارد بستری برای فهم دانشجو از آن رشته فراهم آورد. در بخش تکمیلی این دوره نظرها و نظریه های مطرح شده در آن علم تشریح و تبیین می شود. این همان مسئله ای بود که مرا واداشت برای رشته های دانشگاهی این اثر را ارائه کنم.

وی سپس مبانی و ساختار کتاب را توضیح داد و درباره بخشهای مختلف آن شامل نظریه ترجمه، زبان شناسی و ترجمه، ادبیات تطبیقی و ترجمه، فلسفه و ترجمه و... سخن گفت.

بهمن نامورمطلق، تهمورث ساجدی و نادر حقانی

وی افزود: علم ترجمه شناسی حرکت از نظر به نظریه و الگوهای خاص است. در اینجا خاستگاه نظرها و نظریه ها مشخص می شود تا همچون نقشه بتوانیم آن را ردیابی کنیم و این خاستگاه ها در مطالعات ما تاثیرگذار باشد.

حقانی به آغاز ترجمه کتاب مقدس مسیحیان و مباحث مخاطب محوری و صورت و معنای زبان اشاره کرد و ادامه داد: با خروج از برخی مباحثی که در دیدگاه دوسوسوری وجود دارد عواملی چون فرهنگ و موقعیت هم وارد ترجمه می شود. زمانی که به سمت ترجمه ناپذیری گرایش پیدا می شود معنای آن این است که مسائلی در یک فرهنگ وجود دارد که مترجمان را به دلیل نا آشنایی با آن عاجز می گذارد.

وی افزود: در حوزه نشانه شناسی این دیدگاه وجود دارد که هر چیزی در هر زبانی قابل گفتن است و وقتی قابل گفتن است قابل ترجمه هم هست. از اینجا به نقطه مقابلش باید توجه کنیم که به دلیل تفاوت موقعیتها و فهم مترجم از متن مورد مطالعه، این باور پیدا می شود که باید امکانات و داشته ها را سنجید. اینجا مترجم محور است چون مخاطب او متن است و باید آن را برای جامعه زبانی خود برگرداند و تفهیم کند.

در ادامه دکتر تهمورث ساجدی گفت: ایو شورل در فرانسه به خاطر کتابهای حوزه دانشگاهی اشتهار دارد. شورل را به خاطر کتابهای درسی در زمینه ادبیات تطبیقی می شناسیم. او یکی از مخالفان رنه ولک آمریکایی است و در کتاب خود ولک را به خاطر کتاب تئوری ادبیات رد کرده است.

وی اضافه کرد: او در این کتاب 12 گرایش ادبیات تطبیقی را مطرح کرده که اغلب آنها در ایران شناخته شده است. در این کتاب ادبیات تطبیقی از ادبیات همگانی تمیز داده می شود. ادبیات همگانی به تئوری ادبیات تطبیقی می پردازد که آمریکایی ها بیشتر به آن پرداخته اند.

ساجدی به پیدایش و رشد رمانتیسم فرانسه پرداخت و گفت: مواد رمانتیسم دو چیز بود؛ یکی قرون وسطای اروپا و دیگر شرق. البته نگفتند کجای شرق ولی مثلا می دانیم که هزار و یک شب روی آنها تاثیر زیادی گذاشت. عبارت شرق شناسی در سال 1830 استفاده شد و بعد از آن ایران شناسی هم مطرح شد. البته فرانسویها نمی خواهند بگویند اگر در ادبیات تطبیقی کار کردیم از ادبیات ایرانی هم تاثیر گرفتیم. آنها این سوژه را خجالت بار می دانند که بگویند ادبیات تطبیقی را از ایران گرفتیم اما به هر شکل کتابهای علوم ایرانی را ترجمه کردند و بکار بستند.

وی به تاثیرات شورل و کلود فوریل و جایگاه ایران شناسی در ادبیات تطبیقی اشاره کرد و ادامه داد: تاثیر و تاثر همچنان از ارکان ادبیات تطبیقی است. ادبیات معاصر، ادبیات کودکان و ادبیات و سینما از دیگر بخشهای ادبیات تطبیقی در فرانسه است که هر کدام به شاخه ای مجزا گرایش دارد. یکی از جدیدترین بخشهای ادبیات تطبیقی که از روان شناسی وارد شد - مثل اگزیستانسیالیسم که از فلسفه وارد شد - تئوری تصویرشناسی بود. ایران در تصویرشناسی صاحب جایگاه خاصی است؛ مثلا بوویه در سفرنامه اش از تمام آداب و رسوم ما سخن گفته است اما کدام یک از آنها بی غرض حرف زده اند؟ تئوری دیگر "پذیرش" یا "استقبال" است که امیدوارم این شاخه ها در دانشکده های ما مطرح شوند.

