به گزارش خبرنگار مهر، در سالن شماره یک تماشاخانه ایرانشهر پشت پردهای خیالی منیر در حال خواندن "عقرب زلف کجت با قمر عجینه، تا قمر در عقربه کار ما همینه..." به آرایش کردن عمه جان مشغول است. "سر چرا کج میکنید عمهجان؟ میترسم میل سرمه برود به چشمتان، کور شوید خدای ناکرده، حوصله کنید تمام میشود زود. فقط شانه سر مانده. بفرما، دیدید، تمام شد آخر، نگاه خود کنید." منیر از خاطرات میگوید و خواستگار عمهجان و لحظاتی بعد با عمهجان که روی یک صندلی چرخدار نشسته به تالار آینه وارد میشوند.
منیر پر جنب و جوش شروع میکند به سر زدن به نقاط مختلف تالار آینه و با توصیفاتی که میکند مشخص است که خاک سر تا پای تالار را گرفته و گویا مدتها است که کسی به آنجا سر نزده. صحبت از آمدن حضرت والا است و منیر مسرور از این خبر، لحظهای رویای خود را تعریف میکند و لحظهای دیگر از عمهجان جویای شکل و قیافه حضرت والا است.
لحظاتی بعد منیر از دنیایی که در آن حضور دارد به واسطه صدای ایرج بیرون میشود و در زمان حال به دنبال عمهجان میگردد که لحظاتی قبل در گفتگو با او بود. ایرج با باری به دوش وارد میشود و با دیدن حرکات منیر میگوید "خوابنما شدی؟ واساده خوابی، چته؟"
منیر: پیش پای تو مادرم اینجا بودند ایرج، خودشان بودند، واضح و روشن..."
ایرج: باز داشتی حرف میزدی با ارواح؟ بهجا عطر غذا که باید بپیچه تو این خونه بوی موهومات پر کرده زندگیمو.
منیر: باور نمیکنی، حس میکنم با من حرف میزنند خشتخشت این خانه.
گفتگوی ایرج و منیر ادامه پیدا میکند و جملاتی که بین آنها رد و بدل میشود حاکی از آن است که این خانه در خود شاهد وقایع متعددی بوده که به ایرج و منیر مربوط میشوند.
لحظاتی بعد مهدی پاکدل و عاطفه رضوی که پیش از این ایرج و منیر بودند در کنار صحنه تمرین نمایش "حضرت والا" با حسین پاکدل نویسنده و کارگردان نمایش به گفتگو میپردازند. پاکدل درباره نکاتی با بازیگران صحبت میکند و در ردیف دوم جایگاه تماشاگران سالن شماره یک تماشاخانه ایرانشهر مهدی سلطانی با دقت به صحنه و بازیها نگاه میکند.
معصومه قاسمیپور هم که ایفاگر نقش عمهجان است روی صحنه ایستاده به حرفهای کارگردان نمایش را گوش میکند. نورالدین حیدری ماهر در مقام دستیار کارگردان و برنامهریز در کنار گروه قرار دارد و هومن خدادوست علاوه بر بازی در نمایش به عنوان دستیار دوم کارگردان در چیدمان صحنهها کمک میکند.
این صحنه چندین بار تمرین میشود و حسین پاکدل به ارائه توضیحاتی در خصوص طراحی صحنه نمایش و فضای آن میپردازد. گروه بعد از استراحتی کوتاه تمرین نمایش را از سر میگیرند و در بخش دوم تمرین مهدی سلطانی، حمید ابراهیمی، محمدصادق ملکی و پرهام دلدار از جمله بازیگرانی هستند که روی صحنه و در کنار عاطفه رضوی و معصومه قاسمیپور صحنهای دیگر از "حضرت والا" را جان میدهند.
مهدی پاکدل این بار در نقش ناظری در کنار صحنه شاهد اتفاقاتی است که روی صحنه شکل میگیرند. جنازهای در وسط صحنه قرار دارد و بحث حاضران بر سر حضرت والا و مرده یا زنده بودن اوست. دعوایی خانوادگی که گاه بالا کشیدن اموال حضرت والا از آن برداشت میشود و گاه ماجرایی که مردان خانواده قصد در پنهان کردن آن را دارند.
مشاجره با صدای مهدی سلطانی در نقش حضرت والا به پایان میرسد و نمایش وارد صحنهای دیگر میشود و این بار حضرت والا است که با دختر خود به گفتگو میپردازد. در طول تمرین بازیگران نمایش به نکات جدیدی درباره نقش و بازیهای خود میرسند که این امر برای آنها خوشایند است به گونهای که در برخی صحنهها به این موضوع اشاره میکنند.
پاکدل در کنار صحنه از روند تمرین راضی است و گاه با دادن استراحتی کوتاه به گروه فرصتی را برای تمرین بهتر صحنههای بعدی فراهم میکند. در بخشی از تمرین نمایش "حضرت والا" حضور محمدعلی طالبی، کارگردان سینما و تلویزیون در سالن حال و هوای خاصی را به تمرین میدهد. پاکدل بعد از استقبالی گرم توضیحاتی را درباره نمایش و صحنههای آن به طالبی میدهد و طالبی هم در کنار پاکدل به تماشای تمرین "حضرت والا" مینشیند.
نمایش "حضرت والا" در دو بازه زمانی روایت میکند. روایتی در دوره معاصر است و روایتی دیگر در گذشته. پاکدل درباره تاریخ مورد توجه از جامعه ایران در نمایش "حضرت والا" میگوید: قصه پایه نمایش در سالهای اول قرن شمسی حاضر در یک خانواده مشهور آن زمان اتفاق میافتد. تقریباً از سال 1300 تا چند سال بعد از شهریور بیست.
وی درباره دلایل انتخاب این دوره تاریخی برای استفاده در نمایش "حضرت والا" یادآور میشود: این دوره از تمامی جهات قابل اعتناست، هم به لحاظ سیاسی و هم فرهنگی اجتماعی. دوران تحولات بزرگ و اثرگذار که به شدت سالهای بعد ما را تحت تأثیر قرار داد. بخصوص دهه اول قرنی که در آن بهسر میبریم. آنقدر حادثه ریز و درشت دراماتیک در این سالها داریم که تا مدتها میتواند عرصه نمایش ما را تغذیه و فربه کند.
"حضرت والا" هم همانند دیگر آثار اجتماعی برخی معضلات و مشکلات جامعه را در دوره تاریخی مدنظر به چالش میکشد که گاه این مشکلات را میتوان در جامعه معاصر کنونی هم شاهد بود. پاکدل در پاسخ به این سؤال که چرا بستر مناسب جهت پرداختن به موضوعات اجتماعی معاصر فراهم نیست ؟ میگوید: این پرسش جواب مفصلی طلب می کند که فعلاً فرصتش نیست ولی اگر به روند امور نگاه کنیم، این سؤال شما را باید ازمدیران تصمیم گیر پرسید.
وی تأکید میکند: هنرمند خلاق در هر شرایطی راه خودش را میرود، حتی اگر نتواند شاهد تکثیر هنرش برای گسترش مخاطب ملی در زمان حیات خود باشد. از آن طرف صرف ادعا کردن مدیران و برنامه بیپشتوانه دادن دورهای، هرگز دردی از فرهنگ دوا نمیکند. توجه داشته باشیم که به هرصورت هنر و فرهنگ ما بنیانی دولتی دارد ، در این حالت افراد -حتی اگر هنرمندانی مؤلف و خالق باشند- خیلی نمیتوانند در برنامهریزی و ایجاد چشمانداز برای آینده فرهنگ آنچنان که باید نقش تعیین کننده داشته باشند.
