به گزارش خبرنگار مهر، هجدهمین نشست ادبی عصر روشن، عصر دیروز پنجشنبه 5 آبان با حضور نویسندگان، شاعران و اهالی نشر در محل کتابسرای روشن برگزار شد.
در ابتدای این نشست بهاره رضایی، حسن همایون، حامد ابراهیمپور و پوریا گلمحمدی به شعرخوانی پرداختند و در ادامه میزگرد این جلسه عصر روشن با حضور محمد ولیزاده، کاوه کیائیان، بهرنگ کیائیان و علیرضا بهرامی برگزار شد.
کاوه کیائیان در ابتدای این میزگرد با تشکر از عوامل برگزاری نشستهای عصر روشن گفت: کسانی که جلسات مستقل ادبی برگزار کرده باشند، میدانند که تداومش کار سخت و غیرممکنی است.
وی درباره موضوع بحث میزگرد یعنی مساله صنعت نشر در کشور گفت: در نقطهای که ما ایستادهایم یک سری واکنشهای خارجی و یک سری واکنشهای داخلی وجود دارد. ماهیت ادبیات نوعی واکنش، اعتراض و جریانسازی است. هسته و مرکزیت ادبیات در این سالها به حاشیه کشیده شده است. چهرههایی مانند سید مهدی شجاعی و مصطفی رحماندوست در مجله آسمان به انتقاد از وضعیت نشر کشور پرداختند که دیگر بهتر است ما اعتراض نکنیم.
عواملی مانند مهاجرت و انزوا، ادبیات اصلی کشور را به حاشیه برد
این ناشر گفت: بدنه اصلی و جدی ادبیات در این سالها به حاشیه کشیده شده است. دلیلش هم عواملی مانند مهاجرت یا به انزوا کشیدن اهالی نشر است و آن ساختار حذفی که در این فضا وجود دارد. در مورد کنشهای داخلی اگر بخواهم درباره نشر چشمه صحبت کنم، باید بگویم متاسفانه ناشرهای بزرگ که از آنها کارهای ماندگاری دیدهبودیم، دیگر داستان منتشر نمیکنند و انتشار داستان روی تعدادی از ناشرها از جمله چشمه، متمرکز شده است. این وضعیت قبلا درباره شعر وجود داشت که در حال گرفتن گریبان داستان هم هست.
کیائیان ادامه داد: این وضع یک مرکزیت در زمینه انتشار داستان، را برای نشر چشمه فراهم کرده که البته پدیده خوبی نیست. چون چشمه به نوعی محاصره شده است. به نظرم این نوعی کمکاری خودخواسته ناشرهای دیگر است که به قول معروف فتیله کار را پایین کشیدهاند. مثلا برویم از نشر مرکز یا نی بپرسیم چرا دیگر اثر داستانی چاپ نمیکنند؟ یا از ققنوس و افراز این سوال را بپرسیم. این مسائل باعث شده حساسیت روی نشر چشمه هم بیشتر بشود. اما در یک فضای رقابتی بهتر میتوان کار کرد.
در ادامه ولیزاده گفت: من خودم را ناشر نمیدانم. شاید تفاوت من و چشمه در این باشد که من در کنار روزنامهنگاری به فکر چاپ کتاب افتاده بودم. من سرمایهگذار نبودهام. شاید چون دغدغهام سرمایه نبود، دو تا از انتشاراتیهایم ورشکست شده و یکی هم اواخر سال گذشته توقیف شد. در تیرماه 79 که کار انتشارات نیمنگاه را آغاز کردیم، مدیر نشر انسان ثروتمند و علاقهمند به فرهنگ بود که به ما گفت میخواهیم روزی یک کتاب شعر منتشر کنیم. مانند بعضی کارهایی که امروز چاپ میکنیم و خوب نیستند ولی ما آگاهانه چاپشان میکنیم. همین شد که فعالیت آن انتشارات بعد از 2 سال تمام شد.
حرفه نشر شغل بیشتر اهالیاش نیست
وی در ادامه و در پاسخ بهرامی در این باره که بیشتر اهالی نشر، به این حرفه به چشم شغلشان نگاه نمیکنند و شغل چندم آنهاست، گفت: بله. موافقم. نشر کار اکثر ناشرهای ما نیست. با این حال بر این واقفم که چرخه انتشارات باید بچرخد. ولی مشکلات زیادی دامنگیر صنعت نشر کشور است و این مشکل، همه مشکل نیست و بخشی از آن است. این هم از حرفهای تکراری من است که هیچوقت برای کار نشر کیسه ندوختم.
این فعال عرصه نشر گفت: من بین روزنامهنگاری و نشر کتاب فرقی نمیبینم. داستان یا شعری که چاپ میکنی برای تو تجارت حساب نمیشود. من در عرصه نشر یک کارمند بودم و بیشتر به سمت مولفان تمایل داشتم تا سمت ناشران. این را هم در نظر بگیریم که آن سالهایی که ما اثر شعر منتشر میکردیم، شعر به فراگیری امروز نبود.
بهرنگ کیائیان هم گفت: از دید یک انتشاراتی اگر بخواهیم به قضیه نگاه کنیم، انتشارات یک بنگاه تجاری است. یعنی علاوه بر این که کار فرهنگی انجام میدهد، باید طوری عمل کند که از نظر مادی خود را تامین کند. در مثلث ناشر، اهالی قلم و مخاطب، این ناشر است که با مخاطب و اهالی قلم در ارتباط است. ما چند سال پیش طبق همان تعاریفی که آقای ولیزاده بیان کرد، دوباره به انتشار مجموعه شعر رو آوردیم و دلیلش این بود که حال و هوا نسبت به دهه هفتاد عوض شده و مردم استقبال بیشتری از شعر نشان میدادند.
در ایران ناشر حرفهای نداریم
وی ادامه داد: میتوانیم بگوییم در ایران ناشر حرفهای نداریم که همه ارکان و ایدهآلهای نشر را رعایت کند. مشکلات وجود دارند اما از طرفی هم به خودمان رجوع کنیم. ناشران بزرگی وجود دارند که چرخشان میچرخد ولی باز هم تعدادی از آثار را با هزینه شخصی مولف منتشر میکنند. مشکلات اقتصادی، بیانگیزگی و... هیچکدام نباید باعث شود که کار را کنار بگذاریم. ما سال گذشته حدود 10 کتاب داستان اولی منتشر کردیم که مورد استقبال خوبی قرار گرفتند. اگر برای کار دل بسوزانیم، همه میتوانند کمک کنند تا شاهد اتفاقات خوبی باشیم.
کیائیان گفت: تازه در اول راه هستیم و کارهای زیاد دیگری باید انجام بدهیم تا به خوبی دیده شویم. تمام شدن نسخههای یک تیراژ هزار و دویستتایی یا هزار و پانصدتایی در یک سال، خیلی عجیب نیست. ولی ما در نشر چشمه حداقلها را رعایت میکنیم که اینها هم جزو مسائل ابتدایی هستند. رعایت این مسائل هنر نیست ولی رعایت نکردنشان خیلی بد است.
در ادامه ولیزاده گفت: اگر آثار نشر چشمه در مطبوعات دیده میشود، به دلیل خوب کار کردنش است. در تولید کتاب خوب، همه مسائل دخیلاند. آمادهسازی کتاب باید حرفهای باشد تا مرحله به مرحله جلو بیاید و به مرحله نشر برسد. ویرایش عامل بسیار مهمی است. شما در 15 کتاب از یک ناشر بزرگ 14 کتاب پر اشتباه میبینید. نکته دیگر توزیع است که اهمیت زیادی دارد. چرا 15 سال پیش که تکا میخواست برای توزیع کتاب در کشور، کار کند به این سرنوشت دچار شد؟ نمیدانم چرا نمیتوان در ایران، کتاب توزیع کرد؟ کتابی با تیراژ 200 نسخه میشناسم که چاپش در یک سال تمام نشد. واقعا دلیل این موضوع چیست؟
وی افزود: مساله توزیع در کشورمان خیلی پیچیده نیست. مثلا انتشارات ققنوس کتابی از خاطرات علی دایی یا هدیه تهرانی با تیراژ 10 هزار نسخه منتشر میکند و ظرف یک روز نایاب میشود ولی همین ناشر مجموعه شعر محمد ولیزاده را منتشر میکند که طی یک سال هم تمام نمیشود. نمیتوان گفت ققنوس کتاب را پخش نکرده است چون پخشی پولش را میگیرد و کتاب را توزیع میکند. این موضوع ریشه در تقاضا دارد.
کاوه کیائیان هم با انتقاد رویکردهای وزارت ارشاد گفت: وجود ممیزی غیرقانونی است. وجود ممیزی پیش از انتشار برخلاف قانون اساسی است. فکر نکنم ناشری خود را مدیون ارشاد بداند و با خود فکر کند اگر فردا روزی ارشاد ناپدید شود، چه به سرم میآید. ارشاد از ما خرید نمیکند در حالی که حق مردم است که کتابخانههای عمومی توسط ارشاد از کتابهای مختلف ارتزاق شوند. ولی طی چند سال اخیر این موضوع را نمیبینیم و از ناشری چون چشمه هیچ خریدی نمیشود. این حرف من نیست و مجله کتاب هفته، هر هفته اسامی کتابهای خریداری شده توسط ارشاد را منتشر میکند.
مسئول کتابفروشی نشر چشمه گفت: طبیعتا این که شما چه جور ناشری باشید، در حمایت ارشاد از شما، تاثیر زیادی دارد. در مورد ساز و کاری که نشر چشمه پیش گرفته، باید بگویم به نویسندهها یا مترجمان میگوییم کتابی که چاپ میشود، دیگر کتاب تو نیست. این کتاب همانقدر که متعلق به توست به من و بهرنگ هم تعلق دارد. در قراردادهایمان هم به قدری اجازه مداخله در قطع کتاب، ویرایش و ... میگیریم که رد پایمان در همه این موارد مشهود است. ما هیچ وقت با هزینه مولف کتاب چاپ نکردهایم تا بتوانیم بعدا از کتابمان دفاع کنیم.
حرمت امامزاده را متولی آن نگه میدارد
وی ادامه داد: وقتی ناشر کاری را با هزینه مولف چاپ میکند، ممکن است برای پخش و توزیعش دل نسوزاند. مساله دیگر، رسانه ملی است. نام بسیاری از کتابها و ناشرها را نمیتوان در صدا و سیما برد و فقط نام تعداد خاصی از ناشرها و کتابهایشان در رسانه ملی برده میشود. طبیعی است که کتاب نیاز به تبلیغ دارد. بر همین اساس ما رابطه خوبی با رسانهها داریم و سعی کردهایم خودمان هم رسانه باشیم. چون حرمت امامزاده را متولی آن نگه میدارد.
ولیزاده هم اضافه کرد: اگر ارشاد نباشد برای ناشرانی مثل چشمه بد نمیشود اما در 14 سال اخیر ناشران زیادی شکل گرفته، راه افتادند و تبدیل به غول شدند. یکی از این دوستان به این نوع ناشران میگفت ناشران پرورشی. یعنی ارشاد پرورششان داده است. ارشاد در آن سالهای گذشته از ما که ناشر شهرستانی بودیم، حمایت نکرد چه برسد به ناشری که رویکرد خاصی داشته باشد و با جهتگیریهای ارشاد همخوانی نداشته باشد.
بهرنگ کیائیان در پایان گفت: از 5 سال پیش تصمیم گرفتیم، هر کاری که منتشر میکنیم در قالب مجموعهای جا داشته باشد. به همین ترتیب در حد بضاعتمان 10 دبیر مجموعه داریم. چنین رویهای که به انتشار اثر یک کتاب اولی در کنار یک نویسنده باسابقه میانجامد، باعث دیده شدن کار آن کتاب اول میشود. در مشکلات شبکه توزیع شکی نیست. همچنین در این که ارشاد در ظاهر نشان میدهد میخواهد به مردم بگوید چه بخوانند و چه نخوانند ولی در پی بستن و تعطیل کردن ناشران دیگر است، هم امری مشخص است. در خارج از کشور، همه از جمله منتقدان میدانند چه کتابی قرار است منتشر شود و چه خصوصیاتی دارد. حتی آن را نقد هم میکنند. اما ما منتظریم تا کتاب منتشر شود، بعد به سراغش برویم.
نظر شما