۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۱، ۱۲:۲۰

محامدی در گفتگو با مهر:

"پس از سقوط" با حداقل امکانات اجرا شد/ از فضای تئاترشهر دلگیرم

"پس از سقوط" با حداقل امکانات اجرا شد/ از فضای تئاترشهر دلگیرم

منیژه محامدی کارگردان نمایش "پس از سقوط" با گلایه از برخورد مسئولان تئاتر شهر، اجرای این نمایش را به دلیل کمبود هزینه و در اختیار نداشتن امکانات اجرای تئاتر یک اجرای "بی‌چیز" توصیف کرد.

منیژه محامدی کارگردان باسابقه تئاتر کشور این روزها نمایش "پس از سقوط" را در سالن شماره یک تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه دارد. "پس از سقوط" یکی از آثار آرتور میلر است که در اوخر دهه 60 به نگارش در آمده و در واقع اتوبیوگرافی نویسنده به حساب می‌آید.

این اثر شخصی‌ترین نمایشنامه آرتور میلر است که در آن به ارتباطات خانوگی، آرزوها و آمال نویسنده در قالب جریان سیال ذهن اشاره می‌شود. به بهانه اجرای این نمایش گفتگویی با منیژه محامدی و بازیگران گروهش قبل از اجرای نمایش انجام دادیم. محامدی در این گفتگو درباره اجرای این اثر و ترجمه آن و همچنین اتفاقاتی که بعد از جشنواره برای گروه "پیوند" افتاده است، صحبت کرد.

* خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و هنر: نمایشنامه "پس از سقوط" در واقع یک اتوبیوگرافی از زندگی آرتور میلر است و در آن بخش‌های مختلف زندگی او از زندگی خانوادگی گرفته تا زندگی سیاسی و روابطش با مرلین مونرو روایت می‌شود. شما مترجم این اثر نیز هستید چطور به ضرورت اجرای این نمایشنامه پی بردید.

منیژه محامدی: بهترین دلیل برای اجرای یک نمایش روی صحنه، این است که وقتی به‌عنوان یک کارگردان متن را می‌خوانی به آن علاقمند شوی و سپس ضرورت اجرای آن را در این روزگار احساس کنی. پس از آن به این نتیجه می‌رسی در این شرایط این نمایشنامه قابلیت اجرا دارد.

* در این اجرا از المان‌های دهه 50 و 60 آمریکا استفاده بسیار به جا و جذابی به وسیله ویدئو پروژکشن شده و فضاسازی مناسبی با نمایش تصاویر آن زمان آمریکا و شخصیت‌هایی مثل آرتور میلر نویسنده اثر، الویس پریسلی، مرلین مونرو و حتی موسیقی جاز صورت گرفته است. اما در طول اجرا دیگر کمتر شاهد نمایش این فضاها و عکس ها هستیم.

محامدی: ابتدای نمایش برای شناخت بهتر از فضای دهه 50 و 60 آمریکا و ایجاد فضاسازی بیشتر دست به این تمهید زده‌ام. چون کل این اثر در واقع یادآوری خاطرات میلر است که البته شخصیتش به یک وکیل تغییر نام داده‌است. در ابتدای نمایش شاهد این هستیم که وکیل خاطرات خود را مرور می‌کند و در صحنه می‌چرخد و هر وسیله‌ای را که به یاد می‌آورد سرجای خود قرار می‌دهد یا آن را جابه جا می‌کند.

بنابراین برای شناخت و معرفی فضا به تماشاگر باید اطلاعاتی از آن دهه به وسیله پخش تصاویر داده می‌شد چون مثلا قوطی کوکاکولا و الویس پریسلی برای شخصیت اصلی حسی نوستالوژیک دارد. اما در ادامه اجرا لزومی به تکرار این تمهید ندیدم. چون ابتدای نمایش فضا به درستی به مخاطب عرضه شده است و این ارتباط با با حضور افراد زندگی وکیل(میلر) بیشتر شکل می‌گیرد. اصولا معتقدم که در تئاتر هرچیزی باید یکبار تکرار شود. اگر بخواهیم موضوعی را دوباره به نمایش بگذاریم یا باید قصد خاصی از انجام آن داشته باشیم یا کارمان را به درستی بلد نیستیم.

* طراحی صحنه با وجود سادگی به درستی فضا و موقعیت شخصیت‌های نمایش را نشان می‌دهد. در واقع طراحی صحنه به درستی در خدمت معرفی رفتار شخصیت‌ها است.

محامدی: به هرحال با مشکلاتی که برای ما در طول یک سال اخیر پیش آمد و به دلیل اینکه هیچ بودجه‌ای برای اجرای نمایش در اختیارمان قرار نگرفت به سمت تئاتر بی‌چیز گرایش پیدا کردیم! با این مشکلات رسیدیم به اینکه با کمترین قیمت بهترین کار را ارائه دهیم. محمد خداوردی طراح صحنه نمایش به درستی توانست ذهنیت من را عملی کند. خوشبختانه جوان دیگری به نام حسین هاشمی که از دانشجویان من است به همراه ارشام مودبیان کارهای تصویر و ساخت موسیقی نمایش را انجام دادند و توانستند فضای قابل قبولی ارائه دهند.

اگر واقعا قرار بود آن چیز که در ذهن داشتم اتفاق بیفتد کار به این شکل اجرا نمی‌شد. یعنی حداقل 30 نفر در نمایش بازی می‌کردند و طراحی صحنه و فضاسازی‌های مختلفی را شاهد بودیم. اگر امکانات مناسبی در اختیار داشتم آدم‌های  نمایش به صورت معلق در هوا به نمایش در می‌آمدند تا ذهن سیال نویسنده  به درستی به نمایش گذاشته شود.

چون من دوست داشتم تمام اتفاقات و لحظات آن دهه را به درستی به تصویر بکشم. اما متاسفانه ما با هیچی و لباس‌هایی که بچه‌ها از خانه آوردند و وسائلی که خودمان تهیه کردیم به سختی توانستیم نمایش را روی صحنه ببریم. البته بچه‌های گروه برای اجرای این نمایش با هزینه بسیار کم زحمت فراوانی کشیدند و با لذت کار کردند.

گروه" پیوند" همیشه از دکورها و طراحی المانی در آثارش استفاده کرده است اما من هیچگاه به دکوری رئالیستی به معنای نمایش همه جزئیات در صحنه اعتقادی نداشتم و زیاد هم از دکورها و فضاسازی‌های مجلل و عجیب و غریب در کارهایم استفاده نمی‌کنم. تلاش می‌کنم بیشتر به تئاتر مدرن توجه کنم.

* به هر حال با این مشکلات اجرای نمایشی از آرتور میلر قابل تقدیر است.

محامدی: الان در همه جای دنیا حداقل یک اثر از آرتور میلر، تنسی ویلیامز یا ادوارد البی در حال اجرا است. این نویسنده‌ها تنها در کشور ما هستند که زیاد مورد توجه قرار نمی‌گیرند. چون این نویسنده‌ها عمرشان با تغییر شرایط به سر نمی‌آید و کهنه نمی‌شوند این ماهستیم که با تغییر شرایط دیگر نیستیم.

* این نمایشنامه ترجمه خودتان است. شما در بیشتر مواقع ترجمه آثاری را که روی صحنه می‌برید خودتان برعهده می‌گیرید. این کار چقدر در رسیدن به فضایی بهتر در اجرای نمایش به شما کمک می‌کند؟

محامدی: من به همراه مدیر اجرایی نمایش مریم غیورزاده ترجمه اثر را انجام دادم. من و خانم غیورزاده حدود سه نمایشنامه از میلر را ترجمه کردیم و سه نمایشنامه دیگر را من به تنهایی ترجمه کردم که وارد بازار شده است. اما دراماتولوژی نمایش برعهده خودم بود. متن نمایشنامه برای اجرا کوتاه و جمع و جور شده است.

باید در همه نمایشنامه‌ها برای اجرا تغییراتی به وجود آورد. چون در حال حاضر مخاطب تحمل نمایش‌های کشدار و طولانی را ندارد. کوتاه کردن این متن برای اجرا نیز بسیار سخت بود. چون باید تغییراتی در دیالوگ‌ها به وجود می‌آمد که ارتباط صحنه‌های مختلف با یکدیگر برقرار می‌شد تا دیالوگ‌ها به هم ربط پیدا کند و سیال بودن ذهن نویسنده بهتر به نمایش درآید.

* برای اجرای این نمایش نیز از هنرمندان دیگری چون آناهیتا همتی و نیما رئیسی که جزء گروه شما نیستند دعوت کردید. در طول این سال‌ها گروه "پیوند" یکی از پایدارترین گروه‌های نمایشی بوده‌است و برخی اوقات نیز از حضور افراد دیگری بهره برده‌اید. اگر ممکن است توضیحی درباره گروه "پیوند" بدهید.

محامدی: گروه ما گروهی بسیار قدیمی است. من سال 55 که به ایران آمدم با همسرم محمد اسکندری گروه "پیوند" را راه انداختیم. ابتدا دو نفر بودیم اما بعدا به تعدادمان افزوده شد. حتی در طول 10 سالی هم که من در امریکا اقامت داشتم این گروه حفظ شد و فعالیت‌هایش ادامه پیدا کرد. همه این سال‌ها گروه "پیوند" به فعالیتش ادامه داد. گاهی از تعداد آن کم شد و گاهی افزایش پیدا کرد.

افرادی هم که از گروه جدا شدند به این دلیل نبود که گروه را دوست نداشتند بلکه مشکلاتی برایشان پیش آمد. مثلا فریبرز سمندرپور متاسفانه از بین ما رفت. فریماه فرجامی مریض شده یا آقای ذهتاب مشغول فعالیت در تئاتر آزاد شده است یا خانم لاچینی به دلیل مشغله برخی مواقع با ما همکاری می‌کند.

