۱۷ آذر ۱۳۸۸، ۹:۴۶

دغدغه مطالعات میان‌رشته‌ای انضمامی کردن علوم است

دغدغه مطالعات میان‌رشته‌ای انضمامی کردن علوم است

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی معتقد است: دغدغه مطالعات میان‌رشته‌ای انضمامی کردن علوم و برقرای ارتباط میان آنها است.

دکتر قاسم پورحسن در گفتگو با خبرنگار مهر در پاسخ به این سؤال که چه ضرورتهایی ما را به سمت مطالعات میان‌رشته‌ای سوق داده‌اند؟ گفت: ما وقتی عنوان میان‌رشته‌ای را مطرح می کنیم حقیقت این است که دو معنی می‌توانیم مراد کنیم. یک معنی این است که ما علوم را به هم ربط بدهیم برای اینکه از ترابط علوم معرفت جدیدی حاصل بکنیم و معتقد هستیم که فهمهای جدید ناشی از داد و ستد درونی دستاوردهای علوم است. امروزه علوم به یکدیگر می‌توانند کمک کنند همچنانکه ما در نگاه قدما و کلاسیک علوم را متفاوت و جدای ازهم نمی‌دیدیم بلکه فروعات یک علم کلان را می‌دیدیم، امروزه هم بسیاری معتقد هستند بعد از گسستی که علوم از سده 16 به بعد داشتند دوباره باید به ترابط علوم برگردیم.

وی افزود: ارسطو دو اصطلاحی را باب کرده که دیگر از سده 16 مورد توجه قرار نگرفته و با آن مخالفت شد. یکی فرانسیس است و دیگری پراکسیس. ارسطو معتقد است که تمام دانشهای نظری در بخش فرانسیس است اما بخش پراکسیس بدون فرانسیس معنی ندارد یعنی هرکاری که ما در علوم عملی بخواهیم انجام بدهیم حتماً باید دیدگاه و نظریات فکریش را در فرانسیس داشته باشیم و فرانسیس هم همانگونه است. یعنی ما آنچه را در مقام تحقق به آن نیاز داریم باید در حوزه پراکسیس که وجود دارد در حوزه فرانسیس هم باید تأثیر بگذارد. ارسطو معتقد است آنچنان ربط و پیوند میان فرانسیس و پراکسیس وجود دارد که ما علوم نظری و علوم عملی را نمی‌توانیم بدون ارتباط باهم ببینیم و کسانی که مسلط بر این باشند فهم و اندیشه نیرومندتر و فربه‌تر دارند. 

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: این دیدگاه الان دوباره درباره ارتباط رشته‌ها با بحثهای مربوط به حوزه‌های میان‌رشته‌ای دارند زنده می‌شوند. یک معنا این است که ما بتوانیم دستاوردهای علوم را در علم دیگری یا در مجموعه‌ای علومی که با هم ترابط درونی و ذاتی داشته باشند استفاده بکنیم، همچنانکه بسیاری معتقد هستند که هر اتفاقی در ریاضیات بیفتد تأثیر شگرفی در فیزیک خواهد گذاشت و هر تحولی در فیزیک بیفتد در شیمی تأثیر می‌گذارد. همینطورهرتحولی در علوم پایه اتفاق بیفتد در علوم انسانی هم تأثیر می‌گذارد. 

وی افزود: مراد دوم این است که خیر، ما امروز به دانشهای انضمامی بیشتر نیازمندیم. بسیاری از علوم صرفاً متکفل تولید مباحث نظری هستند و ما نمی‌توانیم امروزه به علوم تنها از بعد نظری نگاه کنیم و دستاوردهای انضمامی علوم مهمند و اصلاً میان رشته‌ای برای این است که مقداری علوم را به دستاوردهای انضمامی نزدیک بکند. حوزه‌های انضمامی‌تر یعنی حوزه‌هایی که عینی باشند. لذا تغییر و شیب دادن علوم از امور سابژکتیو به امور آبژکتیو دستاوردی است که ما باید در علوم انضمامی ببینیم. این علوم انضمامی هم بدون توجه به نگاه مربوط به میان‌رشته‌ای تحقق پیدا نخواهد کرد.

این محقق و پژوهشگر خاطر نشان کرد: من تصورم این است که ما امروزه وقتی از میان‌رشته‌ای بودن سخن می‌گوییم شاید کمتر به ذهن ما ترابط علوم مراد باشد بلکه توجه ما به ساحتهای انضمامی و دستاوردهای عینی‌تر است. بنابراین من معتقد هستم که اصلاً دغدغه انضمامی کردن علوم مطرح است. همچنانکه امروز هم در بسیاری از علوم از جمله فلسفه اسلامی معتقد هستیم که مهمترین مشکل فلسفه اسلامی این است که انضمامی نیست و ما می‌توانیم در حوزه فلسفه اسلامی مثل حوزه معرفت‌شناسی و بحثهای آنتولوژی بحثهای میان‌رشته‌ای راه بیندازیم و از میان‌رشته‌ای آن دستاوردهای انضمامی را مراد بگیریم.

پور حسن در پاسخ به این سؤال که مهمترین مطالعات میان‌رشته‌ای در حوزه فلسفه چه‌ها هستند؟ گفت: البته به این نحو کلان ما شاید نتوانیم توجه کنیم و پاسخ دهیم که در حوزه فلسفه چه‌ها هستند. یعنی قلمروی فلسفه غرب متفاوت از فلسفه اسلامی است اما درعین حال اگر بخواهیم یک نگره کلان‌تری داشته باشیم امروزه ما نمی‌توانیم به فلسفه بدون توجه به سیاست، حوزه اجتماع ، فرهنگ و دین نگاه کنیم.

وی افزود: البته من معتقد هستم به همان میزان که اخلاق مهم است به همان میزان فرهنگ و سیاست مهم است. ما اگر آن معنای دوم میان رشته‌ای را در نظر داشته باشیم در فلسفه اسلامی و در فلسفه غرب این را می‌بینیم. یعنی فیلسوفان ما معتقد بودند که سیاست یک فرق بالذاتی نه بالعرض نسبت به حوزه‌های کاملاً نظری دارد. لذا فیلسوفان می‌گفتند که چون حوزه سیاست مهم است لذا ما بایستی بعد از آن توجهات و تأملات در حوزه نظری به سیاست توجه کنیم برای اینکه ما هر حکمی را در سیاست و در جامعه بدهیم آنچنانکه حساس است که می‌تواند گرده کثیری را تحت تأثیر قرار دهد.

این استاد فلسفه یاد آور شد: اتفاقاً دغدغه فارابی و سهروردی هم این است که ما همه دستاوردهای فلسفه را باید در حوزه سیاست و در اجتماع ببینیم. پس ما الان به‌شدت نیازمند این هستیم که در درون فلسفه ، محورها و موضوعاتی که داریم با توجه به نگاه انضمامی بیاییم. به حوزه فرهنگ و معرفت، دین، اخلاق، اجتماع ، به حوزه مباحث مربوط به فرهنگ نگاه کنیم. از این حیث که ما آن محورعقلانیت فلسفه را در این حوزه‌ها تسری بدهیم.

پورحسن در پاسخ به این سؤال که آیا مطالعات میان رشته‌ای می توانند تا حدی به مشکل تخصص در جهان ما پاسخ دهند ؟ گفت : البته بحثهای میان رشته‌ای لزوماً بحثهای مربوط به کرسیهای خاص نیست. یعنی اینگونه نیست که فلسفه کلان است ما بیاییم تخصصی نگاه بکنیم. دغدغه اصلی میان‌رشته‌ای بودن این نیست. دغدغه اصلی میان‌رشته‌ای می‌تواند دو چیز باشد. می‌تواند ترابط علوم باشد و می‌تواند انضمامی فکرکردن درباره علوم باشد. مهم ترین محورش هم البته همان انضمامی اندیشیدن است.

کد خبر 996016

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha