تحولات مربوط تعامل هر یک از جمعیت های سیاسی بحرین با دولت به به حدی شدت گرفته است که تقریبا دسته بندی جمعیت های سیاسی و قرار دادن هر یک از آنها در گروه موافقین یا مخالفین به اقدامی کاملا طبیعی تبدیل شده است.
هم اکنون دو نوع جریان وطیف سیاسی در صحنه سیاسی بحرین در حال فعالیت می باشند :
اولین طیف جمعیت هایی هستند که رویکرد آنها(اسلامی اهل تسنن ولیبرالی) بوده و به طور سنتی طرفدار دولت محسوب می شده و در این جبهه دسته بندی می شوند.
این دسته از جمعیت ها همواره تلاش دارند تا علنا مخالفتی با دولت آل خلیفه از خود نشان ندهند ، گرچه برخی ازآنها در قالب سئوال واستیضاح در مجلس نمایندگان به برخی از اوضاع وشرایط کشور اعتراض می کنند، اما هرگز از چارچوب حمایت از چارچوب های کلی سیاستگذاری های دولت آل خلیفه خارج نمی شوند.
طیف دوم جمعیت های سیاسی با مشرب (اسلامی شیعی و چپ) قرار می گیرند این گروه همواره بین خود و دولت حاکم فاصله قرار داده و به شکل سنتی در قالب مخالف به فعالیت می پردازند.
این جمعیت ها معمولا در چارچوب پذیرش اصل فعالیت سیاسی به صورت مسالمت آمیز علیه دولت حاکم در صحنه سیاسی حضور دارند وحتی بعد از آغاز انتفاضه 14 فوریه نیز با وجود حضور نیروهای نظامی سپر جزیره در این کشور وقتل عام های صورت گرفته، همچنان چهره مسالمت آمیز بودن فعالیت خود را حفظ کرده ودرهر تظاهرات انجام گرفته برآن تاکید دارند.
این گروهها درقالب سازمانها وتشکل های مردمی وبخصوص سندیکاهای شغلی و حضور در بستر جامعه وازطریق برگزاری نشست ها وکنفرانس ها وتجمع های مردمی و سیاسی به دنبال احقاق حقوق سیاسی خود می باشند ، مسئله ای که در تجمع های گسترده جمعه ها در نقاط مختلف بحرین برگزار می شود همچنان قابل مشاهده است.
گرچه تمامی این جمعیت ها با پذیرش قانون فعالیت های سیاسی وارد عرصه شده اند، اما هرگز از ابراز واعلام هدف اصلی خود درتغییر قانون وتشکیل دولت پادشاهی مشروطه (واقعی) درکشور که در آن شاهد تعامل متقابل، برابر و قانونمند بین تمامی طیف های سیاسی وپشت سرگذاردن دوره اعطای حقوق به صورت هدیه از مقامات بالا (پادشاه) تاکید دارند.
درمقابل دولت آل خلیفه به ریاست شیخ خلیفه بن سلمان آل خلیفه که قدیمی ترین نخست وزیرجهان محسوب می شود، رویکردی متفاوت را در قبال این تلاش ها در پیش گرفته است.
خلیفه بن سلمان که عموی پادشاه فعلی است متولد 24 نوامبر 1932 می باشد ، وی از 15 اوت 1971 تا لحظه تهیه این مطلب نخست وزیر بحرین می باشد این در حالی است که طی این مدت 8 رئیس جمهور در آمریکا و25 نخست وزیر در انگلیس تغییر کرده اند. چنین نخست وزیری همواره استراتژی دور نگه داشتن فعالان سیاسی را از مراکز قدرت در دستور کار خود قرار داده ومی دهد.
شیخ خلیفه گرچه بعد از سال 2001 پرچم اجرای طرح میثاق عمل ملی را بر افراشته اما عملا استراتژی دوگانه ای را در تعامل با جمعیت های سیاسی در پیش گرفه است.
در شرایطی که جمعیت های طرفدار دولت با آزادی کامل به فعالیت می پردازند، جمعیت های بحرینی مخالف دولت مجبورند به نحوی با سیاست های مهار دولت آل خلیفه دست و پنجه نرم کنند به نحوی که اگرچه تعدادی از برنامه های رسانه ای و فعالیت های سیاسی آنها در کشور برگزار می شود اما از انجام تعداد زیاد دیگری از این فعالیت ها نیز به دستور مستقیم سازمان های امنتی جلوگیری به عمل آمده و مدتهاست که مراسم آنها با یورش نیروهای امنیتی به خاک وخون کشیده می شود.
با توجه به آنکه در قسمت های قبلی به نام وبرخی از فعالیت های جمعیت های مختلف هوادار ومخالف دولت اشاره شد ، درپی به جناح بندی ها وائتلاف های موجود درصحنه سیاسی بحرین بخصوص درمیان جریان های مخالف خانواده حاکم می پردازیم:
به اعتقاد کارشناسان اگر بخواهیم نقاط مشترکی را درتمامی جمعیت های فعال جناح مخالف دولت پیدا کنیم به این نقاط خواهیم رسید :
1. حفظ دستآوردهای مردمی که به آغاز حیات پارلمانی در 1973 منجر گردید.
2. اعلام پایبندی به احکام منشور فعالیت های ملی و احترام به حاکمیت قانون.
3. تعهد به اصول آزادی ، برابری ، دمکراسی (که در قانون اساسی به آن اشاره شده) ، منشور فعالیت های ملی ، استفاده از ابزارها وروش های مسالمت آمیز ، فعالیت دمکراتیک ونفی هر نوع خشونت برای تحقق اهداف واصول.
4. پایبندی به اصل تعدد گرایی سیاسی در اندیشه ، نظر وسازمان.
5. اهمیت توسعه فعالیت های سیاسی در چارچوب خاستگاه های مردم در رسیدن به پادشاهی مشروطه همانند دمکراسی ریشه دار وتلاش برای رسیدن به این مهم از طریق تعدیل های محوری در قانون اساسی به نحوی که بتوان به قوه مقننه ای کاملا منتخب با اختیارات کامل وتفکیک قوا دست یافته به رد و بدل شدن قدرت رسید. (این اصل بعد از افزایش جنایات دولت پادشاهی بحرین دستخوش تغییر شده است)
6. دستیابی به برابری در میان شهروندان ونفی هر نوع طایفه گرایی واشکال مختلف تبعیض .
7. تقویت اصل شفاف سازی وحمایت از آزادی اندیشه وفکر وآزادیهای شخصی وعمومی که آزادی اندیشه وبیان بخش لاینفکی از آن محسوب می شود ، همچنین حمایت از آزادی فعالیت های سیاسی از جمله آزادی تشکیل احزاب سیاسی ، آزادی مطبوعات وآزادی دینی در چارچوب مندرجات اعلامی جهانی حقوق بشر.
این نزدیکی در اهداف ومحورهای فکری باعث شد تا ائتلاف های تحت عنوان های شش گانه و چهار گانه تشکیل شود .
در ائتلاف ششگانه جمعیت های " وفاق ، عمل اسلامی ، عمل ملی ، تجمع ناسیونالیست دمکرات ، وسط عربی اسلامی وتریبون دمکراتیک" گردهم آمدند تا توافق وهمسویی خود را دررابطه با نقض قانون اساسی سال 1973 ومنشور فعالیت های ملی توسط قانون اساسی سال 2002 اعلام شود.
ائتلاف چهارگانه نیز که متشکل از چهار جمعیت عضو ائتلاف شش گانه یعنی جمعیت " وفاق، عمل اسلامی، عمل ملی وتجمع ناسیونالیست دمکراتیک"بود نیز تحریم انتخابات سال 2002را دراعتراض به مسایلی همچون اعطای تابعیت ها با بستر سیاسی ، توزیع حوزه ها ومراکز انتخاباتی را خواستار شد.
همچنین قرار بود ائتلاف 9 گانه ای با حضور ائتلاف ششگانه به همراه جمعیت های جریان اهل تسنن (منبر اسلامی ، اصالت وشورای اسلامی) در اعتراض به قانون جمعیت های سیاسی شکل بگیرد که در آخرین مراحل به سرانجام نرسید.
علاوه بر مسایل حقوقی وسیاسی، انتفاضه 14 فوریه نیز منجر به شکل گیری مواضع وجناح بندی های سیاسی شد وحتی منجر به تغییراتی در اهداف برخی از این جمعیت ها گردید که در قسمت های بعد به آن خواهیم پرداخت.
نظر شما