اگر بچه‌های گروه در تئاتر و سینما پیشنهادات دیگری داشته باشند من نمی‌توانم بگویم که نروند. چون من با سالی یک نمایش  نمی‌توانم احتیاجات مالی آنها را برطرف کنم. اما بچه‌های گروه من آنقدر معرفت دارند که هرکجا هم بروند دوباره بازمی‌گردند و ما سالی یکبار با هم کار می‌‌کنیم.

برخی اوقات نیزهنرمندانی به ضرورت داستان از بیرون به گروه ما می‌پیوندند. این بار از آناهیتا همتی و نیما رئیسی در این کار استفاده کردیم که امیدوارم بازهم بتوانیم با آنها کار کنیم و این ارتباط برای همیشه حفظ شود. اما متاسفانه آنقدر از نظر مالی برای اجرای این اثر در مضیقه بودیم که فکر نکنم دوباره به این شکل بشود با این دوستان و حتی بچه‌های گروه کارکرد.

* با وجود اینکه نمایش شما از ستاره‌ها و یا تبلیغات مناسبی بهره نبرده به نظرتان تا کنون استقبال از آن مناسب بوده است؟.

محامدی: استقبال از نمایش آن طور که ما دلمان می‌خواست نبود چون من همیشه عادت داشتم که در تئاتر شهر نمایشم را اجرا کنم و همیشه آثارم پرتماشاگر بوده‌است. به یاد ندارم که در تئاتر شهر هیچگاه با سالن نیمه نمایشم را اجرا کرده باشم. اما شرایط اجرا در ایرانشهر متفاوت است. من هم نه تجارت بلد هستم و نه تهیه‌کنندگی و یا مدیر تولیدی. من فقط کمی کارگردانی بلدم بنابراین نتوانستم تماشاگران زیادی را به سالن تئاتر بکشانم.

چون افراد دیگری باید این کارها را برای من انجام می‌دادند اما متاسفانه این اتفاق نیفتاد. فقط مسئله اطلاع‌رسانی و تبلیغات نیست. مسائل دیگری هم دخیل است و عمیقتر از این حرف‌هاست. اما در تئاتر شهر شاید چون ما خودمان شناخته شده هستیم و کارمان را می‌شناسند استقبال بیشتری از آثارمان می‌شود.

با وجود اینکه استقبال زیاد مناسبی از این نمایش نشد اما همه بچه‌های گروه از اجرای این اثر بسیار لذت بردند و با جان و دل تلاش کردند تا نمایش جذابی را روی صحنه ببریم. اما متاسفانه نمایش قبلی ما با نام "مقبره سنگی" که در جشنواره تئاتر فجر اجرا شد با مشکلاتی که برایمان پیش آوردند اجازه اجاره پیدا نکرد و مجبور شدیم انصراف بدهیم. در واقع این دو کار را بدون هیچ درآمدی کار کردیم و فکر نمی‌کنم بتوانم دستمزد بچه‌های گروه را به درستی پرداخت کنم.

* نمی‌توانستید این نمایش را جایگزین "مقبره سنگی" کنید و آن را در تئاتر شهر روی صحنه ببرید؟

محامدی: از آنجائی که ما قبلا با آقای سرسنگی برای اجرا در ایرانشهر صحبت کرده بودیم نمی‌شد این نمایش را جایگزین "مقبره سنگی" در تئاتر شهر کرد. جدا از این مسئله من آنقدر از دست تئاتر شهر، رئیس تئاتر شهر، فضای تئاترشهر و فضای مرکز هنرهای نمایشی ناراحت بودم که نمی‌خواستم آنجا اجرا بروم.

هیچگاه برایم اهمیتی نداشته که در چه سالنی نمایش اجرا کنم. بنابراین خود کار برایم اهمیت دارد نه سالن اجرا. من حدود 90 نمایش در کافه تریای تئاتر شهر اجرا کردم و اولین کسی بودم که کافه تریا را راه‌اندازی کردم. برای اولین‌بار در سالن قشقایی که قبلا انبار بود نمایش روی صحنه بردم. ولی انقدر سر اجرای "مقبره سنگی" عذاب کشیدم که دیگر دوست نداشتم آنجا اجرا بروم.

به هر حال آقای دشت گلی با من خیلی بد کرد و امیدوارم که جبران کند. من با آقای آشنا هم در این زمینه صحبت کردم و در ‌یکی از روزنامه‌ها هم جواب توهین‌های ایشان را دادم اما متاسفانه آن روزنامه نام آقای دشت گلی را حذف کردند و معلوم نشد من جواب چه کسی را داده‌ام. اما آقای دشت گلی رسما در همان روزنامه اسم من را برده و گفته است که کار من 90 میلیون نمی‌ارزد و فعالیت‌هایی را به من نسبت داده بود که هیچ ربطی به کار من نداشت.

البته شاید این نوع رفتارها زمانی که شخصی رئیس می‌شود عادی جلوه کند. شاید یک رئیس بتواند فردی را مدتها پشت در اتاقش معطل کند و بعد هم جواب قانع کننده‌ای به او ندهد. اما این رئیس‌ها باید بدانند که صندلی ریاست به کسی وفا نمی‌کند.

ادامه دارد...

--------------------------

گفت‌وگو: آروین موذن‌زاده

کد خبر 1596094

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha