به گزارش خبرنگار مهر، یازدهمین نشست حکایت شعر عصر روز پنجشنبه 12 بهمن با موضوع بررسی اشعارسید ضیاء قاسمی در تالار اوستای حوزه هنری برگزار شد.
جمع کثیری از شاعران ایران و افغاستان در این مراسم جدای از نقد آثار، به منظورخداحافظی با این شاعر افغان که پس از 21 سال اقامت در ایران در حال عزیمت به اروپا برای ادامه زندگی است، گرد هم جمع شدند.
نخستین سخنران این مراسم اسماعیل امینی شاعر و منتقد بود که با اشاره به زبان فارسی به عنوان عامل پیوند تمامی فارسیزبانان گفت: این حرف من تعارف و یا تبلیغ نیست. قلمرو فرهنگ را باید از قلمرو جغرافیا جدا کرد و گنجینه ادب فارسی هم چیزی نیست که بتوان با مرز و سیم خاردار و ایستگاه پلیس آن را متوقف کرد.
وی در ادامه به شعر قاسمی اشاره کرد و گفت: این روزها بسیار دوست داریم پسوند و یا پیشوندی در شعرمان باشد، قدیمترها چیزی به نام تخلص بود و امروز به آن تشبیهاتی چون مدرنیسم و یا فرا مدرنیسم میدهند، اما هیچکدام از اینها به خودی خود شاعر نمیسازد و توجه به این موضوعات باعث شده بسیاری از شاعران ما شاعران مقطعی باشند.
امینی افزود: شعرهنری است که تمامی زندگی یک فرد را تسخیرمیکند و تا همه آن را به سوی خود نطلبد آرامشی را به وجود نمیآورد و به همین خاطر شاعری و شعر گفتن سرمایه فراوانی را میطلبد و شاعر واقعی نمیتواند مثلا 2 یا 3 سال شاعر باشد و بعد هم آن را رها کند، این چنین افرادی فکر میکنند که شاعر هستند اما شک ندارم که خیال و موج شعر آنها را با خود نبرده است. من شاعری را میپسندم که ناگزیر از شاعری باشد و جز شعر زبان دیگری برای حرف زدن نداشته باشد و سید ضیاء قاسمی را هم چنین شاعری میدانم.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: قاسمی در هر گونه از شعر که پای گذاشت، بسیار جدی شعر گفته و اهل تفننی شعر گفتن نیست. او برآیند انباشتی از تامل و زندگی است که به شعر مبدل شده است. شعرهای او با اینکه از نظر تکنیک بسیار مستحکم هستند اما شیوایی و رسایی و صدق عاطفی آنها بیش ازهر چیز دیگری از آنها به دل مینشیند و مخاطب این اشعار حس میکند که این کلمات حاصل زندگی خود شاعر است.
شاعر اصیل به مخاطبش عطش میبخشد
در ادامه این مراسم قربان ولیئی نیز برای سخنرانی به جایگاه دعوت شد.
وی در ابتدای سخنان خود با اشاره به اینکه اشعار و زندگی سید ضیاء قاسمی دچار هجرتی ناگزیر هستند، اظهار کرد: زمان و مکان همواره دو زندانی بودهاند که ما در آنها محصور بودهایم و تنها اندکی از آدمیان هستند که میتوانند زندان زمان را بشکنند. شاعر نیز زمانی که بتواند از زمان و مکان هجرت کند و از گستردگی جان برخوردار شود و در عین حال زنجیری نامرئی هم اتصال او را با زمان و مکانش حفظ کند به معنی واقعی شاعر است.
وی افزود: برای بررسی نگاه هر شاعر به این مساله کافی است اشعار او را از حیث قیدهای زمانی بررسی کنید، زبان او ابزاری است برای کشف زمانمندیاش.
سراینده مثنوی ضربان ذات ادامه داد: کلام کامل همانند کلام وحی در ظرف زمان و مکان نمیگنجد و آنها را در مینوردد. در شعر هم ماجرا به همین شکل است، هرچه نسبت آن با کلام کامل بیشتر شود، شعریت بیشتری هم مییابد. نباید فریب فن در شعر را بخوریم، فن اصلی در چگونه گفتن چیزی است که ارزش گفتن داشته باشد.
وی در پایان تاکید کرد: هنر اصیل، عطش میبخشد و دیگران را تشنه میکند و خواست آنها را بر میانگیزاند و در جریان این عطش بخشی است که خود شاعر به آرامش میرساند و اگر نرساند شعر او شعر اصیل نیست.


نظر شما