به گزارش خبرنگار مهر، مسئولان سینمایی کشور از زمانی که بر کرسی مدیریت سینمای کشور تکیه زده اند همواره از برنامه هایی خبر داده اند که در جهت رشد و اعتلای سینمای ایران بوده است. این برنامهها شامل تولید فیلمهای باارزش و فاخر، توجه به فیلمهایی که برای خانوادهها و مخاطب جذاب باشد و ساخت فیلمهایی است که قابلیتهای فرهنگ ایرانی و اسلامی را به مخاطب نشان دهد.
اما در همین زمینه نمی توان تلاش معاونت سینمایی برای تولید فیلمهای فاخر و پروژههای مشترک با کشورهای دیگر برای رسیدن به بازارهای جهانی را نادیده گرفت هرچند این تلاش اگر چه به نتیجه صد در صدی نرسیده است اما ایده خوبی است و اگر درست اجرا شود به نفع سینمای ایران است.
از سویی دیگر جواد شمقدری معاون سینمایی و تیم همراهش به ویژه علیرضا سجادپور مدیر اداره کل نظارت و ارزشیابی همواره تاکید داشتهاند که تولید فیلمهای سخیف در سالهای اخیر روندی رو به رشد داشته و آنها مصر هستند این روند را متوقف کنند،حرکتی که به نظر می رسد چندان قابل توجه نبوده است.
هر چند در ماههای پایانی سال گذشته مدیران سینمایی کشور در موضع گیریهای جداگانه ای از پایان یافتن فیلمهای سطحی خبر دادند اما به نظر می رسد اگر چه پرده سینماها این روزها عاری از آثار سخیف است اما آثار سخیف سال گذشته این روزها به صورت انبوه وارد شبکه ویدیویی شده است تا بیننده های چند صد هزار نفری این فیلمها در سینماها به بیننده های چند میلیونی در شبکه ویدیویی و خانه ها تبدیل شوند؛سوء فرصتی که از سوی مسئولین هنوزجدی گرفته نشده است.
اما این سیاست دو گانه در سینما و شبکه ویدئویی که زیرمجموعهای از سینمای ایران است نه تنها به رشد فیلمهای فرهنگی منجر نمی شود بلکه تولید انبوه کمدیهای سخیف در شبکه ویدئویی خطری آشکار برای حیات سینمای ایران است؛ این آثار با گروهی از بازیگران تلویزیونی و با قصههایی ساده در زمانی کوتاه ساخته و عرضه میشوند تا ذائقه مخاطب به مرور نازل یابد و او را از تماشای آثار پرمحتوا و تاثیر گذار باز دارد.
این فیلمها بیرویه و مانند قارچ سمی تولید شده بدون برنامهریزی جدی وارد بازار میشوند، بهای خریداری آنها نیمی از آنچه یک خانواده نیاز دارد تا برای رفتن به سینما هزینه کند، است و طبیعی است خانوادهها برای پاسخ گفتن به نیاز فیلم دیدن و سرگرم شدن از این آثار راحتالهضم استفاده کنند، اما از سویی دیگر عرضه بیحساب و کتاب فیلمهای روی پرده در شبکه نمایش خانگی تماشاگر را از فیلم دیدن در سالن سینما باز میدارد.
اما شرایط زمانی بحرانی تر می شود که موضوع بعضی از فیلمهای شبکه ویدئویی و شوخیهای آنها بسیار سطح پایین است و گاه برخی از این شوخی ها مناسب با فرهنگ خانواده های ایرانی اسلامی نبوده و خارج از شان یک جامعه اسلامی است تا جایی که برخی خانواده ها هنگام تماشای این فیلمها که با مجوز ارشاد نیز می باشد احساس آرامش نمی کند.
آنچه در شبکه ویدئویی اتفاق میافتد علیه سینما و فرهنگ است، در سالی که به نظر میرسد شبکه قاچاق هم رشد داشته و دوباره اوج گرفته اگر به فعالیت این شبکه توجه نشود، وضعیت سینمای ایران وخیمتر از قبل میشود، نمیتوان سینما و شبکه ویدئویی را به شکل دو جزیره دور افتاده و مستقل مدیریت کرد. حاصل این نگاه چیزی است که این روزها اتفاق افتاده و عملا تیشه به ریشه سینمای ایران است.
در آغاز سال 90 جواد شمقدری معاون سینمایی و تیم همراهش نیازمند برنامهریزی جدی و عمیق برای سامان دادن به وضعیت سینمای ایران هستند، سینمای ایران فقط صدور پروانه ساخت برای کارگردانهایی نیست که از دهه 60 تا به حال در این سینما فعالیت نکردهاند! تنها برگزاری جشنوارههای رنگارنگ و پرزرق و برق نیست!
سینمای ایران، مجموعهای از تولید، عرضه و نمایش فیلم است با توجه به پتانسیلهای موجود و مشکلاتی که بر سر راه وجود دارد، یکی از بزرگترین مشکلات سینمای ایران در سال جدید حل بحران شبکه ویدئویی و برنامهریزی برای پایان دادن به مسیر غلطی است که در این فضا طی میشود.
نظر شما