به گزارش خبرنگار مهر در اهواز، هشت سال جنگ تحمیلی بعثیهای عراق علیه ایران باعث خلق حماسه ها و رشادتهای فراوانی از سوی دلیر مردان ایرانی شد که تنها 19 ماه از استنشاق هوای یک حکومت اسلامی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) را گذرانده بودند.
شهید جهان آرا با کمک عده ای از همفکرانش و اعضای سپاه خرمشهر و با تعدادی اسلحه ساده و ابتدایی که در مقابل تجهیزات ارتش مهاجم به خونین شهر ناچیز بود، 34 روز مهاجمان را در خرمشهر متوقف کردند اما شرایط موجود در آن زمان باعث شد تا تلاشهای ایثارگرانه آنان در عمل ناکام گذاشته شود ولی آنها در همین 34 روز اوج وفاداری خود به کشور، انقلاب، اسلام و امام را به همه جهانیان نشان دادند.
با این مقاومت شاید برای همه جهانیان ثابت شد که دیگر هر حمله ای به ایران با جدا شدن قطعه ای از این کشور(همانند بحرین در نظام ستمشاهی و نمونه هایی دیگر در سلسله های گذشته) به پایان نخواهد رسید و ایرانیان تا آخرین قطره خون در برابر اشغال ذره ای از خاک خود می ایستند.
زندگینامه شهید
محمد جهان آرا در سال 1358 ازدواج کرد، در همان سالها فرماندهی سپاه خرمشهر را به عهده گرفت و همزمان جهاد سازندگی خرمشهر را نیز پایهگذاری کرد. با شروع جنگ دوش به دوش مردم از شهر دفاع کرد. شهید جهان آرا پس از عقب نشینی از خرمشهر در محلی به نام محرزی و چند نقطه دیگر اقدام به عملیات پدافندی و گسیل نیرو به داخل خرمشهر برای شناسایی مواضع دشمن و عکسبرداری و فیلمبرداری از تحرکات نیروهای دشمن کرد.
اقدامات محمد در خرمشهر از لحاظ سیاسی، نظامی و تبلیغاتی اهمیت بسیاری داشت، تا آنجا که یکی از مسئولان در این خصوص گفت: "دشمن خیال کرده که خرمشهر را در اختیار دارد، ما لحظه به لحظه او را زیر نظر داریم و فیلمهای فعالیتهای آنها نزد ما موجود است".
بعد از سقوط خرمشهر و عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا، تمامی نیروها یک دل به دشمن یورش بردند. اولین گام آنها شکستن محاصره آبادان بود این پیروزی در پنجم مهر 1360 روی داد، به دنبال این پیروزی در روز هشتم مهر همان سال، محمد جهان آرا و تعداد دیگری از فرماندهان جنگ راهی تهران شدند تا عملکرد شجاعانه نیروها را به امام خمینی (ره) گزارش بدهند ولی در میانه راه هواپیمای حامل آنها دچار نقص فنی شد و سقوط کرد و جهان آرا و دیگر مسافران هواپیما به شهادت رسیدند بدین ترتیب جهان آرا به آرزوی دیرینه خود که همانا شهادت در راه خدا بود، دست یافت و شربت شیرین شهادت را نوشید.
خاطره ای از شهید
شهید از نگاه دوستان
استراتژی شهید محمد جهان آرا و یاران اندک او، ناکام گذاشتن دشمن بود و این را از طریق مقاومت و تاخیر در برابر پیشروی دشمن به عنوان تکلیف الهی و شرعی عمل می کردند و تا شهادت بر این تکلیف و اصل ایستادگی می کردند، عده ای که تنها معیاری جز محاسبات مادی و تفکر ابزاری نداشتند بر حرکت این نوع رزمندگان اسلام در روزهای اول تجاوز سنگین ارتش بعثی، خرده می گرفتند و بر بی فایده بودن این نوع مقاومت در برابر ماشین جنگی صدام تاکید می کردند ولی شهید جهان آرا با ایمان به خدا، پاسخ می داد "مقاومت در برابر دشمن متجاوز اشغالگر تکلیف ما است" و این مقاومت در خرمشهر، به الگویی برای دفاع در برابر متجاوز تبدیل گشت.
وصیتنامه شهید
"بار پرودگارا، ای رب العالمین، ای غیاث المستغیثین و ای حبیب قلوب الصالحین. تو را شکر می گویم که با شهادت این گونه راه رسیدن انسان به خودت را به من بنده فقیر و حقیر و گناهکار خود ارزانی داشتی. من برای کسی وصیتی ندارم ولی یک مشت درد و رنج دارم که بر این صفحه کاغذ می خواهم همچون تیری بر قلب سیاه دلانی که این آزادی را حس نکرده اند و بر سر اموال این دنیا ملتی را، امتی را و جهانی را به نیستی و نابودی می کشانند، فرو آورم.
خداوندا، تو خود شاهدی که من تعهد این آزادی را با گذراندن تمام وقت و هستی خویش ارج نهادم. با تمام دردها و رنج هایی که بعد از انقلاب بر جانم وارد شد صبر و شکیبایی کردم ولی این را می دانم که این سران تازه به دوران رسیده، نعمت آزادی را درک نکرده اند چون دربند نبوده اند یا در گوشه های تریاهای پاریس، لندن و هامبورگ بوده اند و یا در ...
و تو ای امامم، ای که به اندازه تمام قرنها سختیها و رنجها کشیدی از دست این نابخردان لحظه لحظه این زندگی بر تو همچون نوح، موسی و عیسی و محمد (ص) گذشت ولی تو ای امام و ای عصاره تاریخ بدان که با حرکتت، حرکت اسلام را در تاریخ جدید شروع کردی و آزادی مستضعفان جهان را تضمین کردی. ولی ای امام، کیست که این همه رنجها و دردهای تو را درک کند؟ کیست که دریابد لحظه ای کوتاهی از این حرکت به هر عنوان، خیانتی به تاریخ انسانیت و کلیه انسانهای حاضر و آینده تاریخ می باشد؟
ای امام، درد و رنج تو را می دانم که چه کسانی با جان می خرند، جوان با ایمان، که هستی و زندگی تازه خویش را در راه هدف رسیدن حکومت عدل اسلامی فدا می کند. بله ای امام درد تو را جوانان درک می کنند، اینان که از مال دنیا فقط و فقط رهبری تو را دارند و جان خویش را برای هدفت که اسلام است، فدا می کنند.
ای امام تا لحظه ای که خون در رگهای ما جوانان پاک اسلام وجود دارد لحظه ای نمی گذاریم که خط پیامبرگونه تو که به خط انبیا و اولیا وصل است به انحراف کشیده شود.
ای امام، من به عنوان کسی که شاید کربلای حسینی را در کربلای خرمشهر دیده ام سخنی با تو دارم که از اعماق جانم و از پرپر شدن جوانان خرمشهری برمی خیزد و آن، این است، ای امام، از روزی که جنگ آغاز شد تا لحظه ای که خرمشهر سقوط کرد من یک ماه به طور مداوم کربلا را می دیدم هر روز که حمله دشمن بر برادران سخت می شد و فریاد آنها بی سیم را از کار می انداخت و هیچ راه نجاتی نبود به اتاق می رفتم، گریه را آغاز می کردم و فریاد می زدم ای رب العالمین بر ما مپسند ذلت و خواری را".
نظر شما