این شاعر و آموزگار قدیمی ساکن کلاردشت در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: «گالشنامه» دارای شعرهایی با مضمون راز و نیاز با خداست. همچنین شعرهایی در این مجموعه آمده است که به سنت گالشپوشی مردم در زندگی عادی و طبیعی و رفتن به محیط کشاورزی و دامپروری اشاره دارد.
رسولی عمارلویی اظهار داشت: شعرهای گالشنامه به بهار، طبیعت، باران و نو شدن درختان نیز اشاره دارد. چرا که تفاوت بهار با دیگر فصلهای سال که شاعران و ادیبان دیروز و امروز ما به آن پرداخته و یا میپردازند، به این است که بهار، بازایش و رویش گلها و گیاهان، رفتن دو فصل از خزان و سرمایی را مژده میدهد که همه ما با امید به رسیدن فصل شکوفهها تمام سختیهای آن را تحمل کردهایم.
وی خاطرنشان کرد: همین امید به تغییر است که وقتی در خزانیم، از سرمایی بیروح و سخت در هراسیم و وقتی وارد این دخمه بیروح میشویم، امید بهاری شدن و رسیدن به شکوفهها ما را زنده نگه میدارد.
این شاعر کلاردشتی ادامه داد: بهار با نسیم و افسون دلپذیرش، نه تنها جسم، بلکه روح را نیز جلا میدهد و همه مردم را به تکاپویی تازه وا میدارد.
رسولی عمارلویی با بیان اینکه هنوز با ناشری درباره انتشار کتاب گالشنامه و آقامعلم سلام مذاکره نکرده است، در پایان، سه قطعه از اشعار کوتاه گالشنامه را در اختیار مهر قرار داد:
بهاران، نه رویش گیاهان است
بل! رویش دلهاست
خدارا باورکن
همیشه بهاری
وقتی با تو هستم، بهارم
بیتو! خزان
با من باش، هردو بهاریم
باور کردم، رستاخیز را در بهاران
مرگ را! درخزان
تو نیز باور کن
نظر شما