اخلاق در شبیهسازی انسان از زمان تولد دالی (Dolly) گوسفند شبیهسازی شده در مباحث عمومی مطرح شده است. تکنیکهای شبیهسازی هم امکان خلق ژن انسانی و هم بافت بدن را ایجاد میکنند. به این طریق همانگونه که میتوان حیوانات بزرگتری شبیهسازی کرد امکان شبیهسازی انسان نیز فراهم میشود.
شبیهسازی انسان با دو هدف میتواند انجام پذیرد. تولد کودکانی که از نظر ژنتیکی مشابه شخص اهداکننده ژن هستند (شبیهسازی در تولید مثل انسان) و یا تولید جنینهایی برای انجام عملیات درمانشناسی روی بافتها و ارگانها (شبیهسازی در درمان شناسی انسان). اولین شخصی که نسبت به این تکنولوژیهای جدید عکسالعمل اخلاقی نشان داد فیلسوف و اخلاقشناس آرتور شفر، استاد دانشگاه مانیتوبا بود. افراد زیادی بعد از او عکسالعملهای مشابهی نشان دادند. البته رفتهرفته با افزایش آشنایی نسبت به این تکنولوژیها و کاهش متقابل ترس و خصوصاً با دیدن فواید فراوان آنها، رد اخلاقی موجود تبدیل به تأیید میشود.
بنابراین ما باید نسبت به این چرخش آرام به سوی پذیرش عقاید، محتاط و دقیق باشیم و اجازه ندهیم که تشخیص اخلاقی ما بهراحتی تحت تأثیر قرار گیرد و حتی باید به شکلی آگاهانه مانع آشناییزایی و فراموش کردن ترس موجود شویم و تا وقتی که این ادراکات با حس نگرانی خود را بروز میدهند نباید آنها را نادیده بگیریم.
البته شماری از دانشمندان مطرح موافق این عقیده نیستند. آنها چنین نگرانیهایی را بهمثابه بیماری میشناسند و جهان و زندگی انسان را تنها از زاویه دید علمی نگاه میکنند. این دانشمندان از ماشین ژنتیکی و علم محضی که اساس و پایه جهان و زندگی انسان را شکل میدهد حمایت میکنند و علاقهای به حقایق متافیزیک خصوصا بعد روحی انسان ندارند. شمار زیادی از آنها حتی به خاطر نمیآورند که چنین حقایقی وجود داشتهاند و بعضی دیگر تمایل به ویران کردن چنین حقایقی دارند.
این دانشمندان اعتقاد دارند افرادی که با شبیهسازی انسان مخالفت میکنند دارای تعصب عمیق فرهنگی هستند علم زیستشناسی را نادیده میگیرند. برخی از این دانشمندان میگویند: با ترس از اینکه شبیهسازی انسان ممکن است باعث غیرانسانسازی شود، ممنوع کردن آن عکسالعملی احساساتی در مقابل دنیای مدرن است.
شبیهسازی جنین انسان به سه طریق صورت میگیرد: با انتقال هسته یک سلول بالغ به تخمک انسان. با تقسیم جنین، مشابه اتفاقی که برای تولید دو قلوها،سه قلوها و چهار قلوها رخ میدهد، البته در اینجا عمل تقسیم جنین غیرطبیعی انجام میپذیرد و با شبیهسازی هسته جنین انسان بعضی اوقات مشترکاً از هر سه طریق برای انجام شبیهسازی کمک گرفته میشود.
هر چند که از نظر علمی سه روش با هم متفاوتند، اما از نظر اخلاقی شباهتهایی با هم دارند. دو شیوه نخست منجر به تولد انسانی با هویت کاملاً مشابه میشود و در شیوه آخر تنها اجزا و بافتهای بدن مشابه یکدیگر خواهند بود. در دو شیوه آخر شبیهسازیها کاملاً از نظر ژنتیکی مشابهند، در شیوه دوم باتوجه به شخص اهدا کننده سلول و با وجود DNAهای متفاوت، انسانهای متولد شده متفاوتند.
معنویات در کجای جنین انسان قرار دارند؟ بعضی از افراد معتقدند که جنین تمام جنبههای معنوی انسان را داراست، بعضی دیگر معتقدند که فقط بخشی از جنبههای معنوی را داراست و تعداد کمی معتقدند که در جنین انسان جایگاهی برای جنبههای معنوی وجود ندارد.
آنها که به دارا بودن تمام ویژگیهای معنوی معتقدند، میگویند که هویت معنوی انسان از آغاز خلقت در اولین سلولهای شکل گرفته تعریف شده است. بنابراین جنین انسان تمام نیروهای بالقوه انسان را تا لحظه مرگ با خود دارد و به این جهت هیچ تحقیقی نباید روی جنین انجام گیرد. افرادی که معتقدند جنین، بخشی از جنبههای معنوی را به همراه دارد با انجام چنین تحقیقاتی تحت شرایط خاص موافق هستند. آنها خلق مجدد جنین را ممنوع میدانند اما تحقیق روی جنین را در چهارده روز نخستین لقاح مجاز میشمارند.
افراد دیگری که جنین را فاقد ارزشهای معنوی میبینند خلق دوباره جنین را برای انجام تحقیقات بدون مشکل میدانند. آنها جنین را جایگاهی برای قوای حیاتی انسان میشناسند که هیچ رنج معنوی آن را تهدید نمیکند. به طور خلاصه اینکه، ما در مورد جایگاه معنویات در جنین انسان همرای نیستیم و به همین دلیل در مورد اخلاقی بودن یا نبودن تحقیقات روی جنین انسان توافقی نداریم. نباید فراموش کنیم که رویکرد ما به شبیهسازی، تحقیقات جنینی، سقط جنین و استفاده از جنین در تحقیقات، همه رابطهای عمیق با یکدیگر دارند.
نظر شما