به گزارش خبرنگار مهر در اصفهان، امروزه خیابانهای شهر پر از پاتوقهای کوچکی است که نام کافه را یدک میکشند، که البته آدرس بعضی هاشان را به همین راحتی نمیشود پیدا کرد.
بیشتر این کافهها در طبقات زیرین یا بالای پاساژها و مراکز تجاری هستند، هر چه پرتتر و دور از دسترس تر، دنجتر و پر طرفدارتر، آدرس این کافهها بین مشتریها دست به دست میشود و به این شکل مشتریهای جدید جذب میشوند و خلاصه کافه رونق میگیرد و میشود پاتوق.
کافههای شهر از همان اول به این شکل نبودند، همه جور آدم به کافهها سر میزدند، از کارگر و کسبه گرفته تا لوطیها و ریش سفیدهای هر محلهای. زمان قدیم میز و صندلیهای فلزی میزبان مشتریهایی بودند که برای رفع خستگی به آنجا سر میزدند اما حالا نقش محیط دنجی را بازی میکنند که در میان آپارتمانهای تازه ساز یا در گوشهای جا خوش کردهاند؛ با مساحت کمتر از 100 متر، مملو از آدمهایی است که بیشترشان را جوانها تشکیل میدهند و گاهی مدرن و با کلاسند و گاهی سنتی با همان استکانهای کمر باریک با شمایل شاه عباس.
قهوه خانه ... واقع در فرعی های یکی از خیابانهای اصفهان از آن جاهایی است که توانسته مشتریهای زیادی را جذب کند، از همان قهوه خانههای مردانه، یکی ازمشتریها میگوید: خیلی وقت است نامی از قهوه خانه نمانده، تنوع قلیانها از انواع غذاها بیشتر شده. طعم زردآلویی، طعم تمشکی، کاکائویی ، قلیان با آب میوه که جای آب داخل جام آن ریخته میشود و بالاخره کلکسیونی از تنباکوها که سرسام میآورد.
قلیانهای چاق شده با زغالهای گداخته که آنها نیزمانند تنباکوها تنوع دار شدهاند، نوجوانان و جوانانی که به این محل میآیند را کمتر به یاد غذاهای ایرانی مانند کباب ، نان داغ و دوغ و ماست محلی میاندازد.
چراغهای رنگارنگ بر بدنه قهوه خانه وچلچراغهایی که یاد و خاطره گذشته را بر دوش دارند توی دنجی غیر منتظره یک کوچه منظرهای دل فریب برای رهگذران ایجاد میکند.
مرد بلند قدی که وسط چایخانه ایستاده ، سیگارش را با ته سیگاری دیگر روشن میکند و دود غلیظش را مانند آتش اژدهایی از دهانش بیرون میدهد و چند ده نفر از این دست افراد که در گوشه گوشه این فضا می توان آنها را دید.
مرد ریز نقشی که موهای مجعد و خاکآلودی دارد دود قلیانش را در هوا رها میکند و میگوید: کافههای قدیم مثل کافههای حالا نبود که کلی میز و صندلی عجیب و غریب را گاهی طوری بچینند که حتی مشتریها یکدیگر را نبینند و یا بین میزها دیوارهای کوتاهی بکشند. دیوارها را قهوهای یا مشکی رنگ بزنند و تا میتوانند عکسهای عجیب و غریب روی در و دیوارشان بچسبانند، اون موقعها ریش سفیدای محل بودن، پاتوق مشورت و ریش سفیدی بود نه دود و سیگار.
شاگرد چایخانه، جوانی شهرستانی است. دو تا قند کج و کوله میاندازد تو دهان و استکان چاییاش را بالا میگیرد و میگوید: شبهای تعطیل به خصوص شبهای جمعه فرصت نمیکنم " نفس بکشم " و جواب مشتریان طالب قلیان را بدهم.
او حدود دو ماهی است که به شغل چاق کردن قلیان گمارده شده و گاهی اوقات که سرش خلوت شود در کارهای دیگر کمک میکند.
بوی دود قلیان تا چند متری کوچه را پرکرده و با طعمهای گوناگون همراه است.
برخی از مشتریهایی که داخل کافه هستند آنقدر درگیر ژستهای روشنفکری و حرفهای خصوصیشان هستند که هیچ کدام به طرف در بر نمیگردند تا تازه واردی که وارد میشود را ببینند.
دود معلق در هوای چایخانه فضا را سفید کرده است.
صاحب چایخانه میگوید: مشکل من رو بنویس. مشکل من رو بنویس. بنویس قلیان درآمد من است و نان زن و بچه ام را درمی آورد.
چه جور آدمهایی به چایخانهی شما میآیند؟ رو میکند به دختر جوانی که سیگار بعدی را با سیگار قبلی روشن میکند و میگوید: همه جورش هستند از سیگاری تا کسایی که می آیند یه قهوه یا چای بخورند و بروند.
شاید 400 سال پیش که در زمان شاه عباس دو مستشار بلژیکی جایی ساختند که در آن قهوه میخوردند هیچکس فکرش را هم نمیکرد که قهوه خانههای آن عصر که بعدها در آنها مرشد میآمد و شاهنامه فردوسی و داستان رستم و اسفندیار را نقل میکرد به این حال و روز درآید.
