۱۷ خرداد ۱۳۹۲، ۱۴:۲۸

پیشنیه شايعه در تاریخ بشر/ آیا امروز شایعه کم اثرتر از گذشته است

پیشنیه شايعه در تاریخ بشر/ آیا امروز شایعه کم اثرتر از گذشته است

اثر و نقشي كه شايعه در جهان امروز دارد، كمتر از گذشته نیست و با اینکه واقعيات و اتفاقات خيلي دقيق تر و سريع تر از گذشته در اختيار مردم قرار مي گيرد، اما همزمان ميزان ابهامات نيز متناسب با آن توسعه می یابد.

به گزارش خبرگزاری مهر، شايعه همانند هربحث ديگر مرتبط با انسان، پديده اي اجتماعي است و در همه فرهنگ ها وجود دارد، حال چه از تيراژ كمي برخوردار باشد، چه از تيراژ وسيع، چه در دوره اي كوتاه مطرح شده باشد، چه در دوره طولاني و چه از تاثيري مخرب یا آرام بخش برخوردار باشد. تصور جامعه بدون وجود شايعه محال است.

امپراطورهاي روم باستان چنان دچار بلاي شايعه شده بود كه عده اي را به عنوان قراولان شايعه به كار گمارده بودند كه به آنان خبرچين مي گفتند. وظيفه اين افراد، رفتن به ميان مردم و گزارش كردن شنيده هاي خود به قصر امپراطور بود. ماجراهاي روزمره اي كه به اين صورت به قصر مي رسيد، محك خوبي براي سنجش افكار عمومي به حساب مي آمد. در صورت لزوم، خبرچين ها با توسل به پخش شايعات خاص، ضد حمله اي را ترتيب مي دادند.

جنگ رواني پديده جديدي نيست، واقعه به آتش كشيدن روم در سال 64 ميلادي نمونه اي جالب از اين مقوله است. طبق مدارك و اسناد موجود، ماجرا از اين قرار بود که مردم محنت زده و پريشان روم كه از حاكم وقت، يعني نرون، دل خوشي نداشتند، داستان آتش سوزي را اين گونه پذيرفته و پخش كردند كه حتي اگر قبول كنيم كه خود نرون روم را به آتش نكشيده، دست كم او، از زيبايي شعله هاي سركش و وحشي آتش لذت برده و به افتخار آن شعله ها، قصيده اي هم سروده است. بي اساس بودن شايعه هيچ كمكي به نرون نمي كرد. بنابراين او هم براي دفاع از خود،دست به ساختن يك ضد شايعه زده و با انتشار آن، تقصير آتش زدن شهر را به گردن مسيحيان كه از او هم منفورتر بودند انداخت. اين داستان، در جامعه اي سرشار از پيشداوري و بدبيني نسبت به مسيحيان به خوبي جا باز كرد و از قضا ظاهرا انجام چنين كاري براي آن مسيحيان شديدا منفور مي آمد. بنابراين مردم موقتا دشمني خود را عليه نرون را فراموش نموده و انتقام خود را ازمسيحيان كه مبدل به سپر بلايي سهل و آسان شده بودند گرفتند.

در صورت پذيرش صحت این روایت از اين واقعه پويايي نوعي شايعه را در عمل خواهيم يافت. كسي چگونگي آغاز آتش سوزي را نمي دانست، بنابراین همین ابهام و فشار وارده از اين آتش سوزي که نشانه اهميت موضوع بود مردم را که گرسنه توضيح و تشنه يافتن مقصر فاجعه بودند به سمت پذیرش شایعه سوق داد.

در آغاز همان انزجار از حاكم ستمگر مي رفت تا راه حلي پيش رويشان قرار دهد، ولي ترس از قدرت او و همچنين عادت طولاني به اطاعت، آنان را كاملا آماده منحرف نمودن انتقام به سوي سپر بلايي ضعيف تر كرده بود. بنابراين، آيين كمتر فهميده شده عميقا مورد سو ظن"مسيحيت" آماج حملات آنان قرار گرفت.

در اين حادثه نكته جالب ديگري نيز وجود دارد و آن رد موقتي شايعه مقصر بودن نرون بود. بعدها اين شايعه به جايگاه اصلي خود بازگشت و ماجراي قصيده اي كه نرون با الهام از آتش سوزي سروده بود،مبدل به افسانه اي تاريخي گرديد و حتي با گذشت زمان به يك ضرب المثل مبدل گرديد. شايعه اي كه در آن ادعا شده بود، سقراط جوانان يونان را منحرف نموده و آنان را تحريك به شورش مي كرد،که این امر موجب مرگ وي گرديد.

در قرون وسطي، جنگهاي مذهبي و صليبي به دليل پخش داستانهاي مبالغه آميز از معجزات، شرارت و غنيمت استمرار مي يافت. اندكي بعد كاوشگران به دنبال ثروتهاي افسانه اي و چشمه هاي پرآوازه اكسير جواني و يا براي ديدن هيولاي دريايي،در سراسر جهان پخش شدند.شرايط حاكم بر دربار پاپ و داستانهاي خصوصي كشيشها موجب بر انگيخته شدن شايعات پايان ناپذيري گرديدند. برخي از اين شايعات، بي ترديد زمينه را براي اعتراضات كه در قرن شانزدهم منجر به تشكيل مذهب پروتستان گرديد هموار نمود.

پرسشي منطقي را مي توان مطرح نمود كه چه ميزان از وقايع تاريخ بشر را مي توان ناشي از واكنش گروههاي متفاوت نسبت به شايعات دانست؟ به نظر می آید بخش بزرگي از وقايع تاريخي ناشي از همين گونه واكنشها بوده است، زيرا بشر تا همين اواخر منبع موثقي به جز شايعات خبري در دسترس نداشت. قبل از ابداع و سايل ارتباط جمعي، مردم از لحاظ خبري متكي به مسافران، كشيشها و مناديان شهري بودند و تنها عده اي از سياستمردان و پادشاهان، پيام هاي مهر و موم شده دريافت مي كردند كه اين پيام ها نيز الزاما خالي از شايعه نبودند. در مقابل منابع موثقي كه امروزه در دست داريم همچون مطبوعات و رسانه ها اتكاي ما را به شايعه شديدا كاهش مي دهند.

بنابراين تاریخ بشريت از اين پس، موثق تر از پيش خواهد بود. با اين همه نمي توان نتيجه گرفت كه اثر و نقشي كه شايعه در جهان امروز دارد،كمتر از پيش است. درست است كه امروزه واقعيات مربوط به جنگها، فجايع و مصيبت ها، محاكم، پژوهشها و افكار عمومي و غيره....خيلي دقيق تر و سريع تر از گذشته در اختيار ما قرار مي گيرند، اما همزمان با گسترده ترشدن افق ديدمان، ميزان ابهامات نيز متناسب با آن توسعه يافته اند.

کد خبر 2070740

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha