در بخش نخست از گفتگوی دکتر غلامرضا ذاکرصالحی، عضو هیأت علمی مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی، تاریخچه، تعاریف و مفاهیم کلی برنامههای جامع علمی در ایران، از جمله نقشه جامع علمی کشور مورد بحث قرار گرفت. در بخش دوم و پایانی، وی در گفتگو با خبرنگار مهر کوشیده است به تحلیل محتوای پیشنویس نقشه جامع علمی کشور و ارائه پیشنهاداتی جهت ارزیابی این نقشه بپردازد.
نخستین نکتهای که درباره متن نقشه جامع علمی کشور میتوان گفت چیست؟
تحلیل محتوایی که در اینجا مدنظر من است مبتنی بر پیشنویس تدوین شده در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، قبل از ادغام با پیشنویس تهیه شده در وزارت علوم است.
این سند، دارای یک متن منتشر شده 22 صفحه ای و 35000 صفحه مستندات است و در سایت الکترونیکی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی از ابتدای سال 1388 درج شده است.
ملاک تحلیل را در اینجا متن اصلی نقشه در نظر میگیریم زیرا مستندات آن حاصل دستنوشتهها و پیشنویسها و مطالعات اعضای کمیته تدوین و صورتجلسات است که منتشر نشده و رسمیت نیافته است.
از سوی دیگر متن اصلی سند را باید فشرده این مستندات تلقی کرد که از طرف دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان پیشنویس رسمیت یافته است.
ارزشها و رویکردهای کلی حاکم بر نقشه چیست؟
بخش مستقلی از پیشنویس به بیان ارزشها و رویکردهای کلی حاکم بر نقشه پرداخته است. در این بخش 25 جمله درج شده است که حاوی 36 مضمون است.
این مضامین را می توان به دو گروه کلی تقسیم کرد: گروه نخست مضامین فرهنگی و دینی که تعداد آن 15 مورد است و گروه دوم سایر مضامین که عمدتا به ارزشهای علمی و فنآورانه و حرفهای بر میگردد و تعداد آن 21 مورد است.
با توجه به این بخش با ضریب اطمینان بالایی میتوان گفت در نقشه جامع علمی کشور تفاوت معناداری بین ارزشهای علمی، فنآورانه و حرفهای و ارزشهای فرهنگی و دینی وجود ندارد، یعنی نگاه تقریباً یکسانی به هر دو گروه وجود داشته است.
درباره سیاستهای کلی نقشه چه میتوان گفت؟
سیاست علم و فنآوری را از نقطهنظرهای مختلف میتوان تقسیمبندی نمود. برای نمونه سیاست مبتنی بر نظریه نئوکلاسیک یا نظریه اقتصاد تکاملی که هر کدام الزامات خاص خود را دارد.
به صورت عینیتر باز میتوان نقشه جامع علمی کشور را از نظر مفاد هماهنگ آن با دو نظریه سیستم ملی نوآوری (NIS) یا نظریه اقتصاد مبتنی بر دانش بررسی و مقایسه نمود. همچنین تقسیم بندی دوگانه دیگر در توسعه فنآوری که سیاست نفوذ گرا یا ماموریت گراست.
از همه اینها عینیتر میتوان در عرصه توسعه علم و فنآوری مفاد این پیشنویس را از حیث هماهنگ بودن با سیاست فشار علم (Science push) یا سیاست کشش تقاضا (Demand pull) بررسی و مشخص نمود که سیاست اصلی حاکم بر نقشه جامع علمی کشور به کدام جهت تمایل دارد؟
در سیاست فشار علم، توسعه علمی از پژوهشهای بنیادین به سمت تحقیق و توسعه کاربردی و سپس پیادهسازی و تجاریسازی پیش میرود و متکی به تولید علم است. در مقابل سیاست کشش تقاضا با تحریک تقاضای نوآوری شروع و سپس موجب میشود تا علم و دانش مورد نیاز برای آن نوآوری شکل بگیرد و توسعه یابد.
بررسی مضامین به کار رفته در بخش سیاستهای کلی نقشه که دو صفحه از کل متن را در بر میگیرد و مشتمل بر 47 مضمون است نشان میدهد که از این تعداد تنها 6 مورد هماهنگ با سیاست کشش تقاضا بوده و 41 مضمون دیگر همسو با سیاست فشار علم میباشد.
بنابراین سیاست نقشه بر تولید و انباشت علم و توجه کمتر به مصرف آن در اقتصاد و صنعت و بنگاهها و دستگاههای اجرایی (تحریک طرف تقاضا) تأکید دارد.
در بررسی کلی مضامین نقشه، چه نکاتی را میتوان متذکر شد؟
یافتههای حاصل از تبدیل مفاهیم کیفی به کمی نشان میدهد که سه گروه مفاهیم علمی و فنآوری (با 38.23 درصد)، مفاهیم اقتصادی (با 16.08 درصد) و مفاهیم مدیریتی (با 14.7 درصد) به ترتیب بالاترین سهم را در ساختار مفهومی پیشنویس نقشه ایفا میکنند.
پس از آن در رتبه چهارم، مفاهیم جامعهشناختی، رتبه پنجم مفاهیم فرهنگی، رتبه ششم مفاهیم آیندهپژوهی، رتبه هفتم مفاهیم سیاسی و در نهایت در آخرین رتبه مفاهیم حقوقی قرار دارند.
همانگونه که ملاحظه میشود این متن از نظر تنوع مفاهیم مختلف غنی و برخوردار تلقی میشود. از آنجا که استاندارد یکسان و مشخصی در تدوین رهنگاشت علم و فنآوری برای این امر وجود ندارد نمیتوان قضاوت خاصی در این مورد داشت، بلکه باید گفت این رتبهبندی در حقیقت بازتاب دهنده چارچوب ذهنی خبرگانی است که در تدوین این سند همکاری داشتهاند.
الگوی پیشنهادی شما برای ارزیابی نقشه جامع علمی کشور چیست؟
ارزیابی نقشه جامع علمی کشور میتواند در سه مرحله تدوین، حین اجرا و پس از اجرا صورت پذیرد. در این بخش تمرکز ما بر مرحله تدوین است که از دو گام بعدی کلیدیتر و حساستر است.
در حقیقت مانند هر فرآیند پژوهشی دیگری یک رهنگاشت علم و فنآوری باید آزمونهای روایی (validity) و قابلیت اعتماد (reliability) را پشت سر بگذارد و در عین حال دارای نظریه و ثبات درونی باشد؛ تصویری هر چند به صورت نسبی روشن از آینده علم و فنآوری را ارائه کند، خط مشی مشخصی را تجویز نماید، اجماع نسبی ذی نفعان علم و فنآوری را جلب کند و...
کوستاف و اسکالر (2001) معتقدند یک مشکل عمده در ارزیابی رهنگاشتهای منتشره این است که خواننده قادر به تعیین کیفیت آنها نیست و آزمونهای کیفیت عینی و مستقلی برای آنها وجود ندارد. یعنی بر خلاف علوم مهندسی و فیزیکی، استاندارد مرجع اساسی و ملموس برای محک زدن محصول رهنگاشت وجود ندارد.
بنابراین شاخصهای اندازهگیری کیفیت رهنگاشت شفاف نیستند.
بله اما به هر حال از نظر این دو پژوهشگر یک رهنگاشت با کیفیت، متناظر با یک تصویر واضح و شفاف است که به صورت روشن، روند تکامل روابط میان حوزههای علوم و فنآوری را که مرتبط با فنآوری مورد نظر رهنگاشت هستند، تشریح نموده و بهویژه تدابیر، آگاهی، هماهنگی، چشمانداز، ارتباط و کمال را با هم ترکیب میکند.
مؤلفههای پیشنهادی شما برای ارزیابی و پایش نقشه جامع علمی کشور چیست؟
برخی از این مؤلفهها را در قالب سؤالاتی بدین شرح میتوان طرح کرد: آیا این نقشه مبتنی بر نظریه (تئوری) خاصی است؟ جهتگیری اصلی (stream line) آن چیست؟ آیا این سند ثبات درونی دارد؟ نتیجهگرا است یا فرآیندگرا؟
آیا تقسیم کار ملی بین دستگاههای اجرایی در آن وجود دارد؟ آیا این نقشه فقط مسایل مربوط به درون نهادهای علمی را دیده است یا اینکه به فضای بیرون از نهادهای علمی هم توجه دارد؟ آیا کلیات را دیده یا جزئیات را هم دیده است؟ آیا این نقشه جامع است و همه رشتههای علمی را در نظر داشته است؟
آیا همه سطوح وچرخه علم و فنآوری را مدنظر قرار داده است و به ملاحظات بومی توجه دارد؟ آیا تحولات آینده علم و فنآوری را پیشبینی کرده است و حاوی آیندهنگاری علم و فنآوری هست؟
آیا سیاست و خط مشی مشخصی را دیکته میکند؟ آیا میتوان مرحله به مرحله بر آن نظارت داشت؟
آیا این نقشه در بر گیرنده همه سطوح (محلی، ملی، منطقهای و بین المللی) هست؟ آیا منافع همه ذینفعان در آن لحاظ شده است؟ آیا قابلیت اعتماد (پایایی) دارد؟ و...
تحلیل محتوای توصیفی ارزشهای حاکم بر نقشه جامع علمی کشور نشان دهنده چه نکاتی است؟
نشاندهنده سهم بالای ارزشهای فرهنگی، به میزان 42 درصد کل مضامین، مرتبط با بخش ارزشهاست. همچنین بررسی مضامین بخش سیاستهای کلی، بیانگر هماهنگی و همسویی کامل این نقشه با سیاست فشار علم در توسعه علم و فنآوری است زیرا 87.3 درصد مضامین این بخش بر تولید و عرضه علم و زیر ساختهای مرتبط با آن ارتباط دارد.
همچنین تحلیل محتوای حاضر نشان میدهد که تدوین کنندگان این مجموعه طیف وسیع و متنوعی از حوزههای ذیربط در توسعه علم و فنآوری و عوامل تاثیرگذار اجتماعی، فرهنگی، مدیریتی، حقوقی و… را ملاحظه کردهاند.
بنابراین نمیتوان ذهنیت آنان را بسیط و تک بعدی تلقی کرد، بلکه با ذهنیتی پیچیده به سراغ تدوین این نقشه رفتهاند. هرچند این نکته موجب شده است که محتوای نقشه بیش ازحد متراکم و جامع شود. تراکم ایدهها و جهتگیریها و اقدامات، متن را از منظومهای با جهتگیری و خطمشی مشخص و مبتنی بر ظرفیتهای موجود به سوی یک مانیفست آرمانی سوق داده است.
توزیع متوازن همه ایدههای ممکن در یک متن گویای این است که آن متن خطمشیگذاری نکرده و منابع محدود ملی را به یک سمت و سوی مشخص هدایت نکرده است.
نکته مهم دیگری که تحلیل محتوای حاضر بر ملا کرده است رویکرد برونگرا به توسعه علم و فنآوری است که رشد علم را تحت شرایط بیرونی نهاد علم و تحت تأثیر نهادهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی تعریف میکند.
صرف نظر از 38.22 درصد مفاهیم مرتبط با علم و فنآوری، نزدیک به 62 درصد محتوای نقشه نگاهی بیرونی به سایر مؤلفهها دارد.
هر چند این نگاه هم اکنون در بسیاری از کشورها رایج است اما یکی از آثار آن ممکن است کم توجهی به عوامل حرفهای مرتبط با رشد و توسعه علم و تأخیر در شکلگیری مؤلفههای درونی سامانبخش به زیست بوم علم و فنآوری باشد، امری که در ایران به شدت باید از آن اجتناب کنیم.
آخرین نکته اینکه یافتههای این تحلیل محتوا از نظر بسآمد مفاهیم به کار رفته یک رتبهبندی را بازنمایی میکند که به ترتیب اولویت عبارت است از: 1- مفاهیم علمی و فناوری 38.23 درصد 2- مفاهیم اقتصادی 16.08 درصد 3- مفاهیم مدیریتی 14.7 درصد 4- مفاهیم جامعه شناسی 11.24 درصد و...
حال در یک مطالعه تطبیقی است که این ترکیب معنادارتر میشود. اما نکته قابل تأمل این است که در سندی که برای آینده تنظیم شده است علیالقاعده سهم مفاهیم مرتبط با آیندهنگری و آیندهپژوهی باید بیش از 5.5 درصد باشد؛ مشکلی که هماکنون در پیشنویس نهایی نقشه مشهود است.
همچنین سهم 5/1درصدی مضامین مرتبط با بومیسازی علم برای سندی که بهدنبال این ارزش بنیادین است سهم اندکی است.
نظر شما