مردم آن روزگار که اغلب بی سواد بودند، با راه و رسم پهلوانی و داستانهای شاهنامه آشنا میشدند رسمی که حالا تنها از آن نقشی کمرنگ باقی مانده است.
صاحب قهوه خانه از کوچک شدن قهوه خانهها گلهامند است. از نگاه منفی مسئولان و جامعه به قهوه خانه و از تغییراتی که در گذر زمان قهوه خانهها دچار آن شدهاند و می گوید: معمولاً روزی 300نفر میآیند که شاید حدود 100 نفر آنها قلیان میکشند. اگر از آنها بپرسید که برای چه میآیند خواهند گفت برای اینکه وقتشان بگذرد.
مرد نه سیگار و نه قلیان میکشد از کودکی خود یاد میکند، 9 ساله بوده که سه دوره شاهنامه را در قهوه خانه مرور کرده است.
حالا دیگر بوی دیزی و کباب و جوجه خیلی وقت است از قهوه خانهها رخت بر بسته است.
به گفته حمیدرضا یزدانی جامعه شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان، جوان و به خصوص نوجوان در گذرگاهی قرار دارند که نه کودک است و نه بالغ و معیار اصلیاش هیجان است و در جستجوی هویت و از طرفی فضای جامعه به گونهای نیست که وی بتواند ابراز وجود کند و قرار هم نیست الزاما الگوهای نسل قبل را داشته باشد .
وی در ادامه با اشاره به ترغیب گروه همسال در انجام چنین رفتارهایی افزود: شاید خود جوان از قلیان لذتی نبرد اما به خاطر پیامی که به اطرافیان خود میدهد، به آن روی میآورد.
موضوع اوقات فراغت و عدم امکانات کافی برای پر کردن این اوقات در اکثر خانوادههای ایرانی وجود دارد که موجب روی آوردن جوان به دسترسپذیرترین چیزها میشود.
یزدانی با اشاره به اینکه روی آوردن جوانان به رفتارهایی مثل کشیدن قلیان به دلیل عدم برنامهریزی والدین، دانشگاه و سایر نهادهای ذیربط در جهت مسئلهسازی اوقات فراغت جوانان است، گفت: از آنجایی که جوان در واقعیت تنگنا دارد، میخواهد به نوعی از آن بگریزد به همین دلیل روبه مسائلی چون قلیان کشیدن یا مدهای عجیب و اعمال جراحی زیبایی میآورد.
این آسیب شناس با بیان اینکه جوان بودن جرم نیست، اضافه کرد: محکوم کردن یک رفتار از نظر علمی درست نیست و باید چرایی آن رفتار بررسی شود.
وی قلیان کشیدن جوانان را یک نشانه دانست که خبر از مشکلاتی همچون تعارض فرهنگها در جامعه، خانواده و دانشگاه میدهد و اضافه کرد: در کشوری که حدود 10 میلیون نفر در آستانه فقر زندگی میکنند، فقر مادی و فقر فرهنگی دست به دست هم داده و سبب ایجاد پدیدههایی همچون قلیان کشیدن جوانان میشود.
یزدانی درباره نقش خانواده در گرایش یا عدم گرایش جوانان به سمت قلیان گفت: خانوادهها باید نظارت کنند و نه دخالت، اگر در خانوادهها، کیفیت بودنها و نداشتنها و حرکت و بینش کمی تغییر کند و ارتباط سالمی برقرار شود، اینگونه به طور حتم میتوانند با جوانان تعامل داشته باشند.
این محقق درباره قلیان کشیدن خانمها افزود: خانمها هم وارد صحنه اجتماعی شدهاند، میخواهند ابراز وجود کنند و همه و همه اینها نشان از این دارد که جوانان با خودشان آشتی نکردهاند.
وی درباره اثرات روحی قلیان روی جوانان معتقد است: حتی هنر و موسیقی نیز زمانی که به عنوان یک گریزگاه مطرح شوند میتوانند پیش درآمدی بر مصرف مواد مخدر و روان گردان باشند. وقتی جوان میبیند عدهای بی هیچ تلاش به همه چیز میرسند وعدهای دیگر با کوشش زیاد به جایی نمیرسند، آنچه را که میبیند نمیخواهد و آنچه را که میخواهد نمیبیند، این تعارض موجب روان منظوری یا روان نژندی میشود. ما ابتدا باید این موضوع را درک کنیم و سپس روشنگری صورت گیرد زیرا جوان تنها به دانش نیاز ندارد و ما باید کمی به علتها برگردیم و در این راه نیازمند همکاری تمام نهادهای ذیربط هستیم.
به اعتقاد این آسیب شناس، قهوه خانهها و استفاده از قلیان یکی از معضلات جامعه ما محسوب میشود، وجود این معضل به علت خطرات پزشکی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به گونهای است که بر خلاف اعتقاد عامه مردم، مصرف قلیان بسیار زیانبارتر از سیگار است به خصوص اینکه وابستگی قلیان 10 برابر هروئین بوده و اعتیادآور است.
به گفته پزشکان با مصرف قلیان بیش از600 ماده سمی و مهلک وارد ریه فرد مصرف کننده و اطرافیان خواهد شد.
نظر شما