بهمن نامورمطلق صحبتهای خود را با شرحی از وضعیت ادبیات تطبیقی در ایران شروع کرد. وی گفت: ادبیات تطبیقی جزو دانشهای تطبیقی است که ما به آن بی توجه بوده ایم. امروز در دنیا شمار دانشهای تطبیقی کم نیستند و در کنار هر دانش شاخه تطبیقی آن هم دایر است. جای تاسف است که تمام مقدمات و عناصر را برای یک ادبیات تطبیقی شکوفا داشته ایم ولی از آن بی بهره مانده ایم.

وی تصریح کرد: سابقه ادبی ما نسبت به کشورهایی که امروز در حوزه ادبیات تطبیقی نظریه پردازی می کنند بی نظیر است. ما در پیدایش ادبیات تطبیقی در آلمان با مطالعاتی که گوته درباره حافظ داشته دخالت داشته ایم؛ حتی به هوگو هم انتقاد می شده که چرا این قدر به ادبیات و فرهنگ شرق توجه دارد. نقش روایات ادبی شرق در شرق شناسی، ایران شناسی و ادبیات تطبیقی قابل انکار نیست. درواقع بسیاری از جریانات این عرصه را ادبیات ما ایجاد کرد ولی خود ما در آن حوزه فعالیتی نکردیم. اگردر دنیا میراثی گسترده با صدها کتاب و بیش از هزار مقاله و مجله و مراکز تحقیقی و رشته های دانشگاهی وجود دارد، جایگاه ایران تاسف بار است و مراکز دانشگاهی و فرهنگستانهای ما باید فکری بکنند. این دانش به سرعت هم درحال تغییر است و ما دائم از آن جا می مانیم.

نامورمطلق ادامه داد: ما در عصر "بیناها" زندگی می کنیم (بینامتنی، بیناگفتمانی، بیناتمدنی و...). ادبیات تطبیقی نزدیک ترین گونه ادبیات به فلسفه و فرهنگ است و تعامل نزدیکی با آنها دارد. ادبیات تطبیقی نوعی خودآگاهی فرهنگی هم هست؛ دیدن خود در آینه دیگری و دیدن دیگری در آینه خودی.

وی با اشاره به اینکه این رشته در ایران متولی ندارد و باید سالها قبل شکل می گرفت گفت: نامه های زیادی به مسئولان فرستادیم و از ضرورت این رشته گفتیم و جلساتی هم داشتیم که نافرجام ماند. ادبیات تطبیقی در ایران بوسیله شعله هایی چون شمع روشن است درحالی که در کشورهای دیگر اراده ای علمی و تشکیلاتی برای آن وجود دارد چون می دانند در توسعه بسیاری از علوم موثر است. تناقضهای دیگر اینکه نهادهای علمی برای ادبیات تطبیقی نداریم اما بیشتر رساله های ما درباره ادبیات تطبیقی اند. اگر مروری بر رساله های دانشگاهی ما در حوزه ادبیات بیندازید بیش از نیمی از آنها درباره ادبیات تطبیقی است که به دلیل نبود تحقیقات علمی روشمند نیستند و فکر می کنند با مقایسه دو نویسنده کار تطبیقی انجام شده است. ما چون از منابع تئوریک دور هستیم تنها به سمت مقایسه های تماتیک و اسطوره ای و... رو می آوریم. دائما دنبال تواردها هستیم و در آن افراط می کنیم اما به تاثیر و تاثرها توجه نداریم.

نامورمطلق نقدی هم بر کتاب تهمورث ساجدی وارد کرد و گفت: این کتاب در روش شناسی چندان جامع نیست و به برخی مفاهیم جدید هم نپرداخته است. بهتر بود ساجدی مقدمه ای بر آن می نوشت و این مسائل را برای مخاطب توضیح می داد تا آنها جایگاه کتاب را بشناسند و فکر نکنند این جدیدترین نسخه ادبیات تطبیقی است. ضمن اینکه اثر به ویرایش نیز احتیاج دارد. البته چون مبانی ادبیات تطبیقی را کار نکرده ایم انتخاب این کتاب برای ترجمه کار مناسبی بود. به هرحال باید پروسه ای را طی کنیم تا به کتب جدیدتر برسیم. نکته آخر اینکه وقتی در اینترنت خواستم جستجویی برای ادبیات تطبیقی داشته باشم به دو هزار مدخل فارسی برخوردم (که بیشتر آنها هم ترجمه بود) و در مقابل با 80 هزار مدخل فرانسوی مواجه شدم. یعنی ما 40 برابر در این عرصه عقب تریم.

کد خبر 646410

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha