خبرگزاری مهر-گروه فرهنگ و هنر: فیلم سینمایی «خط ویژه» به کارگردانی مصطفی کیایی جزو پنج فیلمی است در اکران نوروزی سال 1393 قرار دارد. این فیلم سینمایی توانست در سی و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه مردم را دریافت کند.
«خط ویژه» داستان کاوه نابغه علوم کامپیوتری است که به همراه خواهر و شوهرخواهرش تحت شرایط خاص حساب بانکی رانتخواری به نام محتشم را هک میکنند. محتشم برای بازگشت پولش به روشهای غیر قانونی رو میآورد اما این پول هنگفت در اختیار هفت جوان قرار میگیرد و مشکلات عدیدهای را برای آنها بوجود میآورد
به بهانه اکران نوروزی این فیلم از مصطفی کیایی کارگردان این فیلم سینمایی و عوامل «خط ویژه» دعوت کردیم تا با حضور در خبرگزاری مهر درباره این اثر سینمایی صحبت کنند. محسن کیایی و سام قریبیان بازیگران، منصور لشکریقوچانی تهیهکننده و نیما جعفریجوزانی تدوینگر این فیلم سینمایی در این نشست حضور داشتند.
مصطفی کیایی در بخشی از این گفتگو با اشاره به اینکه در ابتدا قرار بود فیلم سینمایی «آقازاده ها» را جلوی دوربین ببرد، اما موفق به دریافت مجوز ساخت آن نشد، گفت: وقتی دیدم به «آقازادهها» پروانه ساخت نمی دهند، تصمیم گرفتم «خط ویژه» را بنویسم تا بتوانم به مسئله رانت خواری و حضور افرادی که با اتکا به قدرت های خاص از هر کاری روگردان نیستند، بپردازم. «خط ویژه» نیز نمونه کوچکی از رانت خواری در جامعه ایران را به تصویر می کشد.
با ما در بخش نخست از این نشست همراه شوید:
*پیش از این اشاره کرده بودید سوژه «خط ویژه» زمانی که برای گرفتن وام به بانک رفته بودید به ذهنتان رسید. درست است؟
مصطفی کیایی: همیشه در اطراف ما اتفاقاتی میافتد که ما را قلقلک می دهد تا روی آن کار کنیم مثلا همیشه در جاهایی که جریانهای وابسته به قدرت وضعیت شفافی ندارند، یک سری عناصر مانند آقازاده ها و لابی های بزرگ، رشد می کند. بررسی چنین مسئله ای دغدغه همه آدم هایی است که کمی به این مسائل حساس هستند. «خط ویژه» هم از این دغدغه می آید.
من فیلمنامه ای از این تندتر و جسورانه تر به نام «آقازادهها» داشتم که متاسفانه پروانه ساخت آن صادر نشد. از آن جا که من آدم سمجی هستم و باید فیلمنامه ای را که می نویسم حتما کار کنم، «خط ویژه» را نوشتم و بحث آقازاده ها را در اینجا هم مطرح کردم. گرچه قصه «خط ویژه» با «آقازاده ها» متفاوت است اما شخصیت های اصلی «آقازاده ها» را به «خط ویژه» آوردم.
*«آقازاده ها» تا چه اندازه نسبت به فیلمنامه «خط ویژه» صریح تر بود که پروانه ساخت نگرفت؟
مصطفی کیایی: «آقازاده ها» نسبت به «خط ویژه» مستقیمتر و خانهای قدرت را بیشتر نشانه رفته بود و جریان آن به خیلی از اتفاقات واقعی که در جامعه رخ میدهد، نزدیک بود به همین دلیل خیلی ها دوست نداشتند چنین فیلمی ساخته شود.
* از گیر دادن به کانونهای قدرت بگذریم! «خط ویژه» فیلم پربازیگری است. دلیل وجود این همه شخصیت که اتفاقا با یکدیگر متفاوت هستند ولی در نهایت همه در یک جبهه قرار می گیرند، چیست؟
مصطفی کیایی: شخصیتها براساس نیاز قصه طراحی و نوشته شدند. قرار بود قصه ای تعریف شود که یک سری اضلاع دارد که با وجود این آدم ها می توانستیم وارد آن اضلاع شویم.
تعداد شخصیتهای هر فیلمنامه براساس نوع داستان در نظر گرفته میشود، البته اگر بخواهیم نگاه فرامتنی به فیلمنامه «خط ویژه» داشته باشیم که البته من چندان به آن اعتقاد ندارم، این است که در این فیلم تعامل چند تیپ و مدل جوان تصویر میشود؛ جوان هایی با نگاه های مختلف در کنار هم قرار گرفته اند البته این تفاوت ها به دلیل المان سازی در فیلمنامه نبوده است بلکه تضادی است که در جامعه نیز وجود دارد. به عنوان مثال هومن سیدی نمونه جوان های خلاق و پر ایده ای است که در جامعه دیده نشده اند و به گونه ای هرز می روند. هانیه توسلی و مصطفی زمان نمونه جوان هایی هستند که تحصیل کرده اما به حقشان نرسیده اند. میلاد کیمرام و محسن کیایی هم نماد جوان هایی هستند که به بازار کار میروند تا پول درآورند اما شرایط مساعد کار را ندارند. سام قریبیان هم نمونه جوان هایی است که به دلیل مناسبت هایی که دارند، اتفاقاتی برای آنها رخ داده که واقعا عجیب و غریب است. همه این شخصیت ها در کنار هم باعث شد تا فضای گرمی در فیلم بوجود بیاید.
*شخصیت مرجان تنها شخصیتی است که مخاطب با آن همذاتپنداری نمیکند، این در حالی است که او حرف راست می زند.
لشکری: در خیلی از جمعها و گروهها آدمی هست که با بقیه ساز مخالف می زند و میگوید نه ولی او هم در نهایت همراه میشود. معمولا همه دوستان با آن آدم خیلی کنار نمی آیند. شخصیت مرجان نیز دقیقا همین گونه است و می توان آن را ناشی از طبیعت قصه دانست. باید امثال مرجان ها در جامعه زیاد شوند؛ آدم هایی که همیشه موافق رفتار درست در جامعه هستند.
مصطفی کیایی: چقدر در مملکت ما همه چیز برعکس شده که اگر فردی در بین جمع حرف درست را می زند همه از آن بدشان می آید! متاسفانه در بخش از جامعه دروغ نگفتن، رشوه نگرفتن و ... به بی عرضگی تلقی می شود.
مرجان در این فیلم تنها کسی است که درست می گوید و از همه می خواهد که دزدی نکنند. اما آنقدر شرایط اقتصادی جامعهای که در فیلم تصویر میشود، بد است و آنقدر آقازاده ها خورده و بردهاند که بخش دیگر جوانان جامعه حق خود می دانند که چنین پول هایی را از آقازاده ها بدزدند. در چنین شرایطی است که مرجانی که حرف راست می زند تبدیل به یک آدم حال بههمزن میشود.
لشکری: باور کنید مرجان ها در جامعه ما زیاد هستند. افرادی که می خواهند ساده و با آرامش زندگی کنند. قبول ندارم که مردم از مرجان بدشان می آید فقط نمی توانند او را در این قصه قبول کنند.
جعفری جوزانی: شاید برخی از مردم آنقدر دچار سرخوردگی در جامعه شده اند که آدم هایی مانند مرجان را پس می زنند.
سام قریبیان: به نظر من مخاطب آنقدر با 5 شخصیت دیگر ارتباط برقرار می کند و آنها را دوست دارد که وقتی مرجان در برابر این افراد قرار می گیرد، مخاطب او را پس می زند.
محسن کیایی: ما در این فیلم چند جور جوان داریم که این تیپ جوانان در حال فراموشی هستند. مثلا قشر شاهین و منوچهر قشر متوسط رو به پایین هستند، برای این آدم ها زندگی کردن مدل دیگر است چون در حال حاضر ما همه چیز را با نوع روابط زندگی فعلی قیاس می کنیم. فکر می کنیم باید به راحتی دروغ بگوییم، هر کاری را باید انجام دهیم، برویم در دل ماجرا و دختر زندگیمان نیز پابه پای ما حضور داشته باشد تا پول بزرگی دست مان بیاید و زندگی کنیم. اما در واقع این طور نیست، خیلی از آدم های جامعه ما به دنبال چیزهای خیلی بزرگ و گنده نیستند و می خواهند راحت و سالم زندگی کنند.
مرجان و منوچهر و شاهین هر سه از این نوع آدم ها هستند. اما ما شاهین و منوچهر را در یک بوته آزمایش قرار میدهیم. این دو در ابتدای فیلم با کارهای خلاف دیگران مخالفت کرده و دم از مرام و معرفت می زنند که البته جزو ذاتشان است اما آنقدر از چیزهایی که حقشان بوده دور شدهاند که وقتی وارد یک ماجرا می شوند، می خواهند دلشان را به دریا بزنند تا مقداری از این پول را بدست آورند و زندگی خود را بچرخانند. منوچهر نیز مانند مرجان برای مخاطب لج درآور است و کارهایی می کند که جوان های امروز نمی کنند. به عنوان مثال هر دقیقه تلفن مرجان را جواب می دهد، این درحالی است که جوان امروزی همان لحظه گوشیش را خاموش می کند و می گذارد در جیبش. منوچهر اینقدر به رابطه و عشقش علاقه دارد که می خواهد در بدترین لحظات تلفن خود را جواب می دهد. اما در این آزمایشی که منوچهر و شاهین در آن قرار گرفته اند، موفق نشده و با بقیه گروه همراه می شوند.
*آقای قریبیان! محتشم شخصیت منفی داستان است، شخصیتی که می تواند نماینده آقازادهها در فیلم باشد، اما گاهی در خود فیلم این احساس به مخاطب دست می دهد که این شخصیت یک آقازاده نیست. شخصیت محتشم از همان جنس آدم هایی است که باور دارند هر فردی به غیر از خودشان در جامعه زیردست آنها هستند. کمی در رابطه با نقش خود توضیح دهید و بگویید چگونه توانستید محتشم را اینقدر باورپذیر درآورید؟
قریبیان: اکثر کدهایی که از شخصیت محتشم در این فیلم می بینید، همه از فیلمنامه آمده است و من هم سعی کردم هرآنچه را که نوشته شده بود، در حد توانم اجرا کنم. طی صحبت هایی که با مصطفی کیایی داشتم متوجه شدم که خیلی مشخص می داند که از شخصیت محتشم چه می خواهد. البته محتشم شخصیت غریبی در جامعه ما نیست و همه ما بارها و بارها چنین شخصیت هایی را در جامعه به تعداد بسیار دیده ایم و نباید سفر دور و درازی رفت تا چنین شخصیتی را پیدا کرد چرا که در خیابان ها چنین آدم هایی بسیارند. البته سن من برای این نقش بالاست. آدم هایی را دیده ام که 23 یا 24 ساله هستند که می توان محتشم را نمادی از آنها دانست. کدهایی که در فیلمنامه بود، صحبت با کیایی و آن چه که در اطرافم دیده بودم کمک کرد تا بتوانم این نقش را بازی کنم.
لشگری: زمانی در مملکت ما بحث آقازاده ها مطرح بود که تعداد آن ها بسیار کم بود، اما در جامعه امروزی بحث یک گروه رانت خوار مطرح است و دیگر گویا دوره آقازادهها هم گذشته است. به عنوان مثال یک آدمی 3 هزار میلیارد تومان را جا به جا می کند بعد وقتی گذشته این آدم را مرور می کنید میبینید که بستنیفروش بوده است؛ این که دیگر آقازاده نیست. یعنی اتفاقی که در جامعه رخ داده این است که یک سری رانتخوار در جامعه به وجود آمده و اتفاق بدتر از آن این است که این گروه رانتخوار بسیار جوان بودهاند که وارد این کار شدهاند و به هیچ چیز و هیچ کس هم اعتقاد ندارند و به تنها چیزی که فکر می کنند پول است که این مسئله برای جامعه ما بسیار خطرناک است. در واقع «خط ویژه» یک زنگ خطر برای کل سیستم است تا حواسمان را جمع کنیم.
قریبیان: به نظر من آقازاده در جامعه امروزی کلمه درستی نیست. یک دیالوگ در این فیلم است که نشان می دهد ممکن است این شخصیت یک آقازاده باشد یا خیر. شاید این آدم طی 2 سال اخیر با زد و بند و رشوه توانسته خود را به اینجا برساند. لزوما پدر محتشم رئیس یک سازمان و نهاد خاص نیست.
* آقای کیایی دلیل خاصی وجود داشت که به شکل مستقیم در «خط ویژه» به آقازاده ها اشاره نکردید؟
مصطفی کیایی: نه لزوما هیچ دلیل خاصی برای این کار وجود نداشت. با نظر آقای لشگری کاملا موافقم که برخی از این افراد ممکن است در گذشته بستنی فروش بودند. به هر حال همه ما در زندگی خود با چنین آدم هایی مواجه می شویم که یک دو سالی از آنها خبر نداشتیم و بعد متوجه می شویم که به طرز عجیب و غیر طبیعی وضعیت مالی آنها تغییر کرده است. چنین آدم هایی معمولا به جریان های نزدیک به قدرت وصل می شوند و می توانند به چنین جایگاهی برسند. در این فیلم خواستیم فضای رانتی که در جامعه وجود دارد و وام های کلانی که جابه جا می شود، نشان دهیم.
قریبیان: من این روزها خودم دغدغه ساخت یک فیلم سینمایی دارم و در حال جذب سرمایه هستم، اما در همین مدت کم با یک سری از آدم های عجیب و غریب روبرو شده ام. یک بار برای دیدن یکی از این افراد به یک جای عجیب و غریب رفتم که می توان آن را یک قلعه نامید. قلعه ای که از هر وزارتخانه ای در ایران بیشتر تحت حفاظت بود. زمانی که در آن مکان حضور پیدا کردم گفتند حاج آقا منتظر شما هستند، من فکر کردم که با یک فرد میانسال مواجه خواهم شد، اما دیدم این حاج آقا 22 سال سن داشت. وقتی از او پرسیدم که چرا می خواهد در سینما سرمایه گذاری کند، جواب قانعکنندهای نداد.
این فرد در ظاهر تولیدکننده یک سری از محصولات بود و من فکر می کردم که می خواهد این فیلم، تبلیغی برای محصولات آنها باشد اما وقتی که گفتم می توان از محصولات شما در فیلم استفاده کنیم، گفت اصلا نیازی نیست محصولات ما را در فیلم نشان دهید. چنین رفتارهایی برای ما علامت سوال می شود. در واقع اکثر این افراد وارد حرفه ای دیگر می شوند تا بتوانند پولشویی کنند که متاسفانه سینما تبدیل به مکانی برای پولشویی آنها شده است.
ادامه دارد...
نظر شما