هنرمند زمانی میتواند دعوی هنر داشته باشد که فارغ از این اما و اگرهای دست و پاگیر و فلج کننده ،خود با هنرش تا حدی که توان و اعتقاد دارد تعیین کننده باشد. |
این نویسنده و کارگردان تئاتر و یکی از مدیران موفق تئاتر در گذشتهای نه چندان دور میگوید: اگر دولتها هنر و هنرمندان جدی و مستقل را به چشم رقیب میبینند، حتی اگر به صورت صنفی و گروهی هم عمل شود، مثل آنچه در خانه سینما یا خانه تئاتر و دیگر جاها رخ میدهد در شکل کلان- از هر دو سو، چه متصدیان فرهنگ در دولت و چه هنرمندان- جریان ساز نخواهند بود.
پاکدل سخنان خود را این چنین ادامه میدهد: به سؤال شما از منظری دیگر که واقع گرایانهتر است و خودم شدیداً بدان اعتقاد دارم جواب میدهم. هنرمند زمانی میتواند دعوی هنر داشته باشد که فارغ از این اما و اگرهای دست و پاگیر و فلج کننده ،خود با هنرش تا حدی که توان و اعتقاد دارد تعیین کننده باشد. مهم جدی گرفتن حرفه و تلاش کردن برای افزودن محتوا بر فعل هنری است، اثری که این پشتوانه ناب را داشته باشد با مدیریت درست خود هنرمند و نیت پاک او لاجرم به سرنوشت و سرانجامی نیکو خواهد رسید.
کارگردان نمایش "حضرت والا" با اشاره به قرارداد گیشه نمایش درباره حمایتهای ادارهکل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از اجرای این نمایش میگوید: تئاتر جدی ابداً بدون حمایت امکان نفس کشیدن آزاد ندارد. این خاص جامعه ایران نیست، در کشورهای صاحب تئاتر هم همین است. در آنجا شهرداریها موظف به حمایت و کمک هستند. در همه جا وزارتخانههای متصدی امر فرهنگ و هنر موظف به حمایت از تئاتر حرفهای هستند و در اغلب موارد این حمایتها منوط به حذف و اضافه کردن موارد تأثیر گذار در اثر مؤلف نیست.
وی ادامه میدهد: در مورد نمایش "حضرت والا" البته از همان ابتدا که متن برای اخذ مجوز به ادارهکل هنرهای نمایشی ارائه شد، رئیس وقت به حسب وظیفه و چشم اندازی که معاونت هنری ترسیم کرده بودند، قول مساعدت و تخصیص یارانه دادند. در راستای سیاست جدیدی هم که تعریف میکنند با تکیه بر بودجه عمومی کشور خود را موظف به حمایت از آثار بومی و شاخص کردهاند. خودشان بارها گفتهاند نمایشهایی که خارج از مجموعههای تئاتری زیر مجموعه اداره هنرهای نمایشی به صحنه میروند تا تالارهای نمایش تهران و شهرستانها را فعال نگاه دارند، حمایت میکنند. البته به پاس شأن و منزلت هنر، ما ابداً گدایی نمیکنیم ولی اگر دوستان مسئول به وظیفه قانونی خود عمل کردند طبعاً استقبال میکنیم.
کارگردان نمایشهای "سمفونی درد" و "رقص زمین" معتقد است سوق دادن گروهها به سمت بستن قرارداد و فروش گیشه را نمیتوان حرکتی به سمت تئاتر خصوصی یا مستقل دانست. پاکدل در این باره میگوید: شما کافی است به شرایط کار گروههای تئاتری معروف دنیا مراجعه کنید. درست است گروههای تئاتری شاخص دنیا با استاندارهای خصوصی اداره میشوند ولی از تمامی مزایا و حمایتهای داخلی و بینالمللی به نحو احسن بهره میبرند. شما فکر میکنید گروههای تئاتری که از کشورهای دیگر برای اجرای نمایش در جشنواره تئاتر فجر به ایران تشریف میآورند به صورت رایگان رنج سفر و اجرا را بر خود هموار میکنند؛ خیر، بر اساس قرارداد و دریافت کل هزینهها از ستاد جشنواره به این کار اقدام میکنند.
گروههای تئاتری شاخص دنیا با استاندارهای خصوصی اداره میشوند ولی از تمامی مزایا و حمایتهای داخلی و بینالمللی به نحو احسن بهره میبرند |
وی میافزاید: خب اینها و صدها امکان دیگر برای گروههای تئاتری معتبر ممر درآمد است. البته با اینکه ابداً شرایط تشکیل گروه تئاتر خصوصی با استاندارهای مرسوم جهان در کشور ما میسر نیست ولی در همین تهران هم با همین شرایط امکان اجرا با شرایط تخصیص درآمد گیشه به گروه تئاتر بدون دریافت یارانه وجود دارد به شرط آنکه زمینهها آنچنان مهیا باشد که نمایش جدی و فاخر به مدت پنج یا ده سال بدون مزاحمت، به صورت مرتب با تبلیغات حرفهای، بهرهگیری از اسپانسر و انواع وسایل اطلاع رسانی و نقد و تحلیل بر صحنه باشد، آنهم نه در سالنهای کوچک با ظرفیت کم، بلکه تالارهای خوب با حداقل شرایط استاندارد. نه در سالن سینما و یا محلهای بیربط به تئاتر صاحب اندیشه. خب حالا که چنین شرایطی مهیا نیست، باید چه کرد؟ یا به حمایت مخاطب و تعداد محدود اجرا قناعت کرد یا اساساً قید کار هنری را زد و کنج خانه نشست که خب ما اولی را انتخاب کردیم.
پاکدل در پاسخ به این سؤال که آیا وضعیت کنونی اقتصاد خانوادهها و بالا رفتن بهای بلیت نمایشها برای تأمین هزینهها از طریق فروش گیشه به گروهها و آثار نمایشی لطمه میزند یا نه میگوید: طبیعی است اگر اینطور که شما میپرسید نگاه کنیم بله به گروه و کیفیت اثر نمایشی لطمه میزند. کم کم جدیت و تفکر غیب میشود و سرگرم کردن به هرقیمت ظهور میکند. گروهها کمکم یا قید کار را میزنند یا به سمت کمحجم کردن نمایش و خنداندن بیخطر و بیهدف برای جلب و جذب مخاطب پیش میروند مثل آنچه کم و بیش در سینما رخ داده است.
وی اجرای اثر نمایشی را بدون حمایت نهادهایی چون ادارهکل هنرهای نمایشی مناسب نمیداند و یادآور میشود: وظیفه قانونی و تعریف شده ادارهکل و انجمن نمایش حمایت از آثار نمایشی جدی است که استاندارهای حرفهای را در کار خود لحاظ میکنند. شما فکر کنید یک گروه مثل گروه ما و بعضی گروههای دیگر که با مشقت، با این هزینههای سرسام آور، اثر خود را برای اجرا آماده میکنند، چه چشم اندازی پیش روی خود دارند. فعالیت هنری که تجارت نیست، کاری خلاقانه و فرهنگ ساز است.
پاکدل با اشاره به اینکه هنرمند نباید دغدغه سود و زیان داشته باشد تا بتواند با فراق بال به خلق اثر بپردازد میگوید: الان که با شما صحبت میکنم گروه سی و چند نفره ما حدود چهار ماه است که هر روز بی وقفه روزی هشت تا ده ساعت کار مستمر کرده است و قرار است به همراه افراد تکمیلی که از این مقطع به جمع ما میپیوندند، به یاری خدا شصت اجرای آبرومند داشته باشد. فراهم کردن این تعداد هنرمند صاحب نام و حرفهای به طور دائم کنار هم که هر کدام امکان کسب درآمد از هنر خود در جاهای دیگر هنر نمایش را دارند، کار بسیار سختی است. حالا این که با وجود رغم وظیفه قانونی و مصاحبهها و نقلهایی که مدیران مسئول امر نمایش در رسانهها میکنند از کار گروه ما حمایت بشود یا نشود را به آینده موکول میکنیم.
کارگردان نمایش "حضرت والا" در خصوص امکان تأمین دستمزد بازیگران حرفهای حاضر در نمایش تنها از طریق فروش گیشه میگوید: با توکل به خدا افق روشنی پیش رو میبینم. فوقش گردتر میخوابیم تا پا بر گلیم کسی دراز نکنیم. "در طریق عشق بازی امن و آسایش خطاست - راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش". فعلاً که چشم امیدمان اول به خدا و بعد به خیل مخاطبانی است که با تهیه بلیت به استقبال از نمایشی چنین سنگین میآیند چیز دیگری نیست. البته با سربلندی و حفظ شأن تئاتر با بعضی شرکتها صحبت کردهایم تا به عنوان حامی یا اسپانسر در کنار ما باشند، امیدواریم چنین شود.
پاکدل با اشاره به ابعاد و اندازه نمایش "حضرت والا" و اجرای نمایش با قرارداد گیشه درباره بهای بلیت نمایش میگوید: نمایشهایی این چنین وقتی به صحنه میروند در واقعیت حساب و کتاب، بهای بسیار بالاتری را برای بلیت نمایش طلب میکنند. ولی با این که تا کنون نمایشهایی با بهای بلیت 20 هزار تومان هم در تماشاخانه ایرانشهر اجرا شده ولی ما تصمیم گرفتیم سقف 15هزار تومان که الان رایجتر است را محاسبه کنیم.
وی تأکید میکند: این رقم به واقع در قیاس با قیمت بلیت کنسرتها و برنامه ورزشی چندان رقمی نیست. تازه این را هم باید اضافه کرد که از این رقم بیست درصد سهم تماشاخانه کسر خواهد شد. با این حال دانشجویان از تخفیف ویژه استفاده خواهند کرد.
کارگردان نمایش "حضرت والا" درباره زمان و تعداد اجراهای نمایش میگوید: انشاء الله از دوم آذرماه نمایش اجرای رسمی و عام خود را آغاز میکند و تا زمان جشنواره تئاتر فجر ادامه دارد و اگر خدا خواست دو اجرا هم در این جشنواره خواهیم داشت. اگر دوستان اداره کل هنرهای نمایشی و یا انجمن نمایش شرایطی فراهم کنند نمایش را با همین ترکیب در چند استان کشور هم به اجرا در خواهیم آورد.
مهدی سلطانی، عاطفه رضوی، مهدی پاکدل، داریوش موفق، حمید ابراهیمی، مهران امامبخش، محمدصادق ملکی، حمیدرضا نعیمی، مرتضی آقاحسینی، معصومه قاسمیپور، روحالله کمانی، یاشار مؤمنزاده، هومن خدادوست، محسن خوئینیها، ابراهیم عزیزی، علیرضا عیسوی، پرهام دلدار، امین میری و ریحانه خاتمی بازیگران نمایش "حضرت والا" هستند.
عبدالله اسکندری :طراح گریم، نورالدین حیدری ماهر: دستیار کارگردان و برنامه ریز، منوچهر شجاع: طراح صحنه، گلناز گلشن: طراح لباس، ونداد مساحزاده :آهنگساز، ایرج شهزادی: طراح صدا، علی صفری :طراح نور، آزاده رضوی :منشی صحنه و هومن خدادوست: دستیار دوم کارگردان دیگر عوامل نمایش "حضرت والا" هستند که از دوم آذرماه ساعت 20 در سالن شماره یک تماشاخانه ایرانشهر به صحنه میرود.
- - - - - - - - -
عکس: رضا موسوی
نظر شما