به گزارش خبرنگار مهر، کودکان و نوجوانان با مطالعه این کتاب فرصت مییابند تا با یک گروه کارشناس دیوانه و به تعبیر نویسنده کتاب مشنگِ علوم ترسناک آشنا شوند. بچهها همچنین میتوانند با انجام آزمایشهای جالب، متوجه شوند چگونه میتوانند استفراغ مصنوعی کنند، برای کوچک کردن ماه چه چیزی احتیاج دارند و یا جراتش را دارند که زیر یک سطل آب بایستند یا نه. سئوال مهم این است که آیا بچهها میتوانند همه این کارها را با مجوز علم انجام دهند؟
کتاب «آزمایشهای انفجاری» کودکان و نوجوانان را برای گشت و گذار در جهان انفجارها آماده میکند. کدام دانشمند هنگام انجام دادن یک آزمایش، کبابپز خود را هوا فرستاد؟ کدام دانشمند بارها تلاش کرد با اسید از شر انگشت خود خلاص شود، دانشمندان چگونه مواد شیمیایی عامل کپکی و بوگندو شدن جورابها را پیدا کردند و سئوالات دیگری که به همه آنها در این کتاب جواب داده خواهد شد.
نویسنده این مجموعه، کتابهای «علوم ترسناک» را با توجه به گریزان بودن گروه زیادی از دانشآموزان از درس علوم نوشته است و در مقدمه هم به این موضوع اعتراف کرده است که «مهمتر از همه وقتی که شما کتاب علوم ترسناک را داشته باشید، دیگر چه احتیاجی به درس خستهکننده علوم دارید؟!»
تصویرگری این کتاب توسط تونی دوسالز انجام شده و «زمان، زمان آزمایش است»، «آزمایشهای پزشکی کشنده»، «آزمایشهای گیجکننده مربوط به مغز»، «آزمایشهای مربوط به طبیعت ترسناک»، «آزمایشهای عجیب شیمیایی»، «آزمایشهای مربوط به نیروهای هراسآور»، «آزمایشهای همراه با انفجار و سر و صدا»، «آزمایشهای درخشان مربوط به نور و الکتریسیته» و «حرف آخر: فردایی انفجارآمیز؟» بخشهای مختلف این کتاب را تشکیل میدهند.

در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
مرد دانشمند به هانا دستور داد که روی صندلی پشت میز کنترل بنشیند. سپس به او گفت: کار تو کنترل میزان شوک است. هربار که یادگیرنده جواب غلط به یک سئوال داد، تو باید ولتاژ شوک را زیادتر کنی. هانا در حالی که پشت سر هم مژه میزد، گفت: ولی مگه این شوکها آسیبی نمیرسانند؟
مرد دانشمند جواب داد: معلومه که آسیب میرسانند. اما لزومی ندارد بترسی. حالا یک شوک کوچک به خودت بده تا دستگاه را آزمایش کنی. باید زودتر این الکترود را روی دستت قرار دهی. هانا با تردید کاری را که مرد دانشمند خواسته بود انجام داد. سپس دکمه شوک خفیف را زد. صدای کلیک کوتاهی و به دنبال آن صدای ویز بلندی مثل صدای یک خرزنبور عصبانی به گوش رسید. دردی ناگهانی در دست هانا پیچید و فریاد زد: آخ!
آزمایش شروع شده بود. به زودی معلوم شد که حسابدار، دانش و اطلاعات زیادی ندارد. او تقریبا به تمام سئوالها غلط جواب میداد و هر بار مرد دانشمند به هانا که هر لحظه بیشتر نگران میشد، دستور میداد شوک قدرتمندتری به حسابدار بدهد. هانا احساس میکرد که دارد خواب میبیند. با خودش فکر میکرد: بالاخره بیدار خواهم شد؟
حسابدار مرد شجاعی بود؛ او جز در مواقعی که میخواست نالههای عجیب و غریب سر بدهد، ساکت بود. تا اینکه یک مرتبه نعره زنان گفت: دیگه بسه! دیگه تحمل درد رو ندارم! دیگه نمیخوام ادامه بدم!.....
این کتاب با 244 صفحه، شمارگان 2 هزار نسخه و قیمت 7 هزار تومان منتشر شده است.


نظر شما