به گزارش خبرنگار كتاب مهر ، در اين نشست تخصصي ، ناديه ايماني به رابطه نقد و علم در حوزه معماري پرداخت و گفت : تعابير مختلفي از ماهيت معماري وجود دارد بعضي آن راتركيبي ازهنر و فن مي دانند و بعضي آن را يك طيف كه از فن شروع و به هنرختم مي شود ، اما من معتقدم كه فن و هنر را نمي توان در معماري از هم جدا كرد.
وي افزود: دانش ساختن و هنر نماياندن هر دو در كنار هم اتفاق مي افتند و قابل جدا سازي نيستند ، چيزي كه در معماري مدرن هم وجود دارد.
دكتر ايماني گفت: نقد در معماري يعني شناخت وباز فهمي يك اثر هنري دو وجه دارد كه يكي توصيف خصوصيات ظاهري و ديگري جستجو براي شناخت بنيان هاي شكل گيري آن است.
وي در پايان اشاره كرد: نگاه نقادان معماري درايران از توصيف فراترنرفته است و فقدان نقد معماري درايران چشمگير است.
دكتر حسن بلخاري نيز در اين نشست ابتدا به نسبت ميان فلسفه و هنر و رابطه ميان فلسفه و نقد پرداخت و گفت : فلسفه يكي از علوم مناقشه برانگيز است و به تعداد فلاسفه ، مناقشه فلسفي وجود دارد.يكي از اين مناقشه ها در فلسفه هنر اين است كه آيا فلسفه هنرتوسط كساني مي تواند تبيين شود كه فيلسوفند وهنر را به عنوان يك موضوع درنظر مي گيرند يا اينكه نه ، فلسفه هنر بايد توسط هنرمندي كه نحله فلسفي پيدا كرده است، مورد بررسي قرار گيرد.

وي ادامه داد : يكي ازجواب هايي كه فيلسوفان به اين سوال داده اند ، اين است كه فيلسوف به ساحت هنرنگاه مي كند و مثلا نيازي نيست كه رنگ را بشناسد ، يا اين كه بتواند سازي را بنوازد، آنها به ماهيت هنر توجه مي كنند و به عوارض آن كاري ندارد.
دكتر بلخاري در پايان گفت: نقد اثر هنري در غرب با هومر شروع شد و دركشورهاي شرقي نيز به جاي فلسفه هنر ، حكمت هنر شكل گرفت كه هويت شهودي و ساختار صور مثالي را مورد بررسي قرار مي دهد.
مهرداد احمديان نيزدر اين نشست گفت : نقد به عنوان علم با كتاب " نقادي خردمحض " اثر امانوئل كانت شروع شد و " نقد به مثابه علم" قبل از آن وجود نداشت ، بلكه چيزي كه وجود داشت توصيف يا تفسير هنري بود كه از جهان بيني هاي فلسفي تبعيت مي كرد. بنابراين زيبايي شناسي مدرن با كانت آغازيدن گرفت .


نظر شما