سید محمد آلمهدی تاکنون کتابهایی چون «نقد عقل عربی»، «خوانش نوین از فلسفه فارابی و ابنسینا» و «سقراطهایی از گونهای دیگر: روشنفکران در تمدن عربی» را از محمد عابد الجابری، متفکر و فیلسوف مراکشی به فارسی ترجمه کرده است. همچنین به زودی دو کتاب دیگر از جابری با عناوین «خوانش نوین از فلسفه مغرب و اندلس» و «ابنرشد» با ترجمه آلمهدی منتشر خواهند شد.
به این بهانه خبرنگار مهر گفتگویی مکتوب با این مترجم آثار الجابری به فارسی داشته است که در ادامه میخوانید.
نگاه جابری به سنت چیست؟ آیا میتوان گفت، متفکران عرب، سنت را ژرفتر از روشنفکران ایرانی میشناسند؟
جابری آنگونه از بازسازی را که با نقد آغاز میشود دنبال میکند. او در مقدمه کتاب «ما و میراث فلسفیمان»، مینویسد: «هدف ما از نقد، کنار گذاشتن میراث و سپردن آن به موزهها نیست . . . بلکه آن را نقد میکنیم و از خود جدا میسازیم» تا دگر باره «به خود بازگردانیم». او با دنبال کردن چنین هدفی به نقد سنت پرداخته است.
اما در مورد بخش دوم سؤال شما، باید عرض کنم که اندیشمندان جهان، فراوردههای خویش را تکامل میبخشند؛ اما با کمی تسامح در مورد واژه ژرفتر، میتوان گفت که اندیشمندان عرب و بهویژه متفکرین مغرب جهان اسلامی و از جمله، محمد آرکون و جابری، به سبب شرایط اقلیمی، نزدیکی با کشورهای اروپایی و آشنایی بیشتر با فرهنگ آنها و متفاوت بودن استعمار فرانسه با استعمار آمریکایی دوران پهلوی، نگاهشان به سنت ژرفتر بوده است.
از سوی دیگر، برخی از این متفکران، مانند آرکون و جابری در مدارس فرانسوی و به زبان فرانسوی در الجزایر و مغرب، تحصیل کردهاند و این زبان در حوزه اندیشگی از زبان فارسی پربارتر است و همچنین اندیشمندان عرب پژوهشهای بسیاری در این زمینه انجام دادهاند که به مراتب از پژوهشهای صورت گرفته از سوی اندیشمندان ایرانی، بیشتر است.
ما تا چه اندازه نیاز داریم تا با کار فکری جابری و دیگر متفکران عرب، آشنا شویم؟
آشنایی با آراء و افکار جابری و دیگر اندیشمندان عرب از عبدالرحمان بدوی تا برهان غلیون و نصر حامد ابو زید و آرکون، تا عبدالله عروی و حسن حنفی و جرج طرابیشی و غیره، به سبب وجوه اشتراکی که با مردم عرب داریم، ضروری است و واقعاً نیازمند آشنایی با آرای آنان هستیم؛ شاید بدین وسیله افقهای تازهای رو به روی ما گشوده شود.
دلیل توجه شما به آرای جابری چیست؟
در وهله نخست، هدف از ترجمه، ایجاد پل ارتباطی بین فرهنگهاست. اما آنچه که مرا شیفته جابری ساخت، پیشبرد نقد از یک سو و نقدپذیری او از سوی دیگر است. متأسفانه جامعه روشنفکری ما هنوز بهخوبی پذیرای نقد نیست؛ در حالیکه هر اندیشه از پرتو نقد رشد میکند. جابری در پاسخ به انتقاداتی که به او میشود، متواضعانه میگوید: «نمی خواهم دفاع کنم، اجازه دهید اشتباهم را بهتر توضیح دهم».
راه حل جابری برای حل تعارض سنت و مدرنیته چیست؟
راه حل را در نقد و بازسازی میداند. البته جابری خود را سنتگرا نمیداند، دیگران نیز گاهی او را نومعتزلی و زمانی دارای اندیشههای معطوف به سنت میدانند.
چرا میان روشنفکران عرب و روشنفکران ایرانی گفتگویی سر نگرفته است؟
حتماً شرایط این گفتگو پیش نیامده یا برخی بر سر راه آن سنگاندازی میکنند. این به همت خود این روشنفکران بستگی دارد؛ البته ترجمه میتواند گامی مؤثر در این راستا باشد.
کارهای صورت گرفته در مورد جابری در ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
متأسفانه کارهای صورتگرفته در مورد زندهیاد جابری، بسیار کم است. در میزگردی که با دکتر ناصر فکوهی و دکتر سارا شریعتی داشتم، دکتر فکوهی به مورد جالبی اشاره کردند: «اگر از دورافتادهترین شهر فرانسه کسی چیزی بنویسد، شتابان آن را ترجمه میکنیم. ما ایرانیان، میشل فوکو را بیشتر از فرانسویها میشناسیم و فرانسویها اندیشمندان عرب را بیشتر از میشل فوکو».
متأسفانه ترجمه آثار جابری در ایران از یکسو کم و از سوی دیگر دیر هنگام صورت گرفته است. البته سالیان پیش مقالههایی به وسیله استاد محمد تقی کرمی، ترجمه شده و در فصلنامه نقد و نظر به چاپ رسیده است، اما تنها کتابی که شش سال پیش از کتابهای جابری، ترجمه شد بهوسیله دوست خوبم، عبدالقادر سواری بود و میتوان ایشان را پیشگام ترجمه کتابهای جابری دانست.
بنده نیز تا کنون پنج کتاب از آثار او را ترجمه کردهام که سه تای آنها منتشر شده و انتشار دو تای دیگر، یکی به عهده انتشارات نسل آفتاب و دیگری به عهده نشر ثالث سپرده شده است. خوشبختانه آثار جابری در میان فلسفه دوستان با استقبال خوبی روبهرو شده چرا که کتاب ما و میراث فلسفیمان، در فصل زمستان 87، از میان سی وپنج اثر در حوزه فلسفه اسلامی، نخستین کتاب از سه کتابی بود که به مرحله نهایی راه یافت (کتاب ماه شماره 22 تیر ماه 87) و سقراطهایی از گونه دیگر، امید به چاپ دوم آن میرود.
نقد عقل عربی نیز بنا به خبری از خبرگزاری ایسنا، از پرفروشترین کتابهای سال 89 بوده است. چنین استقبالی مایه امید است اما با این که زبان فارسی نسبت به زبانهای دیگر از جمله زبان ترکی، به عربی نزدیکتر است، ترکها در ترجمه آثار جابری از ما پیشی گرفتهاند، البته امروزه آثار جابری حتی به زبان سواحیلی نیز ترجمه شده است.


نظر شما