به گزارش خبرنگار مهر، پس از نمایش فیلم "جدایی نادر از سیمین" در جشنواره برلین دبورا یانگ منتقد مجله هالیوود ریپورتر نقدی کوتاه بر این فیلم نوشته که ترجمه آن را در زیر میخوانید.
فیلم "جدایی نادر از سیمین" در عین سادگی و سرراستی روایت به لحاظ اخلاقی، روانشناسی و اجتماعی به شدت فیلم پیچیدهای است. فرهادی در "جدایی نادر از سیمین" هم به مانند فیلمهای قبلیاش "درباره الی" ( که دو سال پیش جایزه خرس نقرهای بهترین کارگردانی جشنواره برلین را برایش به ارمغان آورد) روی معضلات پنهان اجتماعی تمرکز میکند. به نظر میرسد "جدایی نادر از سیمین" هم به مانند فیلم قبلی فرهادی قابلیت برقراری ارتباط با تماشاگران غربی را داشته باشد.
پیمان معادی در نمایی از "جدایی نادر از سیمین"
در این فیلم هیچ اثری از مسائل سیاسی دیده نمیشود. جوهر اصلی داستان ، ماجرای جدایی زوجی از طبقه متوسط جامعه را روایت میکند. سیمین میخواهد به خارج از کشور مهاجرت کند تا آینده بهتری را برای دختر 11 سالهاش ترمه رقم بزند. اما مشخص است که این دلیل واقعی جدایی میان زن و شوهر نیست.
نادر آدمی معقول اما یکدنده است که نسبت به همسرش بیتوجه به نظر میرسد. او مغرورتر از آن است که از همسرش بخواهد خانه را ترک نکند و با او بماند. نادر میگذارد تا سیمین به خانه مادرش برود و او و دخترشان ترمه را با پدری سالخورده و مبتلا به آلزایمر تنها بگذارد.
نادر ناامیدانه زنی فقیر به نام راضیه را استخدام میکند تا به نظافت خانه و مراقبت از پدر پیرش مشغول شود. زن به نادر نمیگوید که باردار است ( آیا واقعا هست؟). چند روز بعد نادر راضیه را اخراج کرده و در خروجی را به او نشان میدهد. زن در راه پله به زمین میخورد ( احتمالا) و نوزادش سقط میشود. از اینجا به بعد تمام داستان به رویارویی همسر بیمنطق و عصبی راضیه ( حجت) با نادر و شکایت از او به اتهام قتل فرزندش منحصر میشود.
هر سکانس که از فیلم میگذرد جزئیات بیشتری از واقعیت ماجرا روشن میشود که دیدگاه اخلاقی فیلم و به تبع آن تماشاگر را دستخوش تغییر میکند. فیلمنامه اصغر فرهادی با هیچ یک از شخصیتهای خود همدلی نمیکند و جانب آنها را نمیگیرد. در مقابل همه شخصیتهای اصلی به یک اندازه محق یا محکومند. همه آنها در چنبرهای از غرور، خودخواهی، اخلاق گرایی، مذهب ، مال اندوزی و شرافت اسیر شدهاند.
اصغر فرهادی در سومین فیلم سینماییاش "چهارشنبه سوری" از نگاه یک زن نظافتچی زندگی زوجی از طبقه متوسط را به نظاره مینشیند. فرهادی در فیلمهایش روی بزرگترین طبقه اجتماعی ایران یعنی طبقه متوسط دست میگذارد و هوشمندانه تفاوت میان اشرافیت و افراد عادی اجتماع را به تصویر میکشد. سیمین، نادر و ترمه به طبقه متوسط اجتماع تعلق دارند. خانهشان ، خودرویشان، شغلهایشان، مدرسه ای که میروند و دنیایشان کاملا متعلق به این قشر است.
آنها حتی وقتی با یکدیگر به مشاجره میپردازند فریاد نمیکشند و به راحتی میتوانند قاضی دادگاه را تحت تاثیر قرار دهند. از سوی دیگر راضیه و حجت فقیرند، جنوب شهر زندگی میکنند و بیکاری و بیپولی آزارشان میدهد. راضیه آدمی به شدت مذهبی است. جایی از فیلم او به یک مرکز اطلاع رسانی مذهبی تلفن میزند تا بداند میتواند پیژامه پیرمردی 80 ساله و بیمار را عوض کند یا نه. او به شدت به اعتقادات دینیاش پایبند است.
دیگر شخصیت به شدت اخلاقگرای فیلم ترمه است. او دختری کاملا جدی است که میآموزد چگونه در جامعه روی پای خود بایستد و حقش را طلب کند. او در لحظهای که حقیقت را مییابد واکنشی متفاوت از راضیه نشان میدهد. مانند کارهای قبلی کارگردان، گروه بازیگران بازیهای خوب و به شدت واقعگرایی ارائه میدهند.
آنها به عمق وجود شخصیتهایی که بازی میکنند نفوذ کردهاند. فیلمبرداری خوب محمود کلاری بازی هر پنج شخصیت اصلی فیلم را جلوهای تازه و خاص میبخشد. تدوین متناسب هایده صفییاری در یکدست شدن ریتم در تمام دو ساعت طول فیلم تاثیرگذار بوده است.
- - - - - - - - - -
ترجمه: مازیار فکری ارشاد
نظر شما