۹ آبان ۱۳۹۳، ۹:۵۳

گام به گام با کاروان کربلا/

دعوت حبیب بن مظاهر از طایفه بنی اسد برای یاری امام حسین(ع)

دعوت حبیب بن مظاهر از طایفه بنی اسد برای یاری امام حسین(ع)

قم - خبرگزاری مهر: در روز ششم محرم الحرام حبیب بن مظاهر از امام حسین (ع) اجازه خواست تا نزد طایفه‌ای از بنی اسد که در آن نزدیکی حضور داشتند برود و آنها را برای یاری امام حسین(ع) دعوت نماید.

به گزارش خبرنگار مهر، در بحار الانوارآمده است که، حبیب بن مظاهر به حضور امام حسین (ع) آمد و گفت: یا بن رسول اللّه در این نزدیکى ما قبیله‏‌اى از بنى اسد هستند. آیا به من اجازه می‌دهید آنان را براى یارى تو دعوت کنم. چه بسا خدا به وسیله ایشان براى تو دفاع نماید؟

امام حسین (ع) فرمود: مانعى ندارد. حبیب شبانه بطور نا‌شناس متوجه آن گروه شد و نزد آنان رفت.

ایشان حبیب را شناختند که از قبیله بنى اسد می‌باشد. لذا گفتند: چه منظورى دارى؟ گفت: من بهترین چیزى را براى شما آورده ‏ام که مهمانى براى گروهى بیاورد.

من نزد شما آمده‏ ام تا شما را براى یارى کردن پسر دختر پیامبرتان دعوت کنم. زیرا آن حضرت در میان گروهى از مؤمنین می‌باشد که هر مردى از آنان بهتر از هزار مرد است. آن گروه هرگز امام حسین(ع) را‌‌ رها و به شما تسلیم نخواهند کرد.

این عمر بن سعد است که امام حسین(ع) را محاصره نموده است، شما خویشاوندان من هستید. من این نصیحت را به شما می‌کنم.

پس بیائید و امروز سخن مرا درباره نصرت حسین(ع) بشنوید تا بدین وسیله بشرافت دنیا و آخرت نائل‏ شوید. من به خدا قسم می‌خورم احدى از شما با پسر پیامبر(ص) در راه خدا شهید نخواهد شد مگر اینکه در اعلى علیّین بهشت با حضرت محمد (ص) رفیق خواهد بود.

ناگاه مردى از بنى اسد که او را عبد الله بن بشر می‌گفتند بسوى حبیب شتافت و گفت: من اولین شخصى هستم که این دعوت را پذیرفتم.

سپس مردانى از آن قبیله سبقت گرفتند و تعداد آنان به 90 مرد رسید و متوجه امام حسین(ع) شدند! در همین موقع بود که مردى از آن قبیله خارج شد و این جریان را براى ابن سعد شرح داد.

ابن سعد مردى از یاران خود را خواست که او را ازرق می‌گفتند و تعداد چهارصد سوار را با او متوجه قبیله بنى اسد نمود. در‌‌ همان حینى که آن گروه بنى اسد می‌خواستند شبانه بسوى لشکر امام حسین(ع) حرکت نمایند ناگاه لشکر ابن سعد در کنار فرات سر راه بر آنان گرفتند. مختصر راهى بین ایشان و لشکریان امام بیش نبود.

بعضى از آن گروه با بعض دیگر بدفاع پرداختند و جنگ خطرناکى بین آنان رخ داد! حبیب بن مظاهر به ازرق فریاد زد و گفت: واى بر تو! از ما صرف نظر کن! ما را بگذار تا دیگرى غیر از تو بواسطه ما شقى و بدبخت شود! ولى ازرق از بازگشتن خوددارى ننمود.

چون بنى اسد تاب مقاومت با آن گروه تبه‏کار را نداشتند لذا شکست خوردند و به سوى قبیله خود مراجعت کردند و شبانه از آن مکان کوچ کردند که مبادا ابن سعد به آنان شبیخون بزند! هنگامى که حبیب بن مظاهر به سوى امام حسین(ع) برگشت و جریان را شرح داد حضرت فرمود: لا حول و لا قوة الا بالله.

سواران ابن سعد برگشتند و در کنار فرات پیاده شدند، سپس بین امام حسین(ع) و یارانش و بین آب فرات حایل شدند...!!

کد خبر 2413080