۸ مرداد ۱۳۹۱، ۹:۱۴

نقد سلفی گری/

فهم نادرست سلفیت از کتاب و سنت/ تطهیر امویان با تعصب قریشی

فهم نادرست سلفیت از کتاب و سنت/ تطهیر امویان با تعصب قریشی

خبرگزاری مهر ـ گروه دین و اندیشه: سلفیت گمان می کند در صورتی که به قواعد زبان عربی، عرف عرب در گفتمان آشنا باشد، همچنین از دیدگاه ها و روایات سلف کمک بگیرد، توانایی و قدرت لازم نظری و عقلی را برای شناخت مقاصد حقیقی متون کتاب و سنت را خواهد داشت.

خاستگاه تاریخی سلفی گری
«جمال مهدی صالح» یکی از نویسندگان نواندیش شیعه معتقد است: در اثر تحولات و تأثیر و تأثر معرفتی و سیاسی پدید آمده در عهد مأمون عباسی و به جهت دگرگونی دراماتیک گفتمان رسمی حکومت(خلافت) و جانبداری مأمون از جریان فکری معتزله، متن سلفی، از بعد معرفتی به بعد اجتماعی منتقل شد.
 
نویسنده با طرح تحولات پدید آمده در اثر جنبش «طالبیین» در این دوره، به تحرک معرفتی جریان اهل حدیث اشاره کرده است. از دیدگاه نویسنده جریان اهل حدیث برای ایجاد جایگزین واقعگرا در مقابل اعتقاد «امام منتظر» که جایگاهی اساسی در افق ایدئولوژی شیعه داشت، باور به «سفیانی» را به وجود آورد. این جریان، مشروعیت خلافت بنی امیه را بازسازی کرد، و فضائلی برای بنی امیه آَشکار نمود و نقش معاویه را به عنوان کاتب وحی در صدر اسلام پررنگ نمود.
 
چنین روش فکری به شکل ضروری بر تکفیر مخالفان حکومت اموی و همچنین کسانی که در طول تاریخ علیه آنان قیام کرده بودند، بنا شده بود، مانند تکفیر جهمیه، که سلف معتزله به شمار می روند و به مشروعیت خلافت اموی اعتقاد نداشتند. بنا به اعتقاد نویسنده، اصطلاح «اهل سنت و جماعت» توصیفی رسمی بود که اشاعره در دوره های بعدی برای خود برگزیدند، ولی ریشه این اصطلاح به اصحاب حدیث بازگشت دارد.
 
بنا به آنچه طبری و ابن جوزی بیان کرده اند، بعد از کناره گیری امام حسن(ع) از حکومت و به قدرت رسیدن معاویه از سال 198 ه.ق تا حدود سال 204 هرج و مرج حاکم گردید و دزدان و راهزنان بر زندگی مردم مسلط شدند. برخی افراد موجه با رهبری و راهنمایی اهل حدیث گروهی برای مبارزه با این هرج و مرج تشکیل دادند. این گروه «مطوعه» یا «متطوعه» نامیده شدند. در طول زمان با تکیه بر باورهای ایدئولوژیک خود، تجربه تشکیلاتی و نظامی پیدا کردند. امام احمد بن حنبل نیز یکی از شرکت کنندگان در این گروه بود. این گروه توانست تا حدودی بر اوضاع امنیتی مسلط گردد.
 
چنانکه ابوالفرج اصفهانی در کتابش به نام «مقاتل الطالبیین» بیان می کند، این گروه در حمله «هرثمه» علیه قیام طالبیین به رهبری «ابوالسرایا» شرکت کرده، همچنین توانستند حاکمیت بغداد را از دست عباسیان خارج نمایند. آنها مأمون را در این منطقه عزل و خلیفه ای به جای او منصوب کردند. این گروه هسته نخستین سلفیت(به معنای سلفی گری اهل سنّت که در رفتار خود بر حاشیه راندن طرف مقابل تکیه دارد) بود.
 
این تجربه برای گروه سلفی، ابعادی اجتماعی پدید آورد و گفتمان سلفی به گفتمانی دارای قدرت اجتماعی تبدیل شد. این گروهها بعد از شکل گیری نخستین حلقه خود، توانستند با اجرای بی تسامح «امر به معروف و نهی از منکر» براساس دیدگاههای خود، رهبری جامعه را به دست بگیرند. تکرار همین تجربه را در آغاز حکومت طالبان در افغانستان مشاهده می کنیم.
 
اصحاب حدیث تلاش کردند با ابراز احادیث نبوی درباره شرافت قریش و نقش رهبری آن، عدالت صحابه، مشروعیت وقایع سقیفه و حتی مشروعیت خلافت اموی(مبنایی که حنبلی ها به شکل قابل توجهی از آن دفاع نموده و در نوشته های احیای کننده مذهب حنبلی یعنی ابن تیمیه مشاهده می شود) مبانی نظری خود را تثبیت نمایند.
 
این دوره حقیقتا دوره شکل گیری ایدئولوژی ها بوده است. تفاوت ایدوئولوژی های گوناگون فرق و مذاهب را در دوران فتنه «محنه» یا داستان «خلق قرآن» مشاهده می کنیم. توصیف این دوره به فتنه، از طرف گفتمان سلفی مشابه با نامگذاری دوران قتل عثمان بن عفان به فتنه می باشد. اصحاب حدیث در مسأله خلق قرآن، گرفتار تفتیش عقاید و ترور فکری و جسمی از طرف مامون شدند.
 
در پی چنین فضای دشمنی و همچنین براساس تجربه پیشین خود در شکل گیری گروه های «مطوعه» خشونت تبدیل به بخش مهمی از ادبیات این جریان گردید. به همین جهت مشاهده می کنیم که تجربه گروههای سلفی رشد کرده، گفتمانشان از نظر معرفت شناختی شفافیت می یابد.
 
«دکتر عبدالحکیم فیتوری» یکی دیگر از تحلیلگران اندیشه سلفی، در چندین مقاله، با بررسی تدریجی مراحل پیدایش، شکل گیری، رشد، احیای تفکر سلفی، علاوه بر بررسی دقیق خواستگاه پیدایش سلفیت، به شرح روشهای معرفتی و مبانی فکری این گرایش، به ویژه مسأله «تکفیر» در این منظومه فکری و  نقش اساسی ابن تیمیه در مسایل تکفیر و نظریه پردازی سیاسی سلفیت پرداخته است.
  
سلفی گری از منظر معرفت شناختی
 
دکتر «طه عبدالرحمن» معتقد است بحران سلفیت احیایی، در مرحله نخست، معرفت شناختی است. سلفیت گمان می کند در صورتی که به قواعد زبان عربی، عرف عرب در گفتمان آشنا باشد، همچنین از دیدگاهها و روایات سلف کمک بگیرد، توانایی و قدرت لازم نظری و عقلی را برای شناخت مقاصد حقیقی متون کتاب و سنت را خواهد داشت. سلفی احیایی معتقد است بدون تاویل و هیچ گونه تصرفی از جانب دریافت کننده متن، امکان قرائت متن وجود دارد. در حالی که رسیدن به متونی که سلف صالح به وجود آوردند تنها با واسطه عبور از طبقاتی از تجربه و شبکه هایی از معارف متاخر از دوران این متون ممکن است.
 
سلفیت و پاکسازی بنی امیه
 
«محمد بن المختار الشنقیطی» نویسنده موریتانیایی ساکن آمریکا در نقدی که نسبت به روش فکری سلفیت داشته ضرورت نوزایی جدیدی را در اندیشه سلفی تبیین نموده، به افقهای پدید آمده این تحول نیز اشاره می نماید. در میان هفت انتقاد اساسی که نسبت به ساختار تفکر سلفی مطرح می نماید، نوع برخورد سلفیت با دوران حاکمیت بنی امیه ویژگی خاصی دارد. جانبداری فکری و سیاسی سلفیت از بنی امیه بارها توسط نویسندگان شیعه مطرح شده است، ولی این بار این حقیقت توسط یکی از نویسندگان منسوب به جریان سلفیت اصلاحی مطرح می گردد.
 
شنقیطی در این مقاله با بررسی کتاب «العواصم من القواصم» نوشته «ابوبکر بن عربی» به حاشیه «محب الدین خطیب» (کتابی که منبع اصلی سلفیت در تحلیل مسایل تاریخ اسلام، به ویژه فتنه های به وجود آمده در صدر اسلام می باشد) این گرایش تطهیری و جانبدارانه را نسبت به بنی امیه و حتی شخصیتی مانند «یزید بن معاویه» اثبات نموده است.
کد خبر 1655